English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
budget U حساب درامد وخرج
budgeted U حساب درامد وخرج
budgets U حساب درامد وخرج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
break even point U نقطه توازن دخل وخرج دخل و خرج سر به سر
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
account U حساب صورت حساب
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
earning U درامد
comings in U درامد
prelusion U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
returns U درامد
returning U درامد
returned U درامد
return U درامد
means U درامد
makings U درامد
proceeds U درامد
gainings U درامد
remunerative U پر درامد
revenue U درامد
hatches U درامد
hatched U درامد
hatch U درامد
admissions U درامد
admission U درامد
income U درامد
emoluments U درامد
earnings U درامد
total income U درامد کل
total revenue U درامد کل
emolument U درامد
prologues U پیش درامد
prologue U پیش درامد
tax revenue U درامد مالیاتی
supplementary income U درامد تکمیلی
income analysis U تحلیل درامد
imputed income U درامد انتسابی
imputed income U درامد ضمنی
imperial decree U درامد نامشروع
immoral earning U درامد نامشروع
illicit earning U درامد نامشروع
gross income U درامد ناخالص
income and expenditure U درامد و هزینه
stream of income U جریان درامد
revenue function U تابع درامد
broken down U ازپای درامد
broken-down U ازپای درامد
income per capita U درامد سرانه
revenue sharing U سهیم در درامد
revenue sources U منابع درامد
sinfonia U پیش درامد
income leakage U کسر درامد
income leakage U نشت درامد
benefice U درامد کلیسایی
income determination U تعیین درامد
income consumption curve U منحنی درامد
temporary income U درامد موقتی
to bring a return U درامد دادن
flow of income U گردش درامد
means U توانائی درامد
unearned revenue U درامد باداورده
incremental revenue U درامد نهائی
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
average revenue U درامد متوسط
attachment of earnings U توقیف درامد
annual income U درامد سالانه
annual earnings U درامد سالانه
actual income U درامد واقعی
internal revenue U درامد داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
preludes U پیش درامد
prelude U پیش درامد
unearned revenue U درامد نامکتسب
earns U درامد داشتن
flow of income U جریان درامد
fixed income U درامد ثابت
earnings per share U درامد هر سهم
income distribution U توزیع درامد
distribution of income U توزیع درامد
total revenue curve U منحنی درامد کل
total revenue function U تابع درامد کل
disposable income U درامد دریافتی
transfer income U درامد انتقالی
deferred credits U درامد پس افتاده
deduction from income U کسور درامد
current income U درامد جاری
transitory income U درامد انتقالی
earn U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
economic income U درامد اقتصادی
permanent income U درامد دائمی
present income U درامد جاری
national income U درامد ملی
municipal revenue U درامد شهرداری
money income U درامد پولی
median income U درامد میانی
median income U درامد متوسط
aura U پیش درامد
auras U پیش درامد
net income U درامد خالص
mean income U درامد متوسط
overture U پیش درامد
net revenue U درامد خالص
per capita income U درامد سرانه
ordinary income U درامد عادی
notional income U درامد خیالی
mean U منابع درامد
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
notional income U درامد فرضی
personal income U درامد شخصی
nominal income U درامد اسمی
personal income U درامد سرانه
present income U درامد حال
overtures U پیش درامد
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
marginal revenue U درامد نهائی
income tax U مالیات بر درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
it proved false U دروغ درامد
real income U درامد واقعی
income taxes U مالیات بر درامد
psychic income U درامد بی دردسر
relative income U درامد نسبی
marginal income U درامد نهائی
income effect U تناسب خرید با درامد
beneficed U دارای درامد کلیسایی
circular flow of income U گردش دورانی درامد
nonmonetary income U درامد غیر پولی
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
size distribution of income U توزیع درامد مقداری
business income U درامد خالص تجارتی
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
average revenue product U درامد متوسط محصول
personal distribution U توزیع درامد فردی
deplete U تقلیل درامد ملی
depletes U تقلیل درامد ملی
depleting U تقلیل درامد ملی
windfall income U درامد باد اورده
single tax U مالیات بر درامد انفرادی
surtax U مالیات بر درامد اضافی
depleted U تقلیل درامد ملی
wage income U درامد بشکل دستمزد
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
bunched income U درامد خدمات شخصی
circular flow of income U جریان دوری درامد
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
real national income U درامد ملی واقعی
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
factor earnings U درامد عوامل تولید
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
marginal utility of income U مطلوبیت نهائی درامد
marginal revenue product U درامد محصول نهائی
gross national income U درامد ناخالص ملی
taxable income U درامد مشمول مالیات
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
marginal revenue function U تابع درامد نهائی
marginal revenue curve U منحنی درامد نهائی
margin revenue U سهم درامد از فروش
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
earned income U درامد تحصیل شده
net national income U درامد خالص ملی
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
disposable income U درامد قابل تصرف
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
unearned income U درامد باد اورده
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
current income U درامد یک سال مالی
national money income U درامد ملی پولی
deferred income U پیش دریافت درامد
national income determination U تعیین درامد ملی
national income analysis U تحلیل درامد ملی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com