English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
genuine tradition U حدیث صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
saying U حدیث
sayings U حدیث
weak tradition U حدیث ضعیف
prophet's tradition U حدیث نبوی
questioning U جرح حدیث
partisans of traditions U اهل حدیث
tradition of fair authority U حدیث حسن
reliable tradition U حدیث ثقه
tradition narrated by several authority U حدیث متواتر
traditionalize U بصورت حدیث دراوردن
traditional U مبنی بر حدیث یا خبر باستانی
cabbalah U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabala U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala U حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
traditinal U مبنی بر حدیث یاخبر روایت شده نقلی
Hear hear! U صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number U عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
proper U صحیح
well advised U صحیح
good U صحیح
right U صحیح
judiciously U صحیح
integers U صحیح
integer U صحیح
righting U صحیح
exacted U صحیح
exacts U صحیح
valid U صحیح
accurate [correct] <adj.> U صحیح
correct <adj.> U صحیح
exact <adj.> U صحیح
proper <adj.> U صحیح
real <adj.> U صحیح
true <adj.> U صحیح
exact U صحیح
integral U صحیح
indecorous U نا صحیح
fea U صحیح
accurate U صحیح
in order U صحیح
righted U صحیح
i see U ها! صحیح !
corrects U صحیح
correcting U صحیح
Quite [so] ! U صحیح!
correct U صحیح
all right U صحیح
authentic U صحیح
simon pure U صحیح
authentical U صحیح
up front <idiom> U روراست ،صحیح
exact U صحیح عین
integer variable U متغیر صحیح
incorrupt U صحیح و بی عیب
exacted U صحیح عین
integral number U عدد صحیح
exacts U صحیح عین
ok U صحیح است
indue order U به ترتیب صحیح
integer number U عدد صحیح
A correct answer. U جواب صحیح
spot-on U دقیقا صحیح
homozygote U صحیح النسب
valid transaction U معامله صحیح
considered U با اندیشه صحیح
safe and sound U صحیح وتندرست
authentic document U سند صحیح
true complement U مکمل صحیح
integers U عدد صحیح
that is right U صحیح است
right you are U صحیح است
valid contract U عقد صحیح
eugenic U صحیح النسب
proper fraction U کسر صحیح
integer U عدد صحیح
the ticket U کار صحیح
tidily <adv.> U بصورت صحیح
affirmative U صحیح است
aright <adv.> U بصورت صحیح
true U خالصانه صحیح
truer U خالصانه صحیح
truest U خالصانه صحیح
rightly <adv.> U بطور صحیح
properly <adv.> U بطور صحیح
justly <adv.> U بطور صحیح
duly <adv.> U بطور صحیح
correctly <adv.> U بطور صحیح
aright <adv.> U بطور صحیح
orderly <adv.> U بصورت صحیح
correctly <adv.> U بصورت صحیح
duly <adv.> U بصورت صحیح
justly <adv.> U بصورت صحیح
round U عدد صحیح
roundest U عدد صحیح
neatly <adv.> U بصورت صحیح
okay U صحیح است
orderly <adv.> U بطور صحیح
tidily <adv.> U بطور صحیح
neatly <adv.> U بطور صحیح
rightly <adv.> U بصورت صحیح
properly <adv.> U بصورت صحیح
right U به طور صحیح حق
righted U درست صحیح
righted U به طور صحیح حق
righting U درست صحیح
righting U به طور صحیح حق
rightfully <adv.> U بصورت صحیح
to be proper for U صحیح بودن
right U درست صحیح
whole number U عدد صحیح
whole numbers U عدد صحیح
drill U روش صحیح
rightly U بطور صحیح
rightfully <adv.> U بطور صحیح
drilled U روش صحیح
drills U روش صحیح
out in left field <idiom> U از جواب صحیح دورشدن
levelheaded U دارای قضاوت صحیح
hit the nail on the head <idiom> U یافتن انتخاب صحیح
correctly <adv.> U بطور درست و صحیح
right oh! U صحیح است بچشم
whole numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
whole number U عدد صحیح [ریاضی]
integer U عدد صحیح [ریاضی]
justly <adv.> U بطور درست و صحیح
In perfect condition (shape). U کاملا" صحیح وسالم
systemoless U فاقد سیستم صحیح
duly <adv.> U بطور درست و صحیح
to do right U کار صحیح کردن
rightly <adv.> U بطور درست و صحیح
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
rightfully <adv.> U بطور درست و صحیح
properly <adv.> U بطور درست و صحیح
positive integer U عدد صحیح مثبت
counting numbers U اعدد صحیح [ریاضی]
integer programming U برنامه سازی صحیح
soundly U بطور صحیح و سالم
due process of the law U تشریفات صحیح قانونی
correctly U بطور درست و صحیح
safest U صحیح اطمینان بخش
apply a correct holt U اجرای فن صحیح کشتی
safe U صحیح اطمینان بخش
compos mentis U دارای مشاعر صحیح
rounded U بصورت عدد صحیح
wrongs U پیام صحیح نیست
wronging U پیام صحیح نیست
authority U منبع صحیح و موثق
wrong U پیام صحیح نیست
impolitic U مخالف رویه صحیح
common sense U قضاوت صحیح حس عام
characters U عدد صحیح خصوصیت
safes U صحیح اطمینان بخش
off U بیموقع غیر صحیح
cardinal U عدد صحیح مثبت
half integer number U عدد نیم صحیح
cardinals U عدد صحیح مثبت
aright <adv.> U بطور درست و صحیح
safer U صحیح اطمینان بخش
character U عدد صحیح خصوصیت
grammar U قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars U قوانین استفاده صحیح از زمان
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
misinformed U اطلاع غیر صحیح دادن
come to one's senses <idiom> U شروع به فکر صحیح کردن
unsigned integer U عدد صحیح بدون علامت
misinform U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforming U اطلاع غیر صحیح دادن
misinforms U اطلاع غیر صحیح دادن
terminating decimal U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
legitimately U به طور مشروع یا قانونی صحیح
proper decimal fraction U کسر اعشاری صحیح [ریاضی]
positive integer U عدد صحیح مثبت [ریاضی]
alright U بسیار خوب صحیح است
slugfest U بوکس بدون تاکتیک صحیح
sounding in damages U دعوی خسارت صحیح و محکم
integer programming U برنامه ریزی عدد صحیح
the right way to do a thing U صحیح برای کردن کاری
radix U عدد نشان دهنده اعشار صحیح
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
It is improper to go there uninvited. U ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
euthenics U مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
purists U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
purist U شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
integers U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
integer U دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
check U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
real time U ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
omnia pressumuntur solemniter U اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
checks U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
checked U بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all. U آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com