Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
special drawing right
U
حق برداشت ویژه
special drawing rights
U
حق برداشت ویژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
idiosyncrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms
U
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
U
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
U
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
U
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial
U
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
takings
U
برداشت
impressions
U
برداشت
offtake
U
برداشت
impression
U
برداشت
land surveying
U
برداشت
acceptances
U
برداشت
draw off
U
برداشت
acceptance
U
برداشت
removal
U
برداشت
impressionist
U
برداشت گرای
impressionists
U
برداشت گرای
impressionistic
U
برداشت گذار
remove
U
برداشت کردن
first impression
U
برداشت نخستین
impressionistic
U
برداشت گرایانه
withdrawal warrant
U
مجوز برداشت
withdraws
U
برداشت از حساب
special drawing right
U
حق برداشت مخصوص
removal of slag
U
برداشت سرباره
removal of phosphorus
U
برداشت فسفر
removal of cinder
U
برداشت تفاله
removal of chips
U
برداشت براده
withdraw
U
برداشت از حساب
removing
U
برداشت کردن
removes
U
برداشت کردن
take off divisor
U
مقسم برداشت اب
under ground survey
U
برداشت زیرزمینی
stripping
U
برداشت لایه رو
metal removal
U
برداشت براده
overdrafts
U
اضافه برداشت
approach
U
برداشت روش
approached
U
برداشت روش
dual impression
U
برداشت دوگانه
approaches
U
برداشت روش
overdraft
U
اضافه برداشت
draw off
U
بده برداشت
make a copy of
U
سواد برداشت
cropper
U
برداشت کننده محصول
take off distributor
U
اب پخشکن مقسم برداشت اب
the timber warped
U
تیر تاب برداشت
targetting
U
نقطه برداشت یا قرائت
targetted
U
نقطه برداشت یا قرائت
handpick
U
برداشت محصول با دست
nets
U
برداشت خالص کردن
nett
U
برداشت خالص کردن
net
U
برداشت خالص کردن
safe yield
U
بده قابل برداشت
target
U
نقطه برداشت یا قرائت
targeted
U
نقطه برداشت یا قرائت
targeting
U
نقطه برداشت یا قرائت
overdraw
U
اضافه برداشت کردن
targets
U
نقطه برداشت یا قرائت
. She dropped her demands (claim).
U
دست از تقاضاهای خود برداشت
overdraft
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
overdrafts
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
forbore
U
دست برداشت امتناع کرد
site survey
U
برداشت نقشه تکهای از زمین
paper gold
U
منظور حق برداشت مخصوص است
No man can serve two masters.
<proverb>
U
با یک دست نمى شود دو هندوانه را برداشت .
overdraft
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
overdrafts
U
دستور پرداخت بی محل اضافه برداشت
The police officer took down the car number .
U
افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
agronomy
U
علم برداشت محصول وبهره برداری از خاک
demand deposit
U
سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
corn harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher
[rare]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine
[combine harvester]
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester
U
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
overdrawn account
U
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
acceptance test
آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
peculiar
U
ویژه
nets
U
ویژه
priviege
U
حق ویژه
expert
U
ویژه گر
prerogative
U
حق ویژه
special character
U
ویژه
special
U
ویژه
adhoc
U
ویژه
prerogatives
U
حق ویژه
paticular
U
ویژه
idiocrasy
U
ویژه
extra special
U
ویژه
nett
U
ویژه
expressed
U
ویژه
particular
U
ویژه
particulars
U
ویژه
expressing
U
ویژه
specialists
U
ویژه گر
expresses
U
ویژه
specific
U
ویژه
special
<adj.>
U
ویژه
specifics
U
ویژه
express
U
ویژه
specific humidity
U
نم ویژه
specially
U
ویژه
net
U
ویژه
specialist
U
ویژه گر
extra
<adj.>
U
ویژه
privilege
U
حق ویژه
experts
U
ویژه گر
sampling
U
نمونه گیری برداشت نمونه
specialist
U
ویژه کار
kink
U
ویژه گی فرریز
labeled cargo
U
کالای ویژه
lachrymal
U
ویژه اشک
lacrimal
U
ویژه اشک
net profit
U
سود ویژه
special session
U
نشست ویژه
extraordinary meeting
U
نشست ویژه
monocular
U
ویژه یک چشم
life guard
U
هنگ ویژه
monkish
U
ویژه راهبان
indicium
U
نشانه ویژه
relative density
U
گرانی ویژه
byelaw
U
قانون ویژه
conizance
U
نشان ویژه
proper value
U
ویژه مقدار
characteristic root
U
ویژه مقدار
characteristic number
U
ویژه مقدار
characteristic function
U
ویژه تابع
cariologist
U
ویژه گر قلب
bylaw
U
قانون ویژه
body guard
U
هنگ ویژه
acoustician
U
ویژه گر اواشنود
ecotype
U
بوم ویژه
habiliments
U
جامه ویژه
gastronomist
U
ویژه گرخوراک
special party
U
گروه ویژه
extra equipment
U
متعلقات ویژه
equity capital
U
ارزش ویژه
endemical
U
ویژه یک قوم
electrical resistivity
U
مقاومت ویژه
eigenvalue
U
ویژه مقدار
eigenfunction
U
ویژه تابع
favourite or vor
U
ویژه مخصوص
special passport
U
پاسپورت ویژه
specific humidity
U
رطوبت ویژه
special duty
U
کار ویژه
specific lattice
U
شبکه ویژه
specific resistance
U
مقاومت ویژه
special deposits
U
سپردههای ویژه
special character
U
دخشه ویژه
specific rotation
U
چرخش ویژه
specific viscosity
U
گرانروی ویژه
specific volume
U
حجم ویژه
special case
U
مورد ویژه
specific heat
U
دمای ویژه
special symbol
U
نماد ویژه
special verdict
U
تصمیم ویژه
species specific
U
نوع- ویژه
specific cost
U
هزینه ویژه
specific donor
U
دهنده ویژه
specific drawdown
U
افت ویژه
specific heat
U
گرمای ویژه
special bastard
U
حرامزاده ویژه
special agreement
U
قرارداد ویژه
specific weight
U
سنگینی ویژه
proper volume
U
ویژه حجم
proper function
U
ویژه تابع
prerogatived
U
دارای حق ویژه
preceptorial
U
ویژه اموزگاری
praetorian guard
U
گارد ویژه
specific yield
U
ابدهی ویژه
speleologist
U
ویژه گر غارشناسی
penologist
U
ویژه گر کیفرشناسی
special effects
U
جلوههای ویژه
particular lien
U
حق حبس ویژه
quantum state
U
ویژه حالت
regiospecific
U
جهت ویژه
singular matrix
U
ماتریس ویژه
singular matrix
U
ماتریش ویژه
self weight
U
ویژه وزن
resistivity
U
مقاومت ویژه
specific weight
U
وزن ویژه
(not one's) cup of tea
<idiom>
U
علاقه ویژه
idioms
U
تعبیر ویژه
specialists
U
ویژه کار
stalling
U
لژ جایگاه ویژه
stall
U
لژ جایگاه ویژه
lingo
U
زبان ویژه
expert
U
ویژه کار
specialises
U
ویژه گری
specialising
U
ویژه گری
booth
U
جای ویژه
booths
U
جای ویژه
specialize
U
ویژه گری
experts
U
ویژه کار
specializes
U
ویژه گری
dead weight
U
ویژه وزن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com