English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
axial position U حالت محوری قرارگاه محوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
pure bending U حالت خمشی که در ان نیروهای محوری وتلاش بتنی و لنگ خمشی برابر صفرست
rotates U محوری
rotated U محوری
rotate U محوری
axile U محوری
triaxial U سه محوری
axial U محوری
monaxial U یک محوری
adaxial U محوری
pivotal U محوری
uniaxial U یک محوری
compass swing U چرخش خط محوری
axial ligation U لیگاندپوشی محوری
orbital overlap U همپوشانی محوری
sociocentrism U جامعه- محوری
pivoting window U پنجره محوری
axial load U بار محوری
pluriaxial U چند محوری
axial flow turbine U توربین محوری
axial flow impulse turbine U توربین محوری
axial flow U جریان محوری
axial compression U فشار محوری
axial bond U پیوند محوری
nutation U رقص محوری
anthropocentrism U انسان محوری
thrust U فشار محوری
axially parallel U در راستای محوری
axially parallel U موازی محوری
axial vector U بردار محوری
axial thrust U بار محوری
egocentricism U خود محوری
egocentricity U خود محوری
uniaxial force U نیروی تک محوری
uniaxial bending U خمش یک محوری
axial section U برش محوری
trochoid U محوری فرفرهای
axial thrust U فشار محوری
axial stress U تنش محوری
axially symmetric U متقارن محوری
end thrust U فشار محوری
axial runout U شوک محوری
triaxial shear test U ازمایش سه محوری
axial position U وضعیت محوری
thrusts U فشار محوری
axial rake angle U زاویه محوری
xenocentrism U بیگانه محوری
axisymmetric U متقارن محوری
axial runout U رانش محوری
axial runout U ضربه محوری
thrusting U فشار محوری
uniaxial U دارای یک محور یک محوری
triaxial deformation U تغییر شکل سه محوری
triaxial compression test U ازمایش فشار سه محوری
axial mining U مین گذاری محوری
tog method U روش دیدبانی محوری
cylinder roller thrust bearing U یاطاقان غلطکی محوری
angular contact thrust ball bearing U بلبرینگ طولی محوری
pivot journal U یاطاقان گرد محوری
armature end play U بازی محوری ارمیچر
axial rotation symmerty U تقارن چرخشی محوری
axial feed method U روش تغذیه محوری
thrusting U بار محوری ضربه
offset distance U فاصله برون محوری
thrusts U بار محوری ضربه
thrust U بار محوری ضربه
shaft extension U قسمت الحاقی محوری
radials U محوری مربوط به رادیو
radial U محوری مربوط به رادیو
double thrust bearing U یاطاقان با فشار محوری دوبل
parataxic mode U شیوه ادراکی خود- محوری
rotation about ... U دوران دور ... [محوری یا جایی]
drilling thrust U فشار محوری مته کاری
buttress centres U فاصله محوری پشت بندها
double thrust ball bearing U بلبرینگ با فشار محوری دوبل
end play U حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
rachis U اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
sympodium U منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
reverse flow engine U توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
ornithopter U هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
z axis U محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
axil U گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
unit cell U کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
axis U مهره دوم گردن مهره محوری
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
subbase U قرارگاه
general headquarters U قرارگاه کل
setting U قرارگاه
headquarter U قرارگاه
settings U قرارگاه
headquarters U قرارگاه
post U پادگان قرارگاه
brigade headquarters U قرارگاه تیپ
allied headquarters U قرارگاه متفقین
post- U پادگان قرارگاه
headquarters battery U اتشبار قرارگاه
posted U پادگان قرارگاه
posts U پادگان قرارگاه
central position U قرارگاه مرکزی
hen roost U قرارگاه مرغان
headquarters U قرارگاه فرماندهی
headquarters detachment U قسمت قرارگاه
headquarters detachment U بخش قرارگاه
matrix or matrices U قرارگاه گوهر
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
headquarters company U گروهان قرارگاه
commands U یکان قرارگاه عمده
command U یکان قرارگاه عمده
commanded U یکان قرارگاه عمده
settings U جای نگین قرارگاه
setting U جای نگین قرارگاه
allied headquarters U قرارگاه کشورهای هم پیمان
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
establishments U محل کار برقرار کردن قرارگاه
establishment U محل کار برقرار کردن قرارگاه
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
commands U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
reconstitution site U قرارگاه یا ستاد بازیافتی ازیک یکان منهدم شده
command U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
commanded U یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
command axis U محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
engine mounting U نصب موتور قرارگاه موتور
combatcommand U فرماندهی رزمی قرارگاه رزمی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
pyreticosis U حالت تب
predicament U حالت
predicaments U حالت
posture U حالت
postured U حالت
moods U حالت
postures U حالت
posturing U حالت
queasiness U حالت قی
fettle U حالت
mood U حالت
estates U حالت
self U حالت
make U حالت
case U حالت
estate U حالت
makes U حالت
stances U حالت
if U حالت
stance U حالت
phase U حالت
phased U حالت
phases U حالت
cases U حالت
expression U حالت
state- U حالت
manner U حالت
state U حالت
disposition U حالت
situation U حالت
situations U حالت
stated U حالت
idiocrasy U حالت
status U حالت
states U حالت
ill conditioned U بد حالت
stating U حالت
attitude U حالت
feverishness U حالت تب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com