Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hip shoot
U
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
firing position
U
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
olympic trench shooting
U
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
position light
U
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
rifle clasp
U
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
U
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
supervenient
U
غیر مترقبه
unexpected
U
غیر مترقبه
assumed position
U
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
serendipity
U
نعمت غیر مترقبه
unexpected
U
غیره مترقبه غیرمنتظره
accidental
U
غیر مترقبه عرضی
godsend
U
نعمت غیر مترقبه
supervenience
U
امر غیر مترقبه
emergency relief
U
رهایی ازمصایب غیر مترقبه
below the line
U
درامد یا هزینه غیر مترقبه
serendipitous
U
دارای نعمت غیر مترقبه
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
fire lane
U
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
contingent annuity
U
پرداخت مقرری به علت اتفاق غیر مترقبه
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
live fire
U
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
subsidy
U
مالیات فوق العادهای که درمواقع اضطرار و برای امورمهم و غیر مترقبه مملکتی اخذ میشود
deferred exit
U
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
spot
U
موضع
lodgment
U
موضع
attack position
U
موضع تک
emplacement
U
موضع
position
U
موضع
lodgment or lodge
U
موضع
site
U
موضع
spots
U
موضع
localities
U
موضع
location
U
موضع
locations
U
موضع
sited
U
موضع
sites
U
موضع
locality
U
موضع
positioned
U
موضع
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
positioned
U
وضعیت موضع
spot
U
لکه موضع
assumed position
U
موضع فرضی
secondary position
U
موضع فرعی
alternate position
U
موضع فرعی
localities
U
موضع مکان
alternate position
U
موضع یدکی
battle position
U
موضع نبرد
active site
U
موضع فعال
occupation of position
U
اشغال موضع
position
U
وضعیت موضع
stand
U
مکث موضع
primary position
U
موضع اصلی
primary position
U
موضع ابتدایی
punch position
U
موضع منگنه
turnabout
U
تغییر موضع
rendezvous area
U
موضع انتظار
inposition
U
مستقر در موضع
blocking position
U
موضع سد کننده
secondary position
U
موضع یدکی
turnabouts
U
تغییر موضع
firing position
U
موضع تیر
deployment
U
موضع صف ارایی
covered position
U
موضع پوشیده
locality
U
موضع مکان
defense position
U
موضع دفاعی
defense position
U
موضع پدافندی
delay position
U
موضع تاخیری
emplacement
U
موضع گرفتن
the seat of pain
U
موضع درد
inposition
U
به موضع رفتن
displacement
U
تغییر موضع
selection of position
U
انتخاب موضع
lodgment
U
موضع گیری
supplementary position
U
موضع تکمیلی
spots
U
لکه موضع
supplementary position
U
موضع یدکی
block house
U
موضع مستحکم
localization
U
موضع یابی
lodgement
U
موضع گیری
supplemental
U
موضع تکمیلی
frustrated contract
U
قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
key position
U
موضع حساس و مهم
confirmed location
U
موضع تایید شده
supplementary
U
موضع تکمیلی اضافی
localization of function
U
موضع یابی کارکرد
occupation of position
U
اشغال موضع کردن
post
U
محل ماموریت موضع
post-
U
محل ماموریت موضع
posted
U
محل ماموریت موضع
posts
U
محل ماموریت موضع
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
switch position
U
موضع رابط دفاعی
dummy
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
outfield
U
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
preselect
U
پیش بینی موضع کردن
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
dummies
U
دروغی تقلبی موضع فریبنده
cheats
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
displacing
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
covered position
U
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
foreland
U
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
cheat
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
cheated
U
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
delay position
U
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
permanent emplacement
U
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
displaces
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace
U
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
redoubt
U
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
long off
U
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
pass shooting
U
شکار مرغابی هنگام گذشتن ازبالای موضع شکارچی
long spot
U
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
circle of position
U
دایرهای که از موضع نفرات عبور میکند دایره مکان نافر
disposition
U
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
popped
U
تیراندازی
pops
U
تیراندازی
pop
U
تیراندازی
gunnery
U
تیراندازی
archery
U
تیراندازی
gunning
U
تیراندازی
musketry
U
تیراندازی
shootings
U
تیراندازی
shooting
U
تیراندازی
caught with hand in the cookie jar
<idiom>
U
مچ کسی را گرفتن
[بخصوص در مورد سوء استفاده از موضع قدرت و مقام]
gunnery
U
قوانین تیراندازی
gun
U
تیراندازی کردن
guns
U
تیراندازی کردن
automatic fire
U
تیراندازی خودکار
fire
U
تیراندازی کردن
gunning
U
تمرین تیراندازی
combat firing
U
تیراندازی جنگی
fires
U
تیراندازی کردن
fired
U
تیراندازی کردن
conduct of fire
U
اجرای تیراندازی
conduct of fire
U
هدایت تیراندازی
delivery error
U
اشتباه در تیراندازی
dry sum
U
مشق تیراندازی
riflery
U
تیراندازی تفنگداری
handbow
U
کمان تیراندازی
horseback archery
U
تیراندازی سواره
methode of fire
U
روش تیراندازی
shoots
U
تیراندازی کردن
offhand
U
تیراندازی ایستاده
verification fire
U
تیراندازی ازمایشی
order of fire
U
روش تیراندازی
the butts
U
میدان تیراندازی
scheme of fire
U
طرح تیراندازی
ready position
U
حاضربه تیراندازی
school shooting
U
تیراندازی در مدرسه
lived
U
تیراندازی جنگی
live
U
تیراندازی جنگی
fire trench
U
سنگر تیراندازی
fire bay
U
دهلیز تیراندازی
fire power
U
قدرت تیراندازی
firing area
U
منطقه تیراندازی
firing table
U
جدول تیراندازی
firing line
U
خط شروع تیراندازی
shoot
U
تیراندازی کردن
field archery
U
تیراندازی صحرایی
third base
U
موضع بازیکن برای دفاع منطقه دورپایگاه سوم دربازی بیس بال
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
shot
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shots
U
تیراندازی شده تیرخورده
shooting galleries
U
میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery
U
میدان تیراندازی تمرینی
recoil
U
دفع ضربت تیراندازی
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
firing battery
U
اتشبار تیراندازی کننده
shots
U
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
U
گلوله تیراندازی شده
shot
U
تیراندازی شده تیرخورده
trap shoot
U
تیراندازی به هدفهای متحرک
time fire
U
تیراندازی با گلوله زمانی
target arrow
U
تیر مخصوص تیراندازی
squeeze off
U
تیراندازی با فشار ماشه
squatting position
U
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
shootoff
U
مسابقه اضافی تیراندازی
dwell at
U
به تیراندازی ادامه دادن
recoiled
U
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
U
دفع ضربت تیراندازی
methode of fire
U
روش اجرای تیراندازی
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com