Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
annotate
U
حاشیه نوشتن
annotated
U
حاشیه نوشتن
annotates
U
حاشیه نوشتن
annotating
U
حاشیه نوشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
gloss
U
حاشیه نوشتن بر
commentate
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentated
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentates
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
commentating
U
حاشیه نوشتن یادداشت کردن
unformatted
U
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
Other Matches
rosette border
U
حاشیه گل و بوته
[اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
Zipper selvage
U
حاشیه زیپ شکل
[در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border
U
حاشیه فرعی
[حاشیه کناری]
[این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
photodigital memory
U
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged
U
متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze
U
حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border
U
حاشیه سماوری
[در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
scrawl
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawls
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
U
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
encipher
U
برمز نوشتن رمز نوشتن
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
DVD
U
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
Herati border
U
طرح حاشیه هراتی
[این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon
U
اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
erasable
U
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
U
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
margins
U
حاشیه
rims
U
حاشیه
frilling
U
حاشیه
border line
U
خط حاشیه
border
U
حاشیه
fimbriation
U
حاشیه
outskirt
U
حاشیه
apostil
U
حاشیه
margin
U
حاشیه
brim
U
حاشیه
bordered
U
حاشیه زه
marginal
U
حاشیه
brink
U
حاشیه
bordered
U
حاشیه
border
U
حاشیه زه
marginally
U
در حاشیه
bordering
U
حاشیه
bordering
U
حاشیه زه
rand
U
حاشیه
rim
U
حاشیه
selvage
U
حاشیه
selvedge
U
حاشیه
skirter
U
حاشیه رو
postil
U
حاشیه
skirts
U
حاشیه
braided
U
حاشیه
listel
U
حاشیه
margent
U
حاشیه
braid
U
حاشیه
fringe
U
حاشیه
verge
U
حاشیه
verges
U
حاشیه
brimmed
U
حاشیه
brimming
U
حاشیه
skirted
U
حاشیه
brims
U
حاشیه
kerb=curb
U
حاشیه
skirt
U
حاشیه
gloss
U
حاشیه
marge
U
حاشیه
marginal note
U
حاشیه
draught
U
حاشیه
fringes
U
حاشیه
draft
U
حاشیه
margine
U
حاشیه
marginate
U
حاشیه
list
U
حاشیه
braids
U
حاشیه
marginalia
U
یادداشتهای حاشیه
frizzly
U
حاشیه دار
marge
U
حاشیه دارکردن
emarginate
U
برداشتن حاشیه از
laciniated
U
حاشیه دار
fimbriate
U
حاشیه دار
border
U
حاشیه گذاشتن
edging
U
حاشیه یابی
fimbriated
U
حاشیه دار
frilled
U
حاشیه دار
fringed
U
حاشیه دار
rimmed
U
حاشیه دار
bordered
U
حاشیه گذاشتن
frills
U
حاشیه دوختن بر
edgings
U
حاشیه یابی
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
kerb
U
حاشیه پیاده رو
scholiast
U
حاشیه نویس
margent
U
حاشیه کتاب
rim
U
لبه حاشیه
lister
U
حاشیه دوز
profit margins
U
حاشیه سود
profit margin
U
حاشیه سود
fringy
U
حاشیه دار
frizzy
U
حاشیه دار
limbate
U
حاشیه دار
frill
U
حاشیه دوختن بر
impluse margine
U
حاشیه ایمپولز
bordering
U
حاشیه گذاشتن
laciniate
U
حاشیه دار
rims
U
لبه حاشیه
annotator
U
حاشیه نویس
border
U
حاشیه فرش
bleeding edge
U
حاشیه نقشه
buffer distance
U
حاشیه امنیت
hem
U
حاشیه دارکردن
hemmed
U
حاشیه دارکردن
marginalizing
U
در حاشیه قراردادن
marginalizes
U
در حاشیه قراردادن
hemming
U
حاشیه دارکردن
marginalising
U
در حاشیه قراردادن
marginalises
U
در حاشیه قراردادن
marginalised
U
در حاشیه قراردادن
friezes
U
حاشیه ارایشی
unresolved corners
U
حاشیه متقاطع
ancon
U
حاشیه تزئین
anconis
U
حاشیه تزئین
annotations
U
حاشیه نویسی
annotation
U
حاشیه نویسی
fixing
U
حاشیه ریشه
braid
U
نوار حاشیه
braided
U
نوار حاشیه
sewing
U
حاشیه دوزی
braids
U
نوار حاشیه
offset
U
حاشیه صحافی
offsetting
U
حاشیه صحافی
marginalize
U
در حاشیه قراردادن
hems
U
حاشیه دارکردن
marginalized
U
در حاشیه قراردادن
frieze
U
حاشیه ارایشی
drawnwork
U
حاشیه دوزی
divagation
U
حاشیه روی
to leave a margin
U
حاشیه گذاشتن
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
marginal
U
وابسته به حاشیه
marginally
U
بطور حاشیه
frill
U
حاشیه چین دار
to margin the text of a book
U
در حاشیه گذاشتن کتاب
annotation symbol
U
علامت حاشیه نویسی
edge of rug
U
لبه و حاشیه فرش
frills
U
حاشیه چین دار
crab border
U
حاشیه خرچنگی
[فرش]
anathyrosis
U
تراشیدن حاشیه سنگ
fringe
U
حاشیه دار کردن
drawnwork
U
حاشیه توری پارچه
fringes
U
حاشیه دار کردن
fuller
U
حدیده حاشیه دار
cushion-course
U
[حاشیه تزئینی نازبالش]
purfle
U
حاشیه دوزی کردن
border
U
حاشیه دار کردن
furbelow
U
حاشیه چین دار
solvency margin
U
حاشیه عدم اعسار
bordered
U
حاشیه دار کردن
binding offset
U
حاشیه جبران شیرازه
purfle
U
حاشیه راتزئین کردن
purfle
U
ارایش حاشیه دوزی
tot
U
سرجمع حاشیه نویسی
tots
U
سرجمع حاشیه نویسی
bordering
U
حاشیه دار کردن
frieze
U
حاشیه زینتی دادن به
crisfate
U
دارای حاشیه موجی
chitterlings
U
حاشیه چین دار
repand
U
دارای حاشیه موجی
tat
U
حاشیه توری گذاشتن
tatting
U
توری حاشیه لباس
cylinder skirt
U
حاشیه یا دامنه سیلندر
chitlins
U
حاشیه چین دار
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
sinuate
U
دارای حاشیه موجی
candlewick
U
نخ پنبهای حاشیه دوزی
tat
U
توری حاشیه بافتن
chitlings
U
حاشیه چین دار
friezes
U
حاشیه زینتی دادن به
rim
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
panel
U
قاب گذاردن حاشیه زدن به
tat
U
دارای حاشیه توری کردن
fretwork
U
برجسته کاری حاشیه گذاری
fagot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
elevation of security
U
بالا بردن حاشیه امنیت
faggot
U
ریشه کردن حاشیه پارچه
margins
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
fimbria
U
حاشیه ریشه دار شرابه
notations
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
margin
U
اندک حاشیه دار کردن
margin
U
مشخص کردن اندازه و حاشیه
border break
U
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
margins
U
اندک حاشیه دار کردن
rims
U
لبه داریا حاشیه دارکردن
panels
U
قاب گذاردن حاشیه زدن به
purls
U
حاشیه حلقه دود یا بخار
purling
U
حاشیه حلقه دود یا بخار
purl
U
حاشیه حلقه دود یا بخار
notation
U
بخاطر سپاری حاشیه نویسی
antepagmentum
U
حاشیه های تزئینی درگاه
antepagment
U
حاشیه های تزئینی درگاه
froufrou
U
حاشیه دوزی حشو وزوائد
purled
U
حاشیه حلقه دود یا بخار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com