Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 37 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sectarian
U
حزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
watchwords
U
شعار حزبی
partisanship
U
حزبی بودن
partisanship
U
روح حزبی
nonparty
U
غیر حزبی
proselytism
U
تبلیغ حزبی
plateform
U
اعلامیه حزبی
party spirit
U
طرفداری حزبی
party spirit
U
تعصب حزبی
watchworld
U
شعار حزبی
barred a
U
طاق حزبی
wing
U
دسته حزبی
winging
U
دسته حزبی
caucus
U
انجمن حزبی
caucuses
U
انجمن حزبی
watchword
U
شعار حزبی
to join a party
U
عضو حزبی شدن
to toe the line
U
برنامه حزبی را پذیرفتن
party politics
U
سیاست بازیهای حزبی
factionalism
U
اعتقاد به سیستم حزبی
ticket
U
صورت نامزدهای حزبی
tickets
U
صورت نامزدهای حزبی
pluralists
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
conventions
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
pluralist
U
وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
white primary
U
اخذ اراء مقدماتی حزبی
convention
U
باره مسائل حزبی ناحیهای
secession
U
تجزیه طلبی انشعاب حزبی
main motion
[at a party conference etc.]
U
دادخواست اصلی
[در همایش حزبی و غیره]
lunatic fringe
U
افراد افراطی وتندرو گروههای حزبی
adherence to party
U
هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
writes
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write
U
رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
fellow traveler
U
کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
pluralists
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist
U
معتقد به تعدد تعدد حزبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com