English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pitch U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches U توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bandied U بحث کردن چوگان سر کج
bandies U بحث کردن چوگان سر کج
bandy U بحث کردن چوگان سر کج
bandying U بحث کردن چوگان سر کج
submission U موضوعی رابه داوری ارجاع کردن
to i. person with an opinion U عقیدهای رابه کسی تلقین کردن
check string U ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
one and one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop U پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one U جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups U مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
pentathlon U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons U مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throwing U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics U مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throw U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throws U ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
extradited U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing U مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
shoots U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot U زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
polo stick U چوگان
wicket U چوگان
wickets U چوگان
bats U چوگان
batted U چوگان
mallet U چوگان
bat U چوگان
shoots U پرتاب کردن
jettisoning U پرتاب کردن
foin U پرتاب کردن
pelted U پرتاب کردن
projects U پرتاب کردن
projected U پرتاب کردن
pelts U پرتاب کردن
unsling U پرتاب کردن
project U پرتاب کردن
pitches U پرتاب کردن
jettisoned U پرتاب کردن
jettison U پرتاب کردن
thrusts U پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن
shoot U پرتاب کردن
skeet U پرتاب کردن
pitch U پرتاب کردن
thrust U پرتاب کردن
jaculate U پرتاب کردن
thrusting U پرتاب کردن
let fly U پرتاب کردن
pelt U پرتاب کردن
mallet field U زمین چوگان
lacrosse U چوگان سرپهن
bandies U چوگان بازی کچ
batty U چوگان مانند
bandy U چوگان بازی کچ
bandying U چوگان بازی کچ
battledore U چوگان پهن
bat U چوگان زدن
battiest U چوگان مانند
battier U چوگان مانند
polo U چوگان بازی
bats U چوگان زدن
bandied U چوگان بازی کچ
batted U چوگان زدن
cleek U چوگان سراهنی
pall mall U گوی چوگان
jettison U پرتاب کردن به بیرون
launch a missile U موشک پرتاب کردن
jets U بخارج پرتاب کردن
jet U بخارج پرتاب کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
lobbing U باهستگی پرتاب کردن
lob U باهستگی پرتاب کردن
shoots U پرتاب کردن گلوله
to fire a torpedo U اژدری پرتاب کردن
jettisons U پرتاب کردن به بیرون
lobs U باهستگی پرتاب کردن
trigger U پرتاب کردن فشنگ
to launch a torpedo U اژدری پرتاب کردن
triggered U پرتاب کردن فشنگ
triggers U پرتاب کردن فشنگ
jettisoned U پرتاب کردن به بیرون
jetting U بخارج پرتاب کردن
unsling U از فلاخن پرتاب کردن
jetted U بخارج پرتاب کردن
castaways U پرتاب کردن وزنه
jettisoning U پرتاب کردن به بیرون
shoot U پرتاب کردن گلوله
lobbed U باهستگی پرتاب کردن
castaway U پرتاب کردن وزنه
spit U اب دهان پرتاب کردن
slings U زنجیردار پرتاب کردن
sling U زنجیردار پرتاب کردن
slinging U زنجیردار پرتاب کردن
spits U اب دهان پرتاب کردن
backhand stroke U ضربت چوگان از پشت سر
golf club U چوگان گلف بازی
mallet U کلوخ کوب چوگان
strike zone U سیرمجاز گوی چوگان زن
putters U چوگان دسته کوتاه
play club U دربازی گلف چوگان
puttered U چوگان دسته کوتاه
hosel U سرپیچ چوگان گلف
putter U چوگان دسته کوتاه
puttering U چوگان دسته کوتاه
golf U بازی چوگان یا گلف
indoor polo U چوگان در تالار سرپوشیده
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
to sniff up water U اب رابه بینی کشیدن
To take a chance . To risk it. U دل رابه دریا زدن
pash U بازور پرتاب کردن کوبیدن
upthrust U بطرف بالا پرتاب کردن
chukker U زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
hockey U چوگان بازی با اصول فوتبال
chukkar U زمان 5/7 دقیقهای بازی چوگان
provisional ball U گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
They bombarded the building. U ساختمان رابه توپ بستند
To mail a letter. U نامه ای رابه پست انداختن
own up <idiom> U گناه رابه گردن گرفتن
She wrecked the party for us. U مهمانی رابه مازهر کرد
establishing U کسی رابه مقامی گماردن
establishes U کسی رابه مقامی گماردن
establish U کسی رابه مقامی گماردن
Not to let someone have a say. U کسی رابه بازی نگرفتن
slogs U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shoves U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoved U با زور پیش بردن پرتاب کردن
skyrocketing U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrockets U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slog U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocket U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed U مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shove U با زور پیش بردن پرتاب کردن
shoving U با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogging U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
squish U صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
slogged U ضربت سخت زدن پرتاب کردن
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
pall mall U چوگان مخصوص بازی پال مال
He made over the house to his son . U خانه رابه اسم پسرش کرد
to do a thing with f. U کاری رابه اسانی انجام دادن
He turned his back on us. U پشتش رابه ماکرد ( به ما پشت کرد )
lay off (someone) <idiom> U کاری رابه علت درآمد کم کنارگذاشتن
You have been recommended to us. U توصیه شما رابه ما کرده اند
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
sclaff U سیلی نرم برزمین خوردن چوگان گلف
refire time U زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
to key up any to do s.th. <idiom> O کسی رابه انجام دادن کاری برانگیختن
advising bank U بانکی که گشایش اعتبار اسنادی رابه ذینفع
To give someone full powerw. U ریش وقیچه رابه دست کسی دادن
pitch U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitches U پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
hurled U پرتاب کردن پرت کردن
hurls U پرتاب کردن پرت کردن
hurl U پرتاب کردن پرت کردن
bait U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baited U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
polo U بازی یا مسابقه چوگان بین دو تیم چهارنفره و شش زمان 5/7 دقیقهای
sclaff U تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
run-up [start-up] U نزدیکی به مکان شروع با دویدن [برای جهش یا پرتاب کردن] [ورزش]
track bolt U پیچی که قطعات راه اهن رابه یکدیگر متصل میکند
nemo tenetur se impum accusare U هیچ کس مجبور نیست خود رابه گناهی متهم کند
sand iron U یکجور چوگان در بازی گلف که با ان گوی را از میان ریگ بلند میکنند
to catch out a batsman U گوی رادرهواگرفتن وبدین وسیله نوبت را ازدست چوگان زن بیرون کرد
compacting U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacted U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts U ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
byte U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
capitalization U عمل یک کلمه پردازکه یک خط یا بلاک متن رابه حروف بزرگ تبدیل میکند
bytes U پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
enjambment U دنبالهء سخنی رادرشعریابیت بعدی ادامه دادن دنباله سطری رابه سطردیگرکشیدن
drawbar U میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
deathlon U مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quails U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quail U نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
resets U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
reset U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
delivery error U اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
optimum schedule U مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
expansion interface U حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
incidence of taxation U تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
gigo U اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
garbage in garbage out U اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
weapon delivery U پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
automatic toss U روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle U زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
circulating U چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com