English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flow of income U جریان درامد
stream of income U جریان درامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
circular flow of income U جریان دوری درامد
Other Matches
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
income U درامد
return U درامد
emolument U درامد
hatches U درامد
hatch U درامد
hatched U درامد
it wasprologue to the nextmove U درامد
admission U درامد
admissions U درامد
total revenue U درامد کل
makings U درامد
total income U درامد کل
proceeds U درامد
returns U درامد
prelusion U درامد
gainings U درامد
earning U درامد
revenue U درامد
emoluments U درامد
remunerative U پر درامد
returning U درامد
earnings U درامد
returned U درامد
means U درامد
comings in U درامد
transfer income U درامد انتقالی
total revenue curve U منحنی درامد کل
to bring a return U درامد دادن
sinfonia U پیش درامد
income taxes U مالیات بر درامد
transitory income U درامد انتقالی
internal revenue U درامد داخلی
Inland Revenue U درامد داخلی
income tax U مالیات بر درامد
broken down U ازپای درامد
net income U درامد خالص
broken-down U ازپای درامد
money income U درامد پولی
municipal revenue U درامد شهرداری
aura U پیش درامد
auras U پیش درامد
national income U درامد ملی
nominal income U درامد اسمی
overture U پیش درامد
median income U درامد میانی
mean income U درامد متوسط
median income U درامد متوسط
preludes U پیش درامد
net revenue U درامد خالص
prelude U پیش درامد
temporary income U درامد موقتی
tax revenue U درامد مالیاتی
ordinary income U درامد عادی
supplementary income U درامد تکمیلی
notional income U درامد خیالی
notional income U درامد فرضی
overtures U پیش درامد
real income U درامد واقعی
gross income U درامد ناخالص
revenue function U تابع درامد
illicit earning U درامد نامشروع
immoral earning U درامد نامشروع
imperial decree U درامد نامشروع
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
revenue sharing U سهیم در درامد
psychic income U درامد بی دردسر
income and expenditure U درامد و هزینه
income consumption curve U منحنی درامد
revenue sources U منابع درامد
personal income U درامد سرانه
income determination U تعیین درامد
present income U درامد جاری
present income U درامد حال
deferred credits U درامد پس افتاده
deduction from income U کسور درامد
means U توانائی درامد
disposable income U درامد دریافتی
distribution of income U توزیع درامد
income distribution U توزیع درامد
earns U درامد داشتن
earnings per share U درامد هر سهم
economic income U درامد اقتصادی
earned U درامد داشتن
current income U درامد جاری
earn U درامد داشتن
fixed income U درامد ثابت
flow of income U گردش درامد
relative income U درامد نسبی
personal income U درامد شخصی
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
marginal income U درامد نهائی
marginal revenue U درامد نهائی
annual earnings U درامد سالانه
benefice U درامد کلیسایی
total revenue function U تابع درامد کل
average revenue U درامد متوسط
actual income U درامد واقعی
attachment of earnings U توقیف درامد
annual income U درامد سالانه
it proved false U دروغ درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
incremental revenue U درامد نهائی
income per capita U درامد سرانه
mean U منابع درامد
prologues U پیش درامد
permanent income U درامد دائمی
per capita income U درامد سرانه
income analysis U تحلیل درامد
meanest U منابع درامد
income leakage U کسر درامد
meaner U منابع درامد
unearned revenue U درامد باداورده
income leakage U نشت درامد
unearned revenue U درامد نامکتسب
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
prologue U پیش درامد
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
depleted U تقلیل درامد ملی
personal distribution U توزیع درامد فردی
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
taxable income U درامد مشمول مالیات
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
deplete U تقلیل درامد ملی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
real national income U درامد ملی واقعی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
depleting U تقلیل درامد ملی
depletes U تقلیل درامد ملی
wage income U درامد بشکل دستمزد
depletion U تقلیل درامد ملی
revenue U درامد سود سهام
nonmonetary income U درامد غیر پولی
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
gross national income U درامد ناخالص ملی
beneficed U دارای درامد کلیسایی
average revenue product U درامد متوسط محصول
factor earnings U درامد عوامل تولید
current income U درامد یک سال مالی
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
unearned income U درامد باد اورده
surtax U مالیات بر درامد اضافی
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
margin revenue U سهم درامد از فروش
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
individual income tax U مالیات بر درامد شخصی
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
windfall income U درامد باد اورده
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
circular flow of income U گردش دورانی درامد
income effect U تناسب خرید با درامد
business income U درامد خالص تجارتی
bunched income U درامد خدمات شخصی
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com