Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exhibitive
U
جلوه دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flower design
U
طرح افشان گل
[این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
gorgeous
U
با جلوه
showings
U
جلوه
showed
U
جلوه
showing
U
جلوه
smart
U
جلوه گر
smarted
U
جلوه گر
smarter
U
جلوه گر
smartest
U
جلوه گر
shows
U
جلوه
flourishes
U
جلوه
meretriciousness
U
جلوه
flourished
U
جلوه
flourish
U
جلوه
sight
U
جلوه
sights
U
جلوه
expression
U
جلوه
expressions
U
جلوه
smarts
U
جلوه گر
smarting
U
جلوه گر
show
U
جلوه
glitziest
U
پر جلوه
bravery
U
جلوه
lustrous
U
پر جلوه
showy
U
پر جلوه
flaunts
U
جلوه
flaunting
U
جلوه
flaunted
U
جلوه
flaunt
U
جلوه
seeming
U
جلوه
manifestations
U
جلوه
manifestation
U
جلوه
resplendent
U
پر جلوه
glitzy
U
پر جلوه
glitzier
U
پر جلوه
gaily
U
پر جلوه
resplendence
U
درخشندگی جلوه
resplendency
U
درخشندگی جلوه
self display
U
جلوه گری
set off
U
جلوه دادن
highlighting
U
جلوه دادن
coloraturas
U
زیر و بم و جلوه
panache
U
خودنمایی جلوه
gloss
U
جلوه فاهر
to show up
U
جلوه گر شدن
to put forward
U
جلوه دادن
glitz
U
هر چیز پر جلوه
coloratura
U
زیر و بم و جلوه
to set off
U
جلوه دادن
flashily
U
جلوه کنان
lustre
U
جلوه درخشش
displayed
U
جلوه نمایاندن
display
U
جلوه نمایاندن
emotional expression
U
جلوه هیجانی
displaying
U
جلوه نمایاندن
emblazonry
U
جلوه دادن
displays
U
جلوه نمایاندن
show-offs
U
جلوه دادن
withers
U
جلوه گاه
show off
U
جلوه دادن
show-off
U
جلوه دادن
pomposity
U
جلوه وشکوه
luster
U
جلوه درخشش
dwarfing
U
کوتاه جلوه دادن
dwarfed
U
کوتاه جلوه دادن
dwarfs
U
کوتاه جلوه دادن
worsens
U
بدتر جلوه دادن
blazon
U
جلوه دادن منتشرکردن
flashes
U
بروز ناگهانی جلوه
image enhancement
U
جلوه دادن تصویر
display highlighting
U
جلوه دادن تصویر
cut a figure
U
خود را جلوه دادن
flash
U
بروز ناگهانی جلوه
dwarf
U
کوتاه جلوه دادن
gaudiness
U
خودنمائی جلوه فروشی
worsen
U
بدتر جلوه دادن
loomed
U
جلوه گری ازدور
worsening
U
بدتر جلوه دادن
luster
U
درخشیدن جلوه داشتن
loom
U
جلوه گری ازدور
flashed
U
بروز ناگهانی جلوه
parading
U
نمایش با شکوه جلوه
parades
U
نمایش با شکوه جلوه
looming
U
جلوه گری ازدور
paraded
U
نمایش با شکوه جلوه
parade
U
نمایش با شکوه جلوه
willful misrepresentation
U
عمدا" بد جلوه دادن
looms
U
جلوه گری ازدور
lustre
U
درخشیدن جلوه داشتن
worsened
U
بدتر جلوه دادن
make over
<idiom>
U
بی تفاوت جلوه دادن
give oneself away
<idiom>
U
گناهکار جلوه دادن
talk through one's hat
<idiom>
U
بزرگ جلوه دادن
legitimizes
U
منطقی و معقول جلوه دادن
looms
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
legitimised
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimizing
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimize
U
منطقی و معقول جلوه دادن
blazonry
U
نمایش و جلوه هنری پرشکوه
legitimized
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimising
U
منطقی و معقول جلوه دادن
legitimization
U
منطقی و معقول جلوه دادن
looming
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loomed
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
loom
U
بزرگ جلوه کردن رفعت
finicking
U
جلوه فروش مشکل پسند
legitimises
U
منطقی و معقول جلوه دادن
gloss over
<idiom>
U
پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
journalese
U
بزرگ جلوه دادن مطالب درروزنامه نگاری
antique wash
U
دواشور کردن فرش جهت کهنه و قدیمی جلوه دادن آن
Floret
[rosette]
U
[طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
playback rate scale factor
U
و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
Ertman gul
U
[نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
gold lace
[braids]
U
گلابتون
[نخ های تزئینی از طلا یا نقره برای جلوه های ویژه در زمینه قالیچه]
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
spherization
U
جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
Dudley carpet
U
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
dragon sumak
U
طرح سومک اژدهایی
[این طرح در قرون نوزدهم و بیستم میلادی در قفقاز بافته شده و زمینه اصلی آن جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
garden design
U
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
lamp
قندیل
[این نماد در اکثر فرش های محرابی از سقف محراب آویزان بوده و یا در متن فرش جلوه گر می باشد. عده ای استفاده از آن را نشانه اشائه نور خداومد می دانند.]
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
Lenkoran medallion
U
ترنج لن کران
[این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
kepse motife
U
[ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
Miri design
U
طرح بته میری
[طرح بته جقه]
[این طرح که جلوه ای از درخت سرو را نشان می دهد بصورت ردیف های تکراری و قرینه کل فرش را در بر می گیرد.]
donors
U
دهنده
donor
U
دهنده
donar
U
دهنده
jogger
U
هل دهنده
joggers
U
هل دهنده
trimestr
U
رخ دهنده
pushers
U
هل دهنده
pusher
U
هل دهنده
irriguous
U
اب دهنده
shover
U
هل دهنده
giver
U
دهنده
transferor
U
دهنده
consultee
U
مشورت دهنده
connector
U
اتصال دهنده
concussive
U
تکان دهنده
placater
U
اشتی دهنده
deponont
U
شهادت دهنده
depreciative
U
تنزل دهنده
continuant
U
ادامه دهنده
continuative
U
ادامه دهنده
lurer
U
فریب دهنده
demulcent
U
ت سکین دهنده
deluder
U
فریب دهنده
deliverer
U
تحویل دهنده
delegant
U
حواله دهنده
decreer
U
حکم دهنده
decker
U
ارایش دهنده
decker
U
زینت دهنده
deceiver
U
فریب دهنده
conjunctive
U
ربط دهنده
depreciator
U
تنزل دهنده
designator
U
نقش دهنده
erosive
U
سایش دهنده
erosive
U
فرسایش دهنده
evangelic
U
مژده دهنده
examinee
U
امتحان دهنده
exhalent
U
بیرون دهنده
exhibitioner
U
نمایش دهنده
expander
U
بسط دهنده
explicator
U
توضیح دهنده
epicritic
U
تمیز دهنده
endorser
U
حواله دهنده
dimissory
U
رخصت دهنده
discriminator
U
تمیز دهنده
drawer of a bill of exchange
U
برات دهنده
drill master
U
مشق دهنده
electron donor
U
دهنده الکترون
exhalant
U
بیرون دهنده
eleemosynary
U
صدقه دهنده
elucidator
U
توضیح دهنده
expositor
U
توضیح دهنده
emancipator
U
رهایی دهنده
extender
U
بسط دهنده
sedates
U
تسکین دهنده
permissive
U
اجازه دهنده
assistant
<adj.>
U
کمک دهنده
administrable
<adj.>
U
کمک دهنده
adjuvant
<adj.>
U
کمک دهنده
restorer
U
اعاده دهنده
demonstrative
U
شرح دهنده
abluent
U
شستشو دهنده
accomplisher
U
انجام دهنده
achiever
U
انجام دهنده
adapter
U
وفق دهنده
adapter
U
تطبیق دهنده
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...