English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
To keep the score. U حساب امتیاز رانگاهداشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
privilege U دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
scores U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
score U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
scored U امتیاز گرفتن حساب امتیازات
par U حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
to keep score U بازی رانگاهداشتن
point after touchdown [یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
overtime U وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
handicaps U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap U امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
cost accounts حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
cost plus contracts U به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
reckons U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckoned U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
reckon U حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن
capitalized expense U هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان
equity accounts حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان
clearance U تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
overdrawn account U حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی
To bring someone to account. کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن]
To cook the books. U حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن )
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
rugby point U امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
reckoning U تصفیه حساب صورت حساب
reckonings U تصفیه حساب صورت حساب
charge and discharge statements U حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
check register U بازرسی کردن صورت حساب واریز حساب کردن واریزحساب
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
account U حساب صورت حساب
no year oppropriation U حساب تامین اعتبار باز حساب باز
digital computer U ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
he calcn lates with a U اوبادقت حساب میکند اودرست حساب میکند
francs U امتیاز
prominence U امتیاز
scoreline U خط امتیاز
distinction U امتیاز
prerogative U امتیاز
scorelines U خط امتیاز
franchise U امتیاز
franc U امتیاز
ad U امتیاز
ads U امتیاز
prerogatives U امتیاز
distinctions U امتیاز
pre-eminence U امتیاز
plus U امتیاز
concessions U امتیاز
exclusiveness U امتیاز
credits U امتیاز
act of grace U امتیاز
advantage U امتیاز
franchises U امتیاز
game bird U یک امتیاز
concession U امتیاز
credit U امتیاز
credited U امتیاز
crediting U امتیاز
royalty U حق امتیاز
scores U امتیاز
pas U امتیاز
upper hand U امتیاز
scoreless U بی امتیاز
lease U امتیاز
score U امتیاز
leases U امتیاز
licenses U امتیاز
scored U امتیاز
licences U امتیاز
licence U امتیاز
prominency U امتیاز
priviege U امتیاز
charter U امتیاز
run U یک امتیاز
rectums U امتیاز
rectum U امتیاز
runs U یک امتیاز
royalties U حق امتیاز
point U امتیاز
charters U امتیاز
chartering U امتیاز
chartered U امتیاز
privilege U امتیاز
pre eminence U امتیاز
insurance U امتیاز مطمئن
decisions U برنده با امتیاز
concessionary agreement U امتیاز نامه
decision U برنده با امتیاز
concession deed U امتیاز نامه
prerogatives U حق یا امتیاز ویژه
chalk up U کسب امتیاز
awarding of points U امتیاز دادن
preferential U امتیاز دهنده
precedence U امتیاز سابقه
go-ahead U امتیاز برتر
match point U اخرین امتیاز
match points U اخرین امتیاز
worst U امتیاز اوردن
worst- U امتیاز اوردن
ace U امتیاز سرویس
aces U امتیاز سرویس
oddest U امتیاز دادن
odder U امتیاز دادن
odd U امتیاز دادن
loves U امتیاز صفر
privileged U دارای امتیاز
privileged U امتیاز دار
loved U امتیاز صفر
love U امتیاز صفر
convert U امتیاز گرفتن
converted U امتیاز گرفتن
converting U امتیاز گرفتن
converts U امتیاز گرفتن
prerogative U حق یا امتیاز ویژه
licence owner U صاحب امتیاز
grantee U صاحب امتیاز
game point U امتیاز پایانی
precedency U امتیاز سابقه
score sheet U برگ امتیاز
scoreless U بدون امتیاز
set point U اخرین امتیاز
perfect score U امتیاز کامل
patents U امتیاز نامه
outpoint U برنده با امتیاز
loss on points U باخت با امتیاز
magna cum laude U با امتیاز زیاد
maritime lien U امتیاز دریایی
patent U امتیاز نامه
patented U امتیاز نامه
law of advantage U قانون امتیاز
patenting U امتیاز نامه
field privilege U امتیاز فیلد
win on points U پیروزی با امتیاز
double figures U امتیاز دو رقمی
headstart U امتیاز در شروع
differentia U وجه امتیاز
concessioner U صاحب امتیاز
foot score line خط امتیاز انتهایی
concessionary U صاحب امتیاز
concessionaire U صاحب امتیاز
To score points. U امتیاز آوردن ( ورزش )
point U درجه امتیاز بازی
To gain an advantage. U کسب امتیاز کردن
licensees U صاحب جواز یا امتیاز
licensee U صاحب جواز یا امتیاز
tallying U کسب یا ثبت امتیاز
ahead U دارای امتیاز بیشتر
privilege U امتیاز مخصوصی اعطاکردن
counted U تعداد امتیاز توپزن
scoring key U [کلید امتیاز دهی]
counting U تعداد امتیاز توپزن
oddsmaker U تعیین کننده امتیاز
counts U تعداد امتیاز توپزن
monopolising U امتیاز انحصاری گرفتن
prerogatives U امتیاز مخصوص حق ارثی
prerogative U امتیاز مخصوص حق ارثی
count U تعداد امتیاز توپزن
perfect game U باحداکثر 003 امتیاز
monopolizes U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolized U امتیاز انحصاری گرفتن
decision U برنده کشتی با امتیاز
wining by deukjoom U برد تکواندو با امتیاز
circuit clout U یک امتیاز با دویدن به پایگاه
monopolises U امتیاز انحصاری گرفتن
monopolised U امتیاز انحصاری گرفتن
burns U امتیاز گرفتن از حریف
software license U امتیاز نرم افزار
decisions U برنده کشتی با امتیاز
monopolizing U امتیاز انحصاری گرفتن
set point U اخرین امتیاز بازی
service ace U امتیاز سرویس تنیس
tally U کسب یا ثبت امتیاز
monopolize U امتیاز انحصاری گرفتن
point spread U امتیاز قابل انتظار
tallies U کسب یا ثبت امتیاز
fifteen U نخستین امتیاز گیم
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
tallied U کسب یا ثبت امتیاز
royal prerogative U حق امتیاز ویژه پادشاه
thirties U دومین امتیاز گیم
thirty U دومین امتیاز گیم
burn U امتیاز گرفتن از حریف
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
privileged U دارای امتیاز یا حق ویژه
patenting U دارای حق امتیاز امتیازی
ice U امتیاز سرنوشت ساز
patents U دارای حق امتیاز امتیازی
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
equaliser U امتیاز مساوی کننده
in the hole <idiom> U امتیاز پایین صفر
handicap U امتیاز دادن اشکال
handicaps U امتیاز دادن اشکال
down U عقب افتادن در امتیاز
deciding U امتیاز سرنوشت ساز
bowled for a duck U باختن بازیگر بی امتیاز
bowling average U معدل امتیاز بازیگربولینگ
brassage U حق امتیاز سکه زدن
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
patented U دارای حق امتیاز امتیازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com