English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fossa U حفره فرورفتگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
downthrow U فرورفتگی
fovea U فرورفتگی
howe U فرورفتگی
sinking U فرورفتگی
fossa U فرورفتگی
dips U فرورفتگی
immersion U فرورفتگی
pocket U فرورفتگی
pockets U فرورفتگی
dip U فرورفتگی
craters U فرورفتگی
crater U فرورفتگی
bay U فرورفتگی دیوار
fovea centralis U فرورفتگی مرکزی
emboly U درهم فرورفتگی
dimply U دارای فرورفتگی
denting U فرورفتگی در اثرضربه
dent U فرورفتگی در اثرضربه
concavity U تقعر فرورفتگی
dents U فرورفتگی در اثرضربه
dented U فرورفتگی در اثرضربه
craters U دهانه اتشفشان فرورفتگی
corrosion pit U فرورفتگی در اثر خوردگی
arctic basin U فرورفتگی قطبین زمین
crater U دهانه اتشفشان فرورفتگی
dinge U فرورفتگی سطح گودکردن
notch U چوبخط زدن فرورفتگی
notches U چوبخط زدن فرورفتگی
graben U فرورفتگی در پوسته زمین
hosel U فرورفتگی سر چوب گلف
umbilicus U فرورفتگی ناف مانند
sand trap U فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
inlet U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlets U فرورفتگی ورخنه کوچک دریچه ورودی رخنه
inlaid work U [نقش تزئینی فقط با استفاده از یک نوع مواد در بریدگی، تورفتگی یا فرورفتگی دیوار]
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
offsets U برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
craters U حفره
ventricles U حفره
ventricle U حفره
delving U حفره
delves U حفره
delved U حفره
crater U حفره
venter U حفره
fovea U حفره
chamber U حفره
lacuna U حفره
porous U حفره
laigh U حفره
cavitation U حفره
borings U حفره
loculus U حفره
interstice U حفره
hollow U حفره
sheuch U حفره
sheugh U حفره
sucket U حفره
thirl U حفره
chambers U حفره
delve U حفره
pothole U حفره
hole U حفره
holed U حفره
holes U حفره
holing U حفره
cavities U حفره
caverns U حفره
sinus U حفره مغ
potholes U حفره
cell U حفره
cells U حفره
ditches U حفره
dale U حفره
ditched U حفره
dales U حفره
hollows U حفره
ditch U حفره
sinuses U حفره مغ
cavern U حفره
sockets U حفره
cavity U حفره
socket حفره
calyculate U حفره دار
knot hole U محل حفره
hollows U گودی حفره
pit U گودال حفره
camouflet U حفره زیرزمینی
camouflet U حفره ماسوره
foveate U حفره دار
pit U حفره روباه
foveal U حفره دار
cavitation U حفره سازی
crypts U حفره غدهای
fossate U حفره دار
hollow U گودی حفره
gleonid U حفره دار
pits U حفره روباه
pits U گودال حفره
electron hole U حفره الکترونی
cavern U حفره زیرزمینی
loculate U حفره دار
pitting U ایجاد حفره
trilocular U دارای سه حفره
charging socket حفره جا شارژر
foveiform U حفره مانند
vacuolation U ایجاد حفره
vacuolation U تشکیل حفره
vacuolate U حفره مانند
crypt U حفره غدهای
boring U حفره کنی
ozone hole U حفره اوزون
weak square U حفره سوراخ
alveolate U حفره دار
caverns U حفره زیرزمینی
maw U حفره معده
vacuolar U حفره مانند
pitted U حفره دار
mold cavity U حفره قالب
fox hole U سنگر حفره روباه
fuze cavity U حفره نصب ماسوره
socket bayonet سرنیزه حفره دار
loculus U حفره کیسه گرده
vacuolar U حفرهای حفره دار
triloculate U دارای سه حفره سه یاختهای
vacuolate U حفرهای حفره دار
cellular expanded U بتن با حفره منبسط
chambers U جان لوله حفره
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
excavation U گود برداری حفره
chamber U جان لوله حفره
sink U ته نشینی حفره یاگودال
electron pair U زوج الکترون حفره
pit U حفره خرج چاه
pits U حفره خرج چاه
lumen U حفره یا مجرای عضولولهای شکل
loculus U سلول یا حفره تخمدان مرکب
receptacle U حفره درون سلولی گیاه
lacunary U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunate U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunar U وابسته به حفره یا جای خالی
lacunal U وابسته به حفره یا جای خالی
cavity U سوراخ حفره یا محفظه قالب
vesiculate U مربوط به حفره تاول دار
vesicular U حفره ایجادکردن ابدانک دارکردن
hawse buckler U درپوش حفره زنجیر لنگر
vesicular U مربوط به حفره تاول دار
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
calyculate U دارای سطوح حفره دار
cavities U سوراخ حفره یا محفظه قالب
receptacles U حفره درون سلولی گیاه
groove U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
grooves U شیار کردن فرورفتگی خان شیار
brinell hardness U سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
hamstrung U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing U زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring U زردپی طرفین حفره پشت زانو
vesiculate U حفره ایجاد کردن ابدانک دارکردن
tamping U سفت کردن حفره ها بعد ازپرکردن
lumen U حفره سلولی درون جدار گیاه
sitzmark U حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
crater U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
craters U دهانه یا حفره حاصله در اثر بمب وغیره
stope U حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
loculicidal U شکوفا در شکاف پشت حفره یاحجره گرزن گیاه
pits U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
pit U منطقه فرود در پرشها حفره پشت میلههای بولینگ
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
PCMCIA U - سوزنی که در انتهای کارت PCMCIA درون حفره آن قرار دارد
endodontia U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
endodontics U شاخهای از دندانپزشکی که درباره بیماریهای حفره میانی دندان بحث میکند
middle ear U حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
ditch U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cups U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
ditched U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
ditches U حفره در طرفین زمین که افتادن گوی بولینگ روی چمن در ان باعث خارج شدنش میشود
cupped U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
cup U حفره یاسوراخ فنجان مانندروی چمن نرم گلف قسمت فنجانی شکل قرقره ماهیگیری
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
faxes U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
fax U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxed U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
faxing U کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند
sullage pit U چاله زه کشی سنگر یا حفره زه کشی
phototransistor U نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
shoot the curl U موج سواری در حفره موج
shoot the tube U موج سواری در حفره موج
black hole U حفره سیاه چاله سیاه
black holes U حفره سیاه چاله سیاه
alveolar U حفره دار حبابک دار
poplitaeal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
popliteal U وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
pelvis U لگن خاصره حفره لگن خاصره
pelvises U لگن خاصره حفره لگن خاصره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com