English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sallenders U جوشهای خشک در زیر مفصل خرگوشی پای عقب اسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roseola U جوشهای سرخ بدن
hare lip U لب خرگوشی
labia hard lip U لب خرگوشی
leporine U خرگوشی
lagophthalmia U چشم خرگوشی
lagophthalmia U عین خرگوشی
glenoid fossa or cavity U گودی مفصل کاسه مفصل
hinge U مفصل
spacious U مفصل
juncture U مفصل
copious U مفصل
Hinduism U مفصل
inarticulate U بی مفصل
baom joomok U یک مفصل
fine drawn U مفصل
inventorial U مفصل
jointless U بی مفصل
commissure U مفصل
linkage point U مفصل
voluminous U مفصل
hinges U مفصل
articulation U مفصل
copulas U مفصل
fulsome U مفصل
anarthrous U بی مفصل
copula U مفصل
coupling U مفصل
joint U مفصل
pivots U مفصل
socket مفصل
sockets U مفصل
pivoted U مفصل
pivot U مفصل
facet U بند مفصل
diarthrosis U مفصل متحرک
disjoint U از مفصل دراوردن
glene U کاسه مفصل
detail part U قسمت مفصل
arthrology U مفصل شناسی
gimmal U مفصل لولا
ball and socket joint مفصل ساچمه ای
abarticulation U مفصل متحرک
ample U فراوان مفصل
choke joint U مفصل چوکی
facets U بند مفصل
ankylosis U جمود مفصل
ginglymus U مفصل لولایی
hinge joint U مفصل لولایی
in great detail U با جزئیات مفصل
universal joint U مفصل چرخنده
trunnion U مفصل افقی
toggle joint U مفصل زانویی
synosteology U مفصل شناسی
swivel joint U مفصل گردان
steering swivel U مفصل فرمان
scape U مفصل اصلی
multiple cable joint U مفصل انشعاب
largo U اهسته و مفصل
synarthrosis U مفصل بی حرکت
knee joint U مفصل زانو
hip joint U مفصل ران
articulates U مفصل دارکردن
clipped U مفصل کابل
clip U مفصل کابل
arthritis U اماس مفصل
arthritis U التهاب مفصل
sleeve U موف مفصل
juncture U پیوستگی مفصل
hips U مفصل ران
articulation U مفصل لولا
hip U مفصل ران
sleeves U موف مفصل
articulating U مفصل دارکردن
joint U مفصل پیوندگاه
luncheons U غذای مفصل
high tea U عصرانه مفصل
articulate U مفصل دارکردن
luncheon U غذای مفصل
swivelled U مفصل گردنده
palaver U گفتگوی مفصل
swivels U مفصل گردنده
swivels U مفصل گردان
pigtail U مفصل دم خوکی
pigtails U مفصل دم خوکی
swivel U مفصل گردان
swivel U مفصل گردنده
splice U مفصل بافته
swivelled U مفصل گردان
articulation U مفصل بندی
clippings U مفصل کابل
splicing U مفصل بافته
clips U مفصل کابل
splices U مفصل بافته
spliced U مفصل بافته
joint resistance U مقدار مقاومت مفصل
kettle drum U دمامه عصرانه مفصل
kettledrum U دمامه عصرانه مفصل
In ditail . Diffusively . U بطور مفصل ( مفصلا")
arthritic U مبتلا به اماس مفصل
luxation U در رفتگی مفصل استخوان
thurl U مفصل خاصره گوسفند
double jointed U دارای مفصل کاذب
kettledrums U دمامه عصرانه مفصل
acondylose U بدون بند یا مفصل
diffusively U بطور منتشر و یا مفصل
amplifying U مفصل گفتن یانوشتن
double-jointed U دارای مفصل کاذب
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
choke flange joint U مفصل چوکی ال شکل
cable jointing sleeve U مفصل انشعاب کابل
cable joint U مفصل اتصال کابل
arthropoda U جانوران مفصل دار
arthropod U جانور مفصل دار
acondylous U بدون بند یا مفصل
dimerous U دارای مفصل دوبخشی
arthropathy U ناخوشی بند یا مفصل
amplifies U مفصل گفتن یانوشتن
joint U مفصل اتصال ضربهای
gabfest U محاوره طولانی و مفصل
enarthrosis U مفصل کام و زبانهای
naker U دمامه عصرانه مفصل
disjoint U در رفتن از مفصل درامدن
hitsu shiubi U مفصل انگشت وسط
amplify U مفصل گفتن یانوشتن
amplified U مفصل گفتن یانوشتن
hip joint U مفصل استخوان خاصره وران
rabbet joint U بست یا مفصل کنش کاوی
arthritic U مربوط به ورم و اماس مفصل
internode U قسمت میان دو بندیا مفصل
to give a long recital of something U دادن یک شرح مفصل و طولانی از چیزی
garnet U حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
dactylus U بند یا مفصل بزرگ پای حشرات
submission hold U کانستنس یاشکستن دست از مفصل تاارنج
monographist U نویسنده شرح مفصل در باره یک موضوع
garnets U حجر سیلان نوعی لولا یا مفصل
to talk something over with somebody U با کسی در باره چیزی مفصل گفتگو کردن
programming specification U مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
I'll speak at length on this subject. U دراین باره مفصل صحبت خواهم کرد
To explain something in detail . U چیزی را بطور مفصل ومشروح توضیح دادن
to detail something U چیزی را مفصل [با همه جزییات] شرح دادن
ball and socket joint [مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
The specifications of this machine are fully detailed in the catalog . U مشخصات این دستگاه در کاتولوگ مفصل شرح داده شده
gomphosis U اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
recital [of something] U شرح کامل محتویات [شرح مفصل ] چیزی
detail U شرح مفصل یکان بقیه یکان
detailing U شرح مفصل یکان بقیه یکان
amplified U بزرگ کردن مفصل کردن
amplifies U بزرگ کردن مفصل کردن
amplify U بزرگ کردن مفصل کردن
amplifying U بزرگ کردن مفصل کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com