English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
volcanicity U حالت اتش فشانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
moya U گل اتش فشانی
igneous U اتش فشانی
obsidian U شیشه اتش فشانی
lapillus n U خرده سنگ اتش فشانی
monticule U تپه کوچک اتش فشانی برامدگی
batholith U نوعی سنگ چخماقی وسنگ اتش فشانی
basalt U نوعی سنگ چخماق یااتش فشانی سیاه
solfatara U ناحیه اتش فشانی که گازهای گوگردی از ان متصاعد میشود
obsidian U مواد اتش فشانی سیاه ماننداست به شیشه بطری
propylite U یکجور خاره اتش فشانی که در برخی کانهای سیم خیزیافت میشود
pitchstone U یکجور خاره اتش فشانی که خاصیت شیشه و صیقل زفت رادارا است
peperino U خاره اتش فشانی سبک وسوراخ سوراخ که از شن وخاکستر درست شده است
phonolite U خاره اتش فشانی که تخته سنگ تازه ازموه گرفته ان چون چکش بخوردصدامیدهد
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
postures U حالت
postured U حالت
posture U حالت
idiocrasy U حالت
line condition U حالت خط
fettle U حالت
ill conditioned U بد حالت
expression U حالت
expressions U حالت
manner U حالت
disposition U حالت
situation U حالت
situations U حالت
attitude U حالت
attitudes U حالت
posturing U حالت
unexpressive U بی حالت
temper U حالت
if U حالت
pyreticosis U حالت تب
phase U حالت
phased U حالت
stances U حالت
phases U حالت
estates U حالت
estate U حالت
predicaments U حالت
make U حالت
self U حالت
moods U حالت
mood U حالت
tempered U حالت
tempers U حالت
stance U حالت
case U حالت
cases U حالت
queasiness U حالت قی
makes U حالت
predicament U حالت
stating U حالت
grain U حالت
febricity U حالت تب
states U حالت
stated U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
glass eyed U بی حالت
condition U حالت
feverishness U حالت تب
status U حالت
state U حالت
state- U حالت
plumbness U حالت عمودی
physical state U حالت فیزیکی
normality U حالت عادی
febile U دارای حالت تب
polyvalence U حالت چندفرفیتی
polyvalency U حالت چندفرفیتی
exceptional case U حالت استثنایی
individualism U حالت انفرادی
pastiness U حالت خمیری
paramnesia U حالت فراموشی
continuum state U حالت پیوستار
faintly U در حالت ضعف
oxidation state U حالت اکسایش
oxidation number U حالت اکسایش
output state U حالت خروجی
corresponding state U حالت متنافر
feminity U حالت زنانه
veins U حالت تمایل
spring U حالت فنری
perpendicularity U حالت عمودی
springs U حالت فنری
periodicity U حالت تناوبی
counterpoise U حالت تعادل
feminineness U حالت زنانه
mode indicator U نشانگر حالت
creaminess U حالت سرشیری
vein U حالت تمایل
conversational mode U حالت محاورهای
aglow U در حالت هیجان
sea state U حالت دریا
saccharinity U حالت قندی
resiliency U حالت ارتجاعی
deplorble condltion U حالت زار
repellency U حالت دفع
drinking bout U حالت مستی
deliverable state U در حالت تحویل
drive state U حالت سائقی
drowsihead U حالت نیمخواب
eburnation U حالت عاجی
sentimentalism U حالت احساساتی
downiness U حالت کرکی
solid state U حالت جامد
doughiness U حالت خمیری
sol state U حالت سولی
soild state U حالت جامد
trim U وضع حالت
trimmest U وضع حالت
trims U وضع حالت
small ball U پرتاب بی حالت
skin the cat U حالت گربهای
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
equation of state U معادله حالت
expressive eyes U چشمان با حالت
quantum state U ویژه حالت
pyreticosis U حالت حمائی
facial expression U حالت چهره
pulverulence U حالت خاکی
protected mode U حالت محفوظ
prone position U حالت درازکش
seismicity U حالت ارتعاش
problem state U حالت مسئلهای
queasily U با حالت تهوع
queasiness U حالت تهوع
refractivity U حالت انکسار
reclining position U حالت غنوده
real mode U حالت واقعی
rapturously U با حالت بیخودی
ragingly U با حالت خشم
equilibrium state U حالت تعادل
erectness U حالت عمودی
marshiness U حالت مردابی
excited state U حالت برانگیخته
deadness U حالت مرده
privileged mode U حالت ممتاز
locative U حالت مکانی
amentia U حالت هذیان
kashruth U حالت جواز
heat proof quality U حالت نسوزی
kashrut U حالت جواز
chararcter mode U حالت دخشهای
burst mode U حالت پیوسته
doubtfulness U حالت تردید
jussive U حالت امری
humanness U حالت انسانیت
isopiestic U حالت فشارمتعادل
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
liquid state U حالت مایع
accidentalness U حالت اتفاقی
acedia U حالت خ-لسه
linearity U حالت طولی
hang over U حالت خماری
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
limit state U حالت حدی
affectedly U با حالت بخودگرفته
affectivity U حالت عاطفی
lethargically U با حالت سبات
answer mode U حالت جواب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com