English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
disparagement U توهین بی اعتباری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unreliability U بی اعتباری
discredited U بی اعتباری
discrediting U بی اعتباری
discredits U بی اعتباری
nominal U اعتباری
discredit U بی اعتباری
relative U اعتباری
nullity U بی اعتباری
constructive fraud U کلاهبرداری اعتباری
credit cards U کارت اعتباری
credit card U کارت اعتباری
fiduciary issue U اسکناسهای اعتباری
credit instrument U ابزار اعتباری
pepper corn rent U اجاره اعتباری
prestige suggestion U تلقین اعتباری
reputed owner U مالک اعتباری
contructive larcency U سرقت اعتباری
credit facilities U تسهیلات اعتباری
credit institution U موسسه اعتباری
fiduciary currency U پول اعتباری
f.currency U پول اعتباری
credit tightness U انقباض اعتباری
credit tightness U کمبود اعتباری
credit system U فروش اعتباری
credit system U نظام اعتباری
credit market U بازار اعتباری
credit instrument U اسناد اعتباری
credit money U پول اعتباری
disfavor U بی اعتباری مغضوبیت
disfavour U بی اعتباری مغضوبیت
promissory note U اسناد اعتباری
credit account حساب اعتباری
discreditable U شایسته بی اعتباری
promissory notes U اسناد اعتباری
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
grant a credit U اعتباری را اعطا کردن
credit notes U صورت وضعیت اعتباری
crediting U خرید وفروش اعتباری
A cash ( credit ) transaction . U معامله نقدی ( اعتباری )
credits U خرید وفروش اعتباری
fiat money U پول رایج اعتباری
credit note U صورت وضعیت اعتباری
credited U خرید وفروش اعتباری
credit rationing U جیره بندی اعتباری
credit U خرید وفروش اعتباری
credit rating U رتبه بندی اعتباری مشتریان
Can I pay by credit card? U آیا میتوانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟
disgrace U توهین
disgraced U توهین
insulted U توهین
disgraces U توهین
insultation U توهین
flouts U توهین
indignities U توهین
defamation U توهین
flouted U توهین
flout U توهین
aspersion U توهین
flouting U توهین
contumely U توهین
offense,etc U توهین
libelled U توهین
indignity U توهین
libeling U توهین
libeled U توهین
libel U توهین
offence U توهین
offenses U توهین
insult U توهین
snash U توهین
vituperation U توهین
libels U توهین
libelling U توهین
defamer U توهین کننده
offense U اهانت توهین
insultingly U توهین کنان
to give offences to U توهین کردن
no offences was meant U توهین نبود
insolence U توهین غرور
humiliatory U توهین امیز
disgracing U توهین امیز
blasphemies U توهین به مقدسات
libelled U توهین کردن به
humiliating U توهین امیز
sacrilege U توهین به مقدسات
libelling U توهین کردن به
insulted U توهین کردن به
libels U توهین کردن به
humiliatingly U توهین امیز
blasphemy U توهین به مقدسات
libeling U توهین کردن به
offenses U اهانت توهین
aspersive U توهین امیز
defamatory U توهین امیز
offence U اهانت توهین
bespatter U توهین کردن
libel U توهین کردن به
affrontive U توهین امیز
affronter U توهین کننده
insulting U توهین امیز
libeled U توهین کردن به
insult U توهین کردن به
wite U توهین سرزنش کردن
affront آشکارا توهین کردن
insulted U دشنام توهین کردن
affronting U اشکارا توهین کردن
affronts U اشکارا توهین کردن
fay U شوخی توهین امیزکردن
pratfall U امر توهین امیز
an unwarranted insult U توهین ناروایا بی جهت
abusive U بدزبان توهین امیز
insult U دشنام توهین کردن
No harm meant! U نمی خواهم توهین کنم!
No offence! U نمی خواهم توهین کنم!
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
self abuse U استمناء با دست توهین بنفس
PCMCIA U مشخصات کارتهای جانبی گسترده که به اندازه کارت اعتباری هستند و در انتهای اتصالی دارند
that insult U این توهین اوراسخت ازرده کرد
sanshifter U واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
electronic U سیستم خرید از خانه با استفاده از کاتالوگهای کامپیوتری و پرداخت با کارت اعتباری همگی توسط ترمینال کامپیوتر خانگی
cards U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
viyuperate U توهین کردن سرزنش کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com