Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heel
U
توپ را با پاشنه پا رد کردن
heels
U
توپ را با پاشنه پا رد کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chop
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chopped
U
کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
Other Matches
heel
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
heels
U
پاشنه جوراب پاشنه گذاشتن به
talon
U
پاشنه پا پاشنه
pivot footstep
U
پاشنه
shoeing
U
پاشنه
heel
U
پاشنه
heel
U
ته پاشنه کف
heel
U
پاشنه در
cup
U
پاشنه در
overtaking light
U
پاشنه
after castle
U
پاشنه
pivoted
U
پاشنه در
cupped
U
پاشنه در
sterner
U
پاشنه
quarter deck
U
پاشنه
talons
U
پاشنه پا پاشنه
wake
U
کف پاشنه
waked
U
کف پاشنه
door-furniture
U
پاشنه ی در
wakes
U
کف پاشنه
sternest
U
پاشنه
stern
U
پاشنه
shoes
U
پاشنه
pivot
U
پاشنه در
sterns
U
پاشنه
heelpiece
U
پاشنه
heels
U
پاشنه در
cups
U
پاشنه در
upstream toe
U
پاشنه سد
heel
U
پاشنه سد
bridge seat
U
پاشنه پل
heels
U
پاشنه
heels
U
ته پاشنه کف
door hinge
U
پاشنه در
door hinge
U
پاشنه
triggers
U
پاشنه
triggered
U
پاشنه
bridge shoe
U
پاشنه پل
bridge shoe
U
پاشنه
pivots
U
پاشنه در
shoe lift
U
پاشنه کش
shoe
U
پاشنه
trigger
U
پاشنه
heels
U
پاشنه سد
to take to ones heels
U
پاشنه راورکشیدن
aft spring
U
اسپرینگ پاشنه
mizzen sail
U
بادبان پاشنه
sternest
U
پاشنه ناو
fantail
U
پاشنه ناو
trunnion
U
پاشنه افقی
pivot instep kick
U
ضربه با پاشنه پا
abaft
U
به سمت پاشنه
following sea
U
موج پاشنه
shoehorns
U
پاشنه کش کفش
sterns
U
پاشنه ناو
kedge anchor
U
لنگر پاشنه
quarter boom
U
تیرک پاشنه
quarter boom
U
بوم پاشنه
poop deck
U
بالاترین پل پاشنه
shoehorn
U
پاشنه کش کفش
dead astern
U
درست پاشنه
heel and toe
با پنجه و پاشنه
dwi chook
U
پشت پاشنه پا
calcaneum
U
استخوان پاشنه
kick with the heel
U
ضربه با پاشنه پا
heel loop
قوس پاشنه
toe protection
U
پاشنه بندی
pivoted
U
پاشنه گردان
trim aft
U
نشست پاشنه
boat tail
U
پاشنه قایق
bootjack
U
پاشنه کش چکمه
pivots
U
پاشنه گردان
slipshod
U
پاشنه خوابیده
transom stern
U
پاشنه تخت
transom stern
U
پاشنه صاف
stern rope
U
طناب پاشنه
heel cut
U
محافظ پاشنه پا
aftermost
U
نزدیک پاشنه
step
U
پاشنه کفش
stepping
U
پاشنه کفش
heeltap
U
لایی پاشنه
sterner
U
پاشنه ناو
heelpiece
U
پاشنه پوش
pivot
U
پاشنه گردان
heeler
U
پاشنه ساز
stern
U
پاشنه ناو
heel
U
پاشنه
[کفش]
after turret
U
توپ پاشنه
tiller flat
U
سکان پاشنه
heel
در پاشنه قرار گرفتن
pivot
U
پاشنه محور چرخ
heels
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
pivots
U
پاشنه محور چرخ
pivoted
U
روی پاشنه چرخیدن
heel
U
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
pivot
U
روی پاشنه چرخیدن
taffrail
U
نرده پاشنه ناو
pivots
U
روی پاشنه چرخیدن
stern post
U
ستون پاشنه ناو
heel kick
U
ضربه با پاشنه پا به عقب
pivoted
U
پاشنه محور چرخ
by the stern
U
از طرف پاشنه ناو
after body
U
قسمت پاشنه ناو
instep
U
پاشنه جوراب یاکفش
insteps
U
پاشنه جوراب یاکفش
swivel
U
لولای پاشنه گرد
drilling shoe
U
پاشنه ی مته کاری
top lift
U
طبقه زیرین پاشنه پا
swivelled
U
لولای پاشنه گرد
swivels
U
لولای پاشنه گرد
block heel
U
نعلبند پاشنه اسب
pirouettes
U
چرخ روی پاشنه
pirouette
U
چرخ روی پاشنه
running free
U
بادبانی با باد پاشنه
stern fast
U
طناب پاشنه قایق
sternfast
U
طناب پاشنه قایق
heel thrust
U
فشار پاشنه پا در پیچیدن
heeltap
U
لایه پاشنه کفش
splash board
U
سپر پاشنه قایق
fore foot
U
کیل ناو در پاشنه
shoe
U
پاشنه کیل ناو
on the quarter
U
در جهت پاشنه ناو
shoeing
U
پاشنه کیل ناو
shoehorns
U
پاشنه کش بکار بردن
ensign staff
U
میله پرچم پاشنه
shoehorn
U
پاشنه کش بکار بردن
shoes
U
پاشنه کیل ناو
percussion gun
U
تفنگ پاشنه دار
stern hook
U
نفر پاشنه قایق
sock
U
کفش راحتی بی پاشنه
stern tube
U
لوله اژدر پاشنه ناو
trim
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
sternway
U
پیشروی ناواز سمت پاشنه
fore and aft
U
امتداد سینه تا پاشنه ناو
huarache
U
کفش راحتی پاشنه کوتاه
chopine
U
نوعی کفش پاشنه بلند
snowplow
U
توقف با بردن پاشنه ها بعقب
dead astern
U
درست در سمت پاشنه ناو
trimmest
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
kickoff
U
ضربه ازاد با پاشنه پا درشروع
napoleon
U
چکمه پاشنه بلند ناپلئونی
roughshod
U
دارای نعل پاشنه دار
pivot
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivoted
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
pivots
U
روی پاشنه گشتن چرخیدن
trims
U
کج شدن ناو از سینه یا پاشنه
brogan
U
چکمه سنگین پاشنه دار لهجه محلی
french heel
U
پاشنه کفش زنانه بلند وخمیده بجلو
skull
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
pin joint
U
اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
skulls
U
حرکت بجلو یا عقب باچسباندن و گشودن پاشنه یانوک پا
hard starboard
U
ناو رابا چرخش سریع بسمت پاشنه بگردانید
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
rudder post
U
ستون تیغه سکان یا ستون پاشنه
This door will not last (long)on its hinges .
<proverb>
U
این در به این پاشنه نمى ماند .
heels
U
کجی ناو پاشنه ناو
heel
U
کجی ناو پاشنه ناو
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com