English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
purl U حاشیه حلقه دود یا بخار
purled U حاشیه حلقه دود یا بخار
purling U حاشیه حلقه دود یا بخار
purls U حاشیه حلقه دود یا بخار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rosette border U حاشیه گل و بوته [اینگونه حاشیه ها هم بوصرت کاملا متقارن با استفاده از گل های باز شده بزرگ و کوچک و هم بصورت پیچشی قسمت حاشیه را تزئین می کند.]
base ring U حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
Zipper selvage U حاشیه زیپ شکل [در مناطق کرد نشین شرق ترکیه عده ای از بافندگان حاشیه های فرش خود را بصورت دندانه زیپ می بافند بطوری که کل حاشیه شکل یک زیپ بسته را نشان می دهد.]
minor border U حاشیه فرعی [حاشیه کناری] [این طرح بصورت نواری باریک در کنار حاشیه اصلی قرار دارد و تعداد آن بستگی به محل بافت و نوع طرح متفاوت است. معمولا بین دو تا هشت عدد متغیر است.]
loops U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loop U بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
precipitation of moisture U انقباض و فرود امدن بخار تراکم بخار
Kufic border U حاشیه کوفی [این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت راست هم سطح و حاشیه سمت چپ غیر مسط ح
ragged U متن چاپ شده با حاشیه سمت چپ هم سطح , حاشیه سمت راست غیر مسط ح
friezes U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
frieze U حاشیه تزیینی حاشیه کتیبه
turtle border U حاشیه سماوری [در بعضی از فرش های ساروق، هراتی و مناطق دیگر در حاشیه از طرححی سماور کل استفاده می کنند که عده ای آنرا شبیه لاک پشت نیز دانسته اند.]
write enable ring U حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
nests U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrule U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nest U حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules U حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
crispest U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
looped U حلقه درون حلقه دیگر
loops U حلقه درون حلقه دیگر
crisp U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop U حلقه درون حلقه دیگر
crisper U موجدارکردن حلقه حلقه کردن
cloud band border [حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
reciprocal border U حاشیه قرینه [گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
Herati border U طرح حاشیه هراتی [این حاشیه یا با استفاده از گل های شاه عباسی و یا بصورت پیچشی از گل ها، شکوفه ها و پیچک های اسلیمی که برگ های شاه عباسی از آن آویزان شده اند جلوه گر شده.]
gadroon U اشکال تزئینی محدب حاشیه بشقاب و فروف قدیمی اشکال تزئینی محدب حاشیه یقه
steam iron U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam irons U ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
purl U حلقه حلقه شدن
purling U حلقه حلقه شدن
quoit U حلقه پرتاب حلقه
purls U حلقه حلقه شدن
purled U حلقه حلقه شدن
eye bolt U حلقه حلقه اتصال
convolute U حلقه حلقه کردن
wreathy U حلقه حلقه شده
rainbow border U حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
fume U بخار
aqueous vapor U بخار اب
vaporer U بخار زا
fumes U بخار
vaporific U بخار زا
vaporific U بخار شو
gassed U بخار
fumed U بخار
water vapor U بخار اب
gas U بخار
reek U بخار
reeked U بخار
reeking U بخار
gases U بخار
reeks U بخار
gasses U بخار
vapo U بخار
vapor U بخار
fuming U بخار
steaming U بخار
brume U بخار
miasma U بخار بد بو
miasmas U بخار بد بو
steam U بخار اب
steam U بخار
haze U بخار
steamed U بخار
halitus U بخار
steams U بخار
steams U بخار اب
steamed U بخار اب
steaming U بخار اب
vapour U بخار
vapour U بخار اب
vaporizer U بخار کننده
boilers U مولد بخار
vaporizer U مولدهای بخار
exhaust steam U بخار خروجی
flue boiler U دیگ بخار
boilers U دیگ بخار
vaporous U بخار دار
steamy U پر حرارت پر بخار
boiler U دیگ بخار
vaporing U بخار دادن
vaporizable U بخار شدنی
boiler U مولد بخار
vaporous U مانند بخار
flue dust U بخار گاز
furnace dust U بخار کوره
gas tank U بخار بنزین
gasiform U بخار مانند
HP U اسب بخار
vaporization U تبدیل به بخار
vaporization U بخار سازی
volatilize U بخار شدن
steamers U ماشین بخار
steamers U کشتی بخار
vapory U بخار وار
steamer U کشتی بخار
steamer U ماشین بخار
vapory U بخار مانند
vapory U شبیه بخار
gland steam U بخار دورزبانه
vapory U بخار الود
fumatorium U اطاق بخار
vapour pressure U فشار بخار اب
steam distillation U تقطیر با بخار اب
steam turbine U توربین بخار
steam valve U دریچه بخار
steam boiler U دیگ بخار
steam boat U کشتی بخار
steam boat U کرجی بخار
steam bath U حمام بخار
saturated body U بخار مشبع
pulsometer U تلمبه بخار
pulsimeter U تلمبه بخار
vaporizing U بخار شدن
vaporizes U بخار شدن
vaporized U بخار شدن
steam trap U تله بخار
steam ship U کشتی بخار
steam hammer U چکش بخار
steam stripping U تقطیر با بخار اب
steam engine U موتور بخار
turbines U توربین بخار
turbine U توربین بخار
steam fog U مه حاصل از بخار اب
steam gas U بخار دواتشه
steam gauge U بخار سنج
vaporimeter U بخار سنج
steam generator U دیگ بخار
vaporize U بخار شدن
vaporising U بخار شدن
steam engine ماشین بخار
stream turbine U توربین بخار
sudatorium U حمام بخار
superheated steam U بخار داغ
sweating bath U حمام بخار
horse power U اسب بخار
bucket of steam U سطل بخار
vapor pressure U فشار بخار
vapor trail U لولههای بخار
vaporable U بخار شدنی
vaporarium U حمام بخار
vapour bath U حمام بخار
cheval vapor U اسب بخار
atmology U علم بخار اب
live steam U بخار زنده
vaporises U بخار شدن
vaporised U بخار شدن
reeks U بخار دهان
mofette U بخار بدبو
reeking U بخار دهان
mercury vaper U بخار جیوه
reeked U بخار دهان
colic U بخار یاگازمعده
reek U بخار دهان
steam whistle U سوت بخار
steamboat U کشتی بخار
steamship U کشتی بخار
vaporer U بخار دار
flue U لوله بخار
steam U بخار کردن
engine U ماشین بخار
Turkish baths U گرمابه بخار
Turkish bath U گرمابه بخار
steams U بخار کردن
steaming U بخار کردن
flues U لوله بخار
steamed U بخار کردن
hooter U سوت بخار
hooters U سوت بخار
pet cock U شیر بخار
steamiest U شبیه بخار
fumes U دود بخار
steamier U پر حرارت پر بخار
fumes U بخار شدن
horsepower U اسب بخار
fuming U بخار شدن
fuming U دود بخار
steamier U شبیه بخار
fumed U دود بخار
steamiest U پر حرارت پر بخار
fume U بخار شدن
steamy U شبیه بخار
fume U دود بخار
fumed U بخار شدن
verges U حاشیه
verge U حاشیه
fringe U حاشیه
margent U حاشیه
braided U حاشیه
marginal note U حاشیه
marginate U حاشیه
margine U حاشیه
margin U حاشیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com