English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
optimum U حالت مطلوب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
utopiannism U اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
favorite U مطلوب
favourite U مطلوب
favorites U مطلوب
favorable U مطلوب
optimum U مطلوب
optimum U حد مطلوب
desired U مطلوب
coveted U مطلوب
favourites U مطلوب
optimal U حد مطلوب
indign U نا مطلوب
favourite or vor U مطلوب
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
desirable U خواستنی مطلوب
favourable U موافق مطلوب
lief U مطلوب مایل
at a premium U بسیار مطلوب
desired leading U مسیر مطلوب
ideal U کمال مطلوب
optimum U مقدار مطلوب
economic order quantity U حد مطلوب سفارش
target profit U سود مطلوب
optimum height U ارتفاع مطلوب
optimum output U تولید مطلوب
optimum point U نقطه مطلوب
ideals U کمال مطلوب
optimum population U حد مطلوب جمعیت
optimum speed U سرعت مطلوب
merit goods U کالاهای مطلوب
safe velocity U سرعت مطلوب
optimal solution U راه حل مطلوب
nicer U دلپذیر مطلوب
nicest U دلپذیر مطلوب
nice U دلپذیر مطلوب
blandest U شیرین و مطلوب نجیب
inflationary gap U سطح اشتغال مطلوب
optimal U مربوط به کمال مطلوب
It is much sought after. بسیار مطلوب است.
optimum allocation of resources U تخصیص مطلوب منابع
optimal planning U برنامه ریزی مطلوب
optimization U بدست اوردن حد مطلوب
favourably U بطور مساعد یا مطلوب
towardly U امید بخش مطلوب
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
blander U شیرین و مطلوب نجیب
bland U شیرین و مطلوب نجیب
desired rate of development U نرخ مطلوب توسعه
ideal irrigation interval U فاصله مطلوب ابیاری
eligible U واجد شرایط مطلوب
idealistic U مطلوب وابسته به ارمان گرایی
desired rate of capital accumulation U نرخ تراکم سرمایه مطلوب
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
ideally U مطابق ارزو و یاکمال مطلوب
your action produced the desired effect U اقدامتان اثر مطلوب بخشید
To obtain the desired result . U نتیجه مطلوب را بدست آوردن
to wait for a favorable opportunity U منتظر یک فرصت مطلوب بودن
desired ground zone U نقطه ترکش اتمی مطلوب
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
desideratum U ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
beau ideal U زیبای تمام عیار کمال مطلوب
desired leading U سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
tuners U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuner U زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
adverse yaw U شرایط پروازی که در ان دماغه هواپیما در خلاف جهت مطلوب منحرف میشود
slot machines U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
slot machine U ماشین خودکاری که پول درسوراخ ان انداخته و کالای مطلوب را تحویل میگیرند
nympholept U کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
favourble balance of trade U تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
capture U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capturing U کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
forward chaining U روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
backward chaining U روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
pitch setting U تنظیم گام ملخ یا رتورهلیکوپتر بطوریکه همه تیغه ها گام مطلوب را دارا باشد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
ideal index U شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
tone U به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
tones U به رنگ مطلوب دراوردن رنگ
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
drawing U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings U روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
status U حالت
grain U حالت
febricity U حالت تب
idiocrasy U حالت
temper U حالت
posturing U حالت
tempered U حالت
postures U حالت
postured U حالت
tempers U حالت
posture U حالت
temperaments U حالت
line condition U حالت خط
stated U حالت
phase U حالت
cases U حالت
makes U حالت
make U حالت
self U حالت
temperament U حالت
case U حالت
states U حالت
feverishness U حالت تب
phases U حالت
phased U حالت
stating U حالت
unexpressive U بی حالت
if U حالت
glass eyed U بی حالت
predicament U حالت
predicaments U حالت
state U حالت
ill conditioned U بد حالت
stance U حالت
stances U حالت
situation U حالت
attitudes U حالت
attitude U حالت
situations U حالت
estate U حالت
expression U حالت
expressions U حالت
manner U حالت
estates U حالت
queasiness U حالت قی
fettle U حالت
condition U حالت
state- U حالت
pyreticosis U حالت تب
disposition U حالت
mood U حالت
moods U حالت
defensively U حالت دفاعی
sulkily U با حالت قهر
skin the cat U حالت گربهای
sentimentalism U حالت احساساتی
genitive U حالت اضافه
seismicity U حالت ارتعاش
defensively U با حالت تدافع
reclining position U حالت غنوده
aglow U در حالت هیجان
refractivity U حالت انکسار
repellency U حالت دفع
strains U حالت موروثی
nervousness U حالت عصبانی
of a good d. U خوش حالت
state- U دولتی حالت
resiliency U حالت ارتجاعی
saccharinity U حالت قندی
defensive U حالت تدافع
sea state U حالت دریا
real mode U حالت واقعی
rapturously U با حالت بیخودی
polyvalency U حالت چندفرفیتی
polyvalence U حالت چندفرفیتی
plumbness U حالت عمودی
spring U حالت فنری
physical state U حالت فیزیکی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com