English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stationary state U حالت ایستاده
to set U گذاشتن [در حالت ایستاده]
quasi stationary state U شبه حالت ایستاده
to set U جای دادن [در حالت ایستاده]
kick turn U دور زدن در حالت ایستاده
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
instant start lamp U لامپ با راه اندازی در حالت سرد
vertical retort tar U قطران کورههای ایستاده قطران قرعهای ایستاده
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
standing U ایستاده
static U ایستاده
standee U شخص ایستاده
standing start U استارت ایستاده
stationary U لایتغیر ایستاده
stalled tank U تانک ایستاده
standing wave U موج ایستاده
stationary wave U موج ایستاده
offhand U تیراندازی ایستاده
upright spin U چرخش ایستاده
he is on his legs U بر پا ایستاده است
semierect U نیمه ایستاده
on stilts U بالا ایستاده بل
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
stand-up U روی پا ایستادن ایستاده
perpendicular U ستون وار ایستاده
statically U در حال ایستاده یا ساکن
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
standup goalie U دروازه بانی ایستاده
stand up U روی پا ایستادن ایستاده
I was standing at the street corner . U درگوشه خیابان ایستاده بودم
step through method U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
corner-post U [پایه ایستاده در سنگ نبش]
power form U تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
pointsman U عبور و مرور که دریک نقطه ایستاده
ashlering U [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
witness stand U محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
the taxis are on their rank U اتومبیلهای کرایهای درایستگاه خود ردیف ایستاده اند
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
joysticks U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick U با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
vorticel U جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
expectoration U تف اندازی
exspuition U تف اندازی
filling U اب اندازی
fillings U اب اندازی
arm wrestling U مچ اندازی
wrist wrestling U مچ اندازی
diving U اب اندازی
start up U راه اندازی
extrajection U برون اندازی
triggers U راه اندازی
triggering U راه اندازی
abortions U بچه اندازی
actuation U بکار اندازی
chrematistics U علم پس اندازی
abortion بچه اندازی
ejection U بیرون اندازی
gunfire U تیر اندازی
inbreak U دست اندازی
sortition U پشک اندازی
trapping U بدام اندازی
sortition U قرعه اندازی
starting U راه اندازی
shading U سایه اندازی
moulting U شاخ اندازی
moulting U پوست اندازی
firing U توپ اندازی
boot U راه اندازی
cannonade U توپ اندازی
contortions U ازشکل اندازی
encroachment U دست اندازی
trap U در تله اندازی
postponement U تاخیر اندازی
postponements U تاخیر اندازی
launghing U براه اندازی
cannonry U توپ اندازی
trapping U در تله اندازی
snash U دست اندازی
molt U پوست اندازی
dockage U حق بار اندازی
sputtering U بیرون اندازی
lead work U شیشه اندازی
lead work U جام اندازی
bootstrap U خودراه اندازی
contortion U ازشکل اندازی
leg pull U دست اندازی
supersedure U تعویق اندازی
encroachments U دست اندازی
basket dam U بندسله اندازی
glaziery U جام اندازی
trigger U راه اندازی
triggered U راه اندازی
gunshots U تیر اندازی
ecdysis U پوست اندازی
gunshot U تیر اندازی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
self assertion U خودرا جلو اندازی
upcast U بالا اندازی تاه کش
skish U مسابقه قلاب اندازی
soft start U راه اندازی نرم
drainage U خشک اندازی فاضلاب
shadow ball U تمرین گوی اندازی
tournament casting U مسابقه قلاب اندازی
boot U خود راه اندازی
resets U راه اندازی مجدد
starting lever U اهرم راه اندازی
encroach U دست اندازی کردن
encroached U دست اندازی کردن
encroaches U دست اندازی کردن
reset U راه اندازی مجدد
starting motor U موتور راه اندازی
starting position U وضعیت راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
starting power U قدرت راه اندازی
starting procese U فرایند راه اندازی
starting time U زمان راه اندازی
starting current U جریان راه اندازی
igniter switch U کلید راه اندازی
boot record U رکورد راه اندازی
releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی
reboot U راه اندازی مجدد
casting U روش قلاب اندازی
operating handle U دستگیره راه اندازی
to set intrigues on foot U پشت سر هم اندازی کردن
drivers U برنامه راه اندازی
cold boot U راه اندازی سرد
driver U برنامه راه اندازی
attemptable U قابل دست اندازی
to load off U بار اندازی کردن
to lay a wager U دست اندازی کردن
start button U تکمه راه اندازی
start up disk U دیسک راه اندازی
starting torque U کشتاور راه اندازی
encroach U دست اندازی کردن
gabion U سله اندازی گابیون
cockfight U جنگ اندازی خروس ها
cockfights U جنگ اندازی خروس ها
ectuating switch U سوئیچ راه اندازی
impinge U دست اندازی کردن
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
glazing U شیشه بری جام اندازی
sagittary U سهمی وابسته به تیر اندازی
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
innate releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی فطری
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
master boot record U رکورد راه اندازی اصلی
system reset U راه اندازی مجدد سیستم
outfox U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxing U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
hardware reset U باز راه اندازی سخت افزاری
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
outfoxed U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
offense U توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skips U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
surfcasting rod U چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skipped U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
servomechanism U مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skip U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com