Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tangency
U
حالت مماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
tangents
U
مماس
tangent
U
مماس
endless screw
U
پیچ مماس
tangents
U
خط مماس جیب
contact lenses
U
عدسی مماس
contact lens
U
عدسی مماس
tangent
U
خط مماس جیب
awash
U
مماس با سطح اب
asymptote
U
مماس ازلی
surface of impact
U
سطح مماس بر نقطه اصابت گلوله
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
serpentine
U
حرکت در ساختن دو شکل مانند 8 لاتین مماس با هم
counter
U
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countering
U
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered
U
چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
kissing button
U
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
dapping
U
نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
vortex line
U
خطی که جهت ان در هر نقطه بر بردار دوران منطبق وخطوط مماس براین خط باجهت موضعی جریان موازی میباشند
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
queasiness
U
حالت قی
stances
U
حالت
makes
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
tempers
U
حالت
case
U
حالت
make
U
حالت
postures
U
حالت
tempered
U
حالت
situations
U
حالت
attitude
U
حالت
febricity
U
حالت تب
disposition
U
حالت
manner
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
idiocrasy
U
حالت
expressions
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
posture
U
حالت
expression
U
حالت
fettle
U
حالت
temper
U
حالت
postured
U
حالت
attitudes
U
حالت
cases
U
حالت
stance
U
حالت
stated
U
حالت
states
U
حالت
mood
U
حالت
stating
U
حالت
state-
U
حالت
grain
U
حالت
estates
U
حالت
line condition
U
حالت خط
predicaments
U
حالت
predicament
U
حالت
temperament
U
حالت
temperaments
U
حالت
state
U
حالت
moods
U
حالت
if
U
حالت
situation
U
حالت
status
U
حالت
self
U
حالت
phase
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
phased
U
حالت
phases
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
posturing
U
حالت
estate
U
حالت
condition
U
حالت
isopiestic
U
حالت فشارمتعادل
limit state
U
حالت حدی
ignition condition
U
حالت احتراق
idiocrasy
U
حالت مخصوص
idle position
U
حالت سکون
space condition
U
حالت فاصله
linearity
U
حالت طولی
liquid state
U
حالت مایع
goutiness
U
حالت نقرسی
in a state of depression
U
در حالت افسردگی
in form
U
خوش حالت
kashruth
U
حالت جواز
kashrut
U
حالت جواز
jussive
U
حالت امری
iciness
U
حالت یخی
i.c.
U
حالت اولیه
humanness
U
حالت انسانیت
heat proof quality
U
حالت نسوزی
hang over
U
حالت خماری
insert mode
U
حالت درج
input mode
U
حالت ورودی
initial state
U
حالت اغازی
incipincy
U
حالت نخستین
ground state
U
حالت پایه
incipience
U
حالت نخستین
inactive status
U
حالت انتساب
grittiness
U
حالت شنی
lethargically
U
با حالت سبات
vitreus state
U
حالت شیشهای
affectivity
U
حالت عاطفی
amentia
U
حالت هذیان
answer mode
U
حالت جواب
answer mode
U
حالت پاسخ
antisepsis
U
حالت ضد عفونی
arborescence
U
حالت شاخهای
atilt
U
با حالت حمله
automatism
U
حالت خودکاری
balanced state
U
حالت تعادل
balanced state
U
حالت متوازن
balanced state
U
حالت متعادل
balminess
U
حالت مرهمی
borderline state
U
حالت مرزی
burst mode
U
حالت پیوسته
childishness
U
حالت بچگی
affectedly
U
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
U
حالت پر ادرنالینی
acedia
U
حالت خ-لسه
dative
U
حالت برایی
thirstily
U
با حالت تشنگی
possessive
U
حالت اضافه
possessives
U
حالت اضافه
domesticity
U
حالت اهلی
fluidity
U
حالت مایعی
resilience
U
حالت ارتجاعی
crudely
U
در حالت خامی
nervousness
U
حالت عصبانی
defensively
U
با حالت تدافع
defensively
U
حالت دفاعی
defensive
U
حالت تدافع
genitive
U
حالت اضافه
sulkily
U
با حالت قهر
accusative
U
حالت مفعولی
accidentalness
U
حالت اتفاقی
circuit opening
U
حالت مدارباز
circumstantiality
U
حالت وکیفیت
colloidal state
U
حالت کلوییدی
eigenstate
U
حالت انرژی
energy state
U
حالت انرژی
equation of state
U
معادله حالت
equilibrium state
U
حالت تعادل
erectness
U
حالت عمودی
exceptional case
U
حالت استثنایی
excited state
U
حالت برانگیخته
expressive eyes
U
چشمان با حالت
facial expression
U
حالت چهره
febile
U
دارای حالت تب
feminineness
U
حالت زنانه
feminity
U
حالت زنانه
final state
U
حالت پایانی
free wheeling
U
حالت خلاصی
fugitiveness
U
حالت شخص
gas phase
U
حالت گازی
eburnation
U
حالت عاجی
drowsihead
U
حالت نیمخواب
drive state
U
حالت سائقی
command mode
U
حالت فرماندهی
conjugality
U
حالت زناشویی
continuum state
U
حالت پیوستار
conversational mode
U
حالت محاورهای
corresponding state
U
حالت متنافر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com