English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
carinae U حمال
summer tree U حمال
coolie U حمال
coolies U حمال
carina U حمال
backer U حمال
cooly U حمال
backers U حمال
porter U باربر حمال
porters U باربر حمال
supporting beam U تیر حمال
carina U کشتی حمال
canopus U الفا- حمال
roller conveyor U غلطک حمال
load-bearing wall U دیوار حمال
load bearing wall U دیوار حمال
alpha carinae U الفا- حمال
keels U حمال کشتی
girders U تیر حمال
girder U تیر حمال
fags U حمال مفت
fag U حمال مفت
keel U حمال کشتی
compound girder U تیر حمال مرکب
carriers U حامل غلطک حمال
carrier U حامل غلطک حمال
lattic-bridge U تیر حمال مشبک
lattice girder U تیر حمال مشبک
keels U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
keel U حمال کشتی وارونه شدن یا کردن خط کف ناو
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
pole plate U حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
garboard U پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
annulated U حلقوی
convolute U حلقوی
loop code U کد حلقوی
orbiculate U حلقوی
vortiginous U حلقوی
terete U حلقوی
annulate U حلقوی
vortical U حلقوی
sigmoid U حلقوی
cricoid U حلقوی
ring cartilage U حلقوی
annular U حلقوی
ring nebula U سحابی حلقوی
interlocking U حلقوی بافتن
peristalsis U حرکات حلقوی
curl field U میدان حلقوی
fairy ring U قارچ حلقوی
verticillation U ارایش حلقوی
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
ring network U شبکه حلقوی
ring armature U ارمیچر حلقوی
snap ring U خار حلقوی
ringbolt hitching U خفت حلقوی
ring nebula U ابری حلقوی
loop antenna U انتن حلقوی
loop knot tie U گره حلقوی
cup point U تیزی حلقوی
ring tension U کشش حلقوی
ringing U حلقوی شدن
ring U جسم حلقوی
annular burner U مشعل حلقوی
annular eclipse U کسوف حلقوی
annular jet U فوران حلقوی
annular projection U برامدگی حلقوی
annulus U حلقه حلقوی
apple ring fender U دفرای حلقوی
bustle pipe U لوله حلقوی
bagel U نان شیرینی حلقوی
waked U جریانهای حلقوی بال
wake U جریانهای حلقوی بال
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
vortexes U جریان حلقوی یا گردابی
circular shift U تغییر مکان حلقوی
vortex U جریان حلقوی یا گردابی
wakes U جریانهای حلقوی بال
convoluted U بهم تابیده حلقوی
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
induction ring heater U گرمکن حلقوی القائی
vortices U جریان حلقوی یا گردابی
lyraring nebula U سحابی حلقوی شلیاق
lyraring nebula U ابری حلقوی شلیاق
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoiling U غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoil U غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiled U غیر حلقوی کردن یا شدن
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
uncoils U غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature U ارمیچر حلقوی دندانه دار
coil antenna U انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament U خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle U نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
slot U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slots U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slotting U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
ring and bead sight U دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com