English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shelf U فلات قاره
continental shelf U فلات قاره
continental plateau U فلات قاره
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
tableland U فلات
plateau U فلات
plateaus U فلات
plateaux U فلات
neve U فلات یخچالی
potential plateau U فلات پتانسیل
bergschround U فلات یخچالی
continent U قاره
continents U قاره
continent U قاره
land mass U قاره
land masses U قاره
continents U قاره ها
mainland U قاره
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
prairie U فلات چمن زار
prairies U فلات چمن زار
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
intercontinental U داخل قاره
subcontinents U شبه قاره
intercontinental U قاره پیما
Europe U قاره اروپا
subcontinent U شبه قاره
planosol U گل سفید نرم و متراکم فلات
transcontinental U عبور کننده از سرتاسر قاره
conus armies U ارتشهای مستقر در قاره امریکا
intercontinental U بین قارهای قاره پیما
kar U فلات خشک در افریقای جنوبی که خاک ان رس است
conus residents U پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
Dravidian architecture U [معماری مرسوم در قسمت شبه قاره هند]
stratojet U نوعی هواپیمای بمب افکن قاره پیمای 6 موتوره
fjeld U فلات مرتفع وصخره داری که تقریبا هیچ درختی نداشته باشد
stratofortress U نوعی هواپیمای قاره پیمای استراتژیکی بمب افکن 8موتوره
minuteman U نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
titan U نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
seasider U ساحلی
sea board U خط ساحلی
coastlines U خط ساحلی
strandline U خط ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
inshore water U اب ساحلی
offing U اب ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
coastal U ساحلی
coastline U خط ساحلی
inshore U ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
land breeze U باد ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
martello U قلعه ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
quays U دیوار ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
dune U توده شن ساحلی
quay U دیوار ساحلی
marina U تفرجگاه ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
territorial sea U دریای ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
links U تپه ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
beach organization U یکان ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
sanbar U دیوار شنی ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
levee U دیواره ساحلی رودخانه
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com