Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
foveiform
U
حفره مانند
vacuolar
U
حفره مانند
vacuolate
U
حفره مانند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
stope
U
حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
Other Matches
bushbaby
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies
U
گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
lamellate
U
لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous
U
فسیل مانند سنگواره مانند
holes
U
حفره
venter
U
حفره
sinus
U
حفره مغ
delves
U
حفره
delved
U
حفره
delve
U
حفره
holed
U
حفره
craters
U
حفره
crater
U
حفره
sinuses
U
حفره مغ
ditch
U
حفره
cavity
U
حفره
cavitation
U
حفره
hollows
U
حفره
cavities
U
حفره
holing
U
حفره
ditches
U
حفره
interstice
U
حفره
ditched
U
حفره
hole
U
حفره
laigh
U
حفره
ventricles
U
حفره
dales
U
حفره
dale
U
حفره
borings
U
حفره
loculus
U
حفره
sucket
U
حفره
cell
U
حفره
chamber
U
حفره
fovea
U
حفره
chambers
U
حفره
lacuna
U
حفره
sheuch
U
حفره
sheugh
U
حفره
potholes
U
حفره
pothole
U
حفره
caverns
U
حفره
socket
حفره
thirl
U
حفره
porous
U
حفره
delving
U
حفره
cells
U
حفره
ventricle
U
حفره
hollow
U
حفره
sockets
U
حفره
cavern
U
حفره
camouflet
U
حفره ماسوره
fossate
U
حفره دار
trilocular
U
دارای سه حفره
calyculate
U
حفره دار
cavern
U
حفره زیرزمینی
vacuolation
U
تشکیل حفره
fossa
U
حفره فرورفتگی
foveal
U
حفره دار
vacuolation
U
ایجاد حفره
foveate
U
حفره دار
camouflet
U
حفره زیرزمینی
alveolate
U
حفره دار
caverns
U
حفره زیرزمینی
cavitation
U
حفره سازی
charging socket
حفره جا شارژر
pit
U
حفره روباه
knot hole
U
محل حفره
maw
U
حفره معده
pits
U
گودال حفره
pits
U
حفره روباه
weak square
U
حفره سوراخ
mold cavity
U
حفره قالب
gleonid
U
حفره دار
ozone hole
U
حفره اوزون
boring
U
حفره کنی
pit
U
گودال حفره
pitting
U
ایجاد حفره
electron hole
U
حفره الکترونی
hollow
U
گودی حفره
hollows
U
گودی حفره
crypt
U
حفره غدهای
loculate
U
حفره دار
crypts
U
حفره غدهای
pitted
U
حفره دار
socket bayonet
سرنیزه حفره دار
sinks
U
ته نشینی حفره یاگودال
triloculate
U
دارای سه حفره سه یاختهای
chambers
U
جان لوله حفره
fuze cavity
U
حفره نصب ماسوره
chamber
U
جان لوله حفره
loculus
U
حفره کیسه گرده
sink
U
ته نشینی حفره یاگودال
fox hole
U
سنگر حفره روباه
pit
U
حفره خرج چاه
excavation
U
گود برداری حفره
vacuolar
U
حفرهای حفره دار
vacuolate
U
حفرهای حفره دار
pits
U
حفره خرج چاه
cellular expanded
U
بتن با حفره منبسط
electron pair
U
زوج الکترون حفره
cavity
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavities
U
سوراخ حفره یا محفظه قالب
loculus
U
سلول یا حفره تخمدان مرکب
receptacles
U
حفره درون سلولی گیاه
lacunal
U
وابسته به حفره یا جای خالی
vesicular
U
مربوط به حفره تاول دار
vesicular
U
حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
lacunar
U
وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate
U
وابسته به حفره یا جای خالی
lumen
U
حفره یا مجرای عضولولهای شکل
vesiculate
U
مربوط به حفره تاول دار
receptacle
U
حفره درون سلولی گیاه
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
hawse buckler
U
درپوش حفره زنجیر لنگر
lacunary
U
وابسته به حفره یا جای خالی
adjustable wheel
U
چرخ تنظیم پذیر
[مانند بلندی]
[چرخ تطبیق پذیر]
[مانند نوع جاده]
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
lumen
U
حفره سلولی درون جدار گیاه
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate
U
حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
tamping
U
سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
crater
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
sitzmark
U
حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
craters
U
دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
loculicidal
U
شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pits
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit
U
منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
PCMCIA
U
- سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
endodontia
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics
U
شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear
U
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
cupped
U
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup
U
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditches
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditch
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditched
U
حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups
U
حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
back plane
U
یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earths
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earth
U
حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
fax
U
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing
U
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed
U
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxes
U
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit
U
چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
alveolar
U
حفره دار حبابک دار
black holes
U
حفره سیاه چاله سیاه
shoot the curl
U
موج سواری در حفره موج
black hole
U
حفره سیاه چاله سیاه
shoot the tube
U
موج سواری در حفره موج
foggiest
U
مانند مه
capillaceous
U
مانند نخ
vide
U
مانند
plumelike
U
پر مانند
foggier
U
مانند مه
as
U
مانند
foggy
U
مانند مه
castellated
U
دژ مانند
capitate
U
مانند سر
encephaloid
U
مخ مانند
nears
U
مانند
nearing
U
مانند
nearest
U
مانند
nearer
U
مانند
plumose
U
پر مانند
neared
U
مانند
near-
U
مانند
near
U
مانند
icily
U
یخ مانند
reedier
U
نی مانند
tough
U
پی مانند
womanlike
U
زن مانند
penniform
U
پر مانند
impish
U
جن مانند
goatish
U
بز مانند
etc
U
و مانند آن
blotchy
U
لک مانند
frothy
U
کف مانند
analogue
U
مانند
analogues
U
مانند
without an e.
U
بی مانند
unique
U
بی مانند
reediest
U
نی مانند
reedy
U
نی مانند
myrtle formed
U
اس مانند
similar
U
مانند
string
U
نخ مانند
thready
U
نخ مانند
toughest
U
پی مانند
tougher
U
پی مانند
gypsiferous
U
گچ مانند
uniquely
U
بی مانند
unapproachable
U
بی مانند
filiform
U
نخ مانند
unprecedentedly
U
بی مانند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com