Perdic | توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	spin bowler U	توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	leg spin U	چرخش توپ که تغییر مسیربطرف پا میدهد
	off spin U	چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
	waltz three U	سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
	single action U	یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
	logical U	حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
	dma U	UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
	support U	CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
	graphics U	پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
	ToolTips U	برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
	exspuition U	تف اندازی
	filling U	اب اندازی
	arm wrestling U	مچ اندازی
	fillings U	اب اندازی
	expectoration U	تف اندازی
	wrist wrestling U	مچ اندازی
	diving U	اب اندازی
	snash U	دست اندازی
	basket dam U	بندسله اندازی
	contortions U	ازشکل اندازی
	actuation U	بکار اندازی
	chrematistics U	علم پس اندازی
	sortition U	قرعه اندازی
	sortition U	پشک اندازی
	cannonade U	توپ اندازی
	moulting U	پوست اندازی
	moulting U	شاخ اندازی
	firing U	توپ اندازی
	gunfire U	تیر اندازی
	abortions U	بچه اندازی
	abortion	بچه اندازی
	sputtering U	بیرون اندازی
	shading U	سایه اندازی
	starting U	راه اندازی
	trapping U	بدام اندازی
	trapping U	در تله اندازی
	boot U	راه اندازی
	triggering U	راه اندازی
	contortion U	ازشکل اندازی
	supersedure U	تعویق اندازی
	start up U	راه اندازی
	triggered U	راه اندازی
	postponement U	تاخیر اندازی
	ejection U	بیرون اندازی
	ecdysis U	پوست اندازی
	dockage U	حق بار اندازی
	extrajection U	برون اندازی
	trigger U	راه اندازی
	triggers U	راه اندازی
	leg pull U	دست اندازی
	lead work U	جام اندازی
	lead work U	شیشه اندازی
	inbreak U	دست اندازی
	trap U	در تله اندازی
	postponements U	تاخیر اندازی
	glaziery U	جام اندازی
	launghing U	براه اندازی
	molt U	پوست اندازی
	cannonry U	توپ اندازی
	bootstrap U	خودراه اندازی
	gunshot U	تیر اندازی
	gunshots U	تیر اندازی
	encroachments U	دست اندازی
	encroachment U	دست اندازی
	tournament casting U	مسابقه قلاب اندازی
	skish U	مسابقه قلاب اندازی
	soft start U	راه اندازی نرم
	reboot U	راه اندازی مجدد
	operating handle U	دستگیره راه اندازی
	igniter switch U	کلید راه اندازی
	starting lever U	اهرم راه اندازی
	cold boot U	راه اندازی سرد
	releasing mechanism U	مکانیسم راه اندازی
	self assertion U	خودرا جلو اندازی
	boot record U	رکورد راه اندازی
	upcast U	بالا اندازی تاه کش
	to set intrigues on foot U	پشت سر هم اندازی کردن
	to load off U	بار اندازی کردن
	starting motor U	موتور راه اندازی
	starting power U	توانایی راه اندازی
	starting power U	قدرت راه اندازی
	starting procese U	فرایند راه اندازی
	starting time U	زمان راه اندازی
	starting torque U	کشتاور راه اندازی
	starting current U	جریان راه اندازی
	start up disk U	دیسک راه اندازی
	ectuating switch U	سوئیچ راه اندازی
	start button U	تکمه راه اندازی
	attemptable U	قابل دست اندازی
	drainage U	خشک اندازی فاضلاب
	shadow ball U	تمرین گوی اندازی
	starting position U	وضعیت راه اندازی
	boot U	خود راه اندازی
	to lay a wager U	دست اندازی کردن
	casting U	روش قلاب اندازی
	encroach U	دست اندازی کردن
	impinge U	دست اندازی کردن
	resets U	راه اندازی مجدد
	cockfights U	جنگ اندازی خروس ها
	driver U	برنامه راه اندازی
	drivers U	برنامه راه اندازی
	encroaches U	دست اندازی کردن
	encroached U	دست اندازی کردن
	reset U	راه اندازی مجدد
	gabion U	سله اندازی گابیون
	cockfight U	جنگ اندازی خروس ها
	encroach U	دست اندازی کردن
	sagittary U	سهمی وابسته به تیر اندازی
	offhand position U	حالت ایستاده در تیر اندازی
	cranking capacity of battery U	فرفیت راه اندازی باتری
	system reset U	راه اندازی مجدد سیستم
	drayage U	هزینه بارگیری وبار اندازی
	cold starting U	راه اندازی در حالت سرد
	innate releasing mechanism U	مکانیسم راه اندازی فطری
	glazing U	شیشه بری جام اندازی
	surf cast U	قلاب اندازی از ساحل در موج
	device driver U	برنامه راه اندازی دستگاه
	master boot record U	رکورد راه اندازی اصلی
	starting winding U	سیم پیچی راه اندازی
	supervisory U	1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
	pie alley U	مسیر اسان برای گوی اندازی
	to bring a bout by intrigue U	بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
	navy yard U	محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
	outfoxing U	در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
	outfoxed U	در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
	instant start lamp U	لامپ با راه اندازی در حالت سرد
	outfox U	در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
	grid current starting point U	نقطه راه اندازی جریان شبکه
	hardware reset U	باز راه اندازی سخت افزاری
	centrifugal starting switch U	سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
	outfoxes U	در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
	servomechanism U	مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
	offense U	توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
	skipped U	ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
	skip U	ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
	surfcasting rod U	چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
	skips U	ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
	dartboard U	صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
	dartboards U	صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
	HTML U	مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
	gun-loop U	[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
	to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U	به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
	pyrography U	نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
	sysop U	فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
	poker work U	نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
	revolutions U	چرخش
	whirlpool U	چرخش اب
	head rolling U	سر چرخش
	whirlpools U	چرخش اب
	gyrations U	چرخش
	rotational U	چرخش
	levorotation U	چرخش به چپ
	turns U	چرخش
	turn U	چرخش
	gyration U	چرخش
	volte face U	چرخش
	volte-face U	چرخش
	revolution U	چرخش
	circulations U	چرخش
	circulation U	چرخش
	twirling U	چرخش
	twirl U	چرخش
	twirled U	چرخش
	twirls U	چرخش
	whirl U	چرخش
	whirled U	چرخش
	whirling U	چرخش
	wrench U	چرخش
	whirls U	چرخش
	wrenched U	چرخش
	troll U	چرخش
	swirls U	چرخش
	swirling U	چرخش
	swirled U	چرخش
	swirl U	چرخش
	spin U	چرخش
	rotation U	چرخش
	spins U	چرخش
	wheels U	چرخش
	trolls U	چرخش
	wheeling U	چرخش
	wheel U	چرخش
	wrenches U	چرخش
	air man U	کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
	improper rotation U	چرخش نامتعارف
	williamson turn U	چرخش ویلیامسون
	tumbled U	چرخش اشفتگی
	kick turn U	نیم چرخش
	turn-offs U	محل چرخش
	stuff U	چرخش توپ
	stuffed U	چرخش توپ
	stuffs U	چرخش توپ
	revolutions U	چرخش دوران
	high spin U	چرخش زیاد
	spin U	چرخش توپ
	spin U	چرخش به سرعت
	pivoting U	قابل چرخش
	roll U	چرخش گردش
	chase U	پایه چرخش
	twist U	چرخش بدن
	chases U	پایه چرخش