English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
narcosis U حالت بی حسی وخواب الودگی بی حالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
narcolepsy U حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
background level U الودگی متن الودگی زمینه
bleary U دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
air pollution monitoring U مراقبت دائمی الودگی هوا فرابینی الودگی هوا
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
adynamia U بی حالی
inaction U بی حالی تنبلی
demonstrator U حالی کننده
through thick and thin U درهمه حالی
get across to U حالی کردن
demonstrators U حالی کننده
unease U پریشان حالی
get across U حالی کردن
to bring home U حالی کردن
passivism U رفتاراز روی بی حالی
to grind a person in a subject U مطلبی راخوب حالی کسی کردن
barbiturate U نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
titular charge daffaires U کاردارسفارتخانه در حالی که اختیارات خاص داشته باشد
time the essence of the contract U مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
inverted camel U نوعی چرخش در حالی که پای ازاد مستقیم است
packet U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
packets U کامپیوتر مخصوص که داده سریال را از ترمینال آسنکرون به حالی که در امتداد بسته ها
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
sully U الودگی
sullies U الودگی
sullying U الودگی
pollution U الودگی
contramination U الودگی
sullied U الودگی
infections U الودگی
muddiness U گل الودگی
alloy U الودگی
contamination U الودگی ش م ر
contamination U الودگی
pisolitic U الودگی
stains U الودگی
soilage U الودگی
smeariness U الودگی
staining U الودگی
stained U الودگی
stain U الودگی
purulence U الودگی
filthiness U الودگی
alloys U الودگی
infection U الودگی
filth U الودگی
water pollution U الودگی اب
impurity U الودگی
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
drowsihead U خواب الودگی
chemical pollution U الودگی شیمیایی
pediculosis U الودگی به شپش
purulency U ریم الودگی
mysophobia U الودگی هراسی
thermal pollution U الودگی گرمایی
moise pollution U الودگی نویزی
unspotted U بدون الودگی
abatement U الودگی کاهی
radioactive contamination U الودگی رادیواکتیوی
decontamination U رفع الودگی
abatement U کاهش الودگی
drowsiness U خواب الودگی
agricultural pollution U الودگی کشاورزی
somnolence U خواب الودگی
biological pollution U الودگی زیستی
critical pollution U الودگی بحرانی
pisolite U سنگ الودگی
physiological pollution U الودگی فیزیولوژیک
air pollution U الودگی هوا
radioactive contamination U الودگی پرتوزایی
bacterization U الودگی بمیکرب
air contamination U الودگی هوا
noise pollution U الودگی صدا
apophasis U افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
swapping U فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
cleaning station U پست رفع الودگی ش م ر
air pollution index U نمایه الودگی هوا
air pollution episode U رویداد الودگی هوا
air pollution index U شاخص الودگی هوا
contamination control U کنترل الودگی منطقه
decontaminating U از الودگی مبرا کردن
crankcase mist detector U اشکارساز الودگی روغن
decontaminates U از الودگی مبرا کردن
phthiriasis U الودگی به شپش یا شپشک
decontaminate U از الودگی مبرا کردن
pollution tax U مالیات بخاطر الودگی
decontaminated U از الودگی مبرا کردن
decontaminated U رفع الودگی ضد عفونی کردن
decontaminating U رفع الودگی ضد عفونی کردن
squalor U درهم وبرهمی وکثافت الودگی
decontaminates U رفع الودگی ضد عفونی کردن
smutch U اثر ویا نشان الودگی
decontaminate U رفع الودگی ضد عفونی کردن
trend U الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
trends U الودگی لوزه وحلق وگلوباسیل
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
trichinosis U الودگی باتریشین یا کرم گوشت خوک
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
pipeline U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines U اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
wet filter U فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
area of military significant fallout U منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
pediculosis U الودگی به شپشک شپشک داشتن
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
verminosis U ابتلا به کرمهای انگلی الودگی به کرمهای انگلی
phase U حالت
pyreticosis U حالت تب
queasiness U حالت قی
moods U حالت
unexpressive U بی حالت
predicaments U حالت
phased U حالت
phases U حالت
makes U حالت
posture U حالت
make U حالت
if U حالت
predicament U حالت
estates U حالت
estate U حالت
postured U حالت
postures U حالت
stance U حالت
stances U حالت
case U حالت
cases U حالت
self U حالت
fettle U حالت
posturing U حالت
mood U حالت
stated U حالت
state U حالت
line condition U حالت خط
ill conditioned U بد حالت
disposition U حالت
condition U حالت
febricity U حالت تب
manner U حالت
temperament U حالت
idiocrasy U حالت
attitudes U حالت
attitude U حالت
feverishness U حالت تب
situation U حالت
state- U حالت
situations U حالت
stating U حالت
glass eyed U بی حالت
temperaments U حالت
temper U حالت
tempered U حالت
tempers U حالت
grain U حالت
expressions U حالت
expression U حالت
states U حالت
status U حالت
periodicity U حالت تناوبی
physical state U حالت فیزیکی
final state U حالت پایانی
dative U حالت برایی
deplorble condltion U حالت زار
heat proof quality U حالت نسوزی
hang over U حالت خماری
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
normality U حالت عادی
deadness U حالت مرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com