English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pluralism U حالت تعدد تعددحزبی
pluralities U حالت تعدد تعددحزبی
plurality U حالت تعدد تعددحزبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pluralists U معتقد به تعدد تعدد حزبی
pluralist U معتقد به تعدد تعدد حزبی
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
pluralities U تعدد
multiplicity U تعدد
numerousness U تعدد
plurality U تعدد
pluralism U تعدد
plurality of crimes U تعدد جرائم
polygamy U تعدد زوجات
mormon marriage U تعدد زوجات
bigamy U تعدد ازواج
bigamy U تعدد زوجات
polygenesis U تعدد مبادی
polygyny U تعدد زوجات
polygamic U مبنی بر تعدد ازواج
polysemous U دارای تعدد معانی
polygamize U تعدد زوجات کردن
pluralist U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
polygamy U تعدد زوجات چند زن گیری
pluralists U وابسته به تعدد یاائتلاف حزبی
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
polyandry U اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
split personality U تعدد شخصیت شخصیت دو نیم
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
tempered U حالت
temper U حالت
tempers U حالت
moods U حالت
febricity U حالت تب
feverishness U حالت تب
expressions U حالت
mood U حالت
idiocrasy U حالت
attitudes U حالت
ill conditioned U بد حالت
line condition U حالت خط
disposition U حالت
manner U حالت
glass eyed U بی حالت
situation U حالت
situations U حالت
attitude U حالت
expression U حالت
unexpressive U بی حالت
case U حالت
if U حالت
make U حالت
makes U حالت
fettle U حالت
postures U حالت
posture U حالت
estates U حالت
estate U حالت
predicaments U حالت
cases U حالت
stances U حالت
self U حالت
stance U حالت
phases U حالت
phased U حالت
phase U حالت
pyreticosis U حالت تب
queasiness U حالت قی
predicament U حالت
postured U حالت
states U حالت
status U حالت
stating U حالت
condition U حالت
state U حالت
stated U حالت
grain U حالت
posturing U حالت
temperaments U حالت
state- U حالت
temperament U حالت
objective case U حالت مفعولی
nervousness U حالت عصبانی
queasily U با حالت تهوع
state U دولتی حالت
defensively U حالت دفاعی
defensively U با حالت تدافع
state- U دولتی حالت
oxidation number U حالت اکسایش
mode indicator U نشانگر حالت
of a good d. U خوش حالت
orthogonality U حالت عمودی
dative U حالت برایی
output state U حالت خروجی
defensive U حالت تدافع
normal state U حالت نرمال
no load condition U حالت بی باری
possessive U حالت اضافه
nominative case U حالت فاعلی
thirstily U با حالت تشنگی
domesticity U حالت اهلی
fluidity U حالت مایعی
resilience U حالت ارتجاعی
crudely U در حالت خامی
nebulosity U حالت غباری
nebulosity U حالت ابری
nebulosity U حالت گازی
nominative case U حالت فاعلیت
multiplex mode U حالت تسهیم
mopishly U با حالت افسرده
possessives U حالت اضافه
skin the cat U حالت گربهای
flexibility U حالت گیر
queasiness U حالت تهوع
vascularity U حالت عروقی
quantum state U ویژه حالت
pyreticosis U حالت حمائی
pulverulence U حالت خاکی
protected mode U حالت محفوظ
prone position U حالت درازکش
ragingly U با حالت خشم
rapturously U با حالت بیخودی
sentimentalism U حالت احساساتی
seismicity U حالت ارتعاش
sea state U حالت دریا
saccharinity U حالت قندی
resiliency U حالت ارتجاعی
repellency U حالت دفع
refractivity U حالت انکسار
reclining position U حالت غنوده
real mode U حالت واقعی
problem state U حالت مسئلهای
privileged mode U حالت ممتاز
vein U حالت تمایل
veins U حالت تمایل
perpendicularity U حالت عمودی
states U دولتی حالت
periodicity U حالت تناوبی
faintly U در حالت ضعف
pastiness U حالت خمیری
paramnesia U حالت فراموشی
physical state U حالت فیزیکی
springs U حالت فنری
stated U دولتی حالت
aglow U در حالت هیجان
polyvalency U حالت چندفرفیتی
polyvalence U حالت چندفرفیتی
state of emergency U حالت اضطرار
stating U دولتی حالت
normality U حالت عادی
plumbness U حالت عمودی
individualism U حالت انفرادی
spring U حالت فنری
oxidation state U حالت اکسایش
i.c. U حالت اولیه
gas phase U حالت گازی
fugitiveness U حالت شخص
free wheeling U حالت خلاصی
colloidal state U حالت کلوییدی
command mode U حالت فرماندهی
final state U حالت پایانی
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
goutiness U حالت نقرسی
humanness U حالت انسانیت
burst mode U حالت پیوسته
chararcter mode U حالت دخشهای
heat proof quality U حالت نسوزی
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com