English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
strain U حالت موروثی
strains U حالت موروثی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heredity U دارای حق موروثی انتقال موروثی
silver spoon U ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
inherited U موروثی
linal descent U موروثی
heredity U موروثی
feuds U حق موروثی
inheritable U موروثی
feuding U حق موروثی
patrimonial U موروثی
feud U حق موروثی
feuded U حق موروثی
inborn U موروثی جبلی
congenital U موروثی ذاتی
inheritated error U خطای موروثی
heredity U انتقال موروثی
heritage U سهم موروثی
hereditament U مال موروثی
heirlooms U صفت موروثی
principal U صفت موروثی
heirloom U صفت موروثی
principals U صفت موروثی
patrimony U ثروت موروثی میراث
patrimonies U ثروت موروثی میراث
tradition U عقیده موروثی عرف
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
duke U لقب موروثی اعیان انگلیس
dukes U لقب موروثی اعیان انگلیس
freehold U مالکیت مطلق ملک موروثی
strain U صفت موروثی خصوصیت نژادی
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
strains U صفت موروثی خصوصیت نژادی
landfalls U دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall U دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
pelagianism U PELA که عقیده اش این بودگناه موروثی بشر است
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
hereditaments U هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
hemophilia U بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
disposition U حالت
ill conditioned U بد حالت
expression U حالت
manner U حالت
temperament U حالت
situation U حالت
idiocrasy U حالت
expressions U حالت
situations U حالت
grain U حالت
temper U حالت
febricity U حالت تب
pyreticosis U حالت تب
tempered U حالت
feverishness U حالت تب
tempers U حالت
glass eyed U بی حالت
posturing U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
postures U حالت
self U حالت
posture U حالت
cases U حالت
postured U حالت
case U حالت
queasiness U حالت قی
temperaments U حالت
states U حالت
estate U حالت
stated U حالت
moods U حالت
state- U حالت
if U حالت
condition U حالت
stance U حالت
stances U حالت
fettle U حالت
line condition U حالت خط
estates U حالت
stating U حالت
state U حالت
make U حالت
makes U حالت
status U حالت
predicaments U حالت
mood U حالت
phases U حالت
phased U حالت
predicament U حالت
phase U حالت
unexpressive U بی حالت
isopiestic U حالت فشارمتعادل
ground state U حالت پایه
glassy state U حالت شیشهای
idiocrasy U حالت مخصوص
goutiness U حالت نقرسی
lethargically U با حالت سبات
grittiness U حالت شنی
vitreus state U حالت شیشهای
hang over U حالت خماری
input mode U حالت ورودی
ignition condition U حالت احتراق
idle position U حالت سکون
in a state of depression U در حالت افسردگی
iciness U حالت یخی
inactive status U حالت انتساب
incipience U حالت نخستین
incipincy U حالت نخستین
initial state U حالت اغازی
insert mode U حالت درج
i.c. U حالت اولیه
humanness U حالت انسانیت
jussive U حالت امری
kashrut U حالت جواز
kashruth U حالت جواز
heat proof quality U حالت نسوزی
in form U خوش حالت
dative U حالت برایی
amentia U حالت هذیان
answer mode U حالت جواب
answer mode U حالت پاسخ
antisepsis U حالت ضد عفونی
arborescence U حالت شاخهای
atilt U با حالت حمله
automatism U حالت خودکاری
balanced state U حالت تعادل
balanced state U حالت متوازن
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
borderline state U حالت مرزی
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
affectivity U حالت عاطفی
affectedly U با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
thirstily U با حالت تشنگی
possessive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
domesticity U حالت اهلی
fluidity U حالت مایعی
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
nervousness U حالت عصبانی
defensively U با حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
defensive U حالت تدافع
genitive U حالت اضافه
sulkily U با حالت قهر
accusative U حالت مفعولی
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
circuit opening U حالت مدارباز
circumstantiality U حالت وکیفیت
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
equation of state U معادله حالت
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
exceptional case U حالت استثنایی
excited state U حالت برانگیخته
expressive eyes U چشمان با حالت
facial expression U حالت چهره
febile U دارای حالت تب
feminineness U حالت زنانه
feminity U حالت زنانه
final state U حالت پایانی
free wheeling U حالت خلاصی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com