Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
syntheses
U
تولید مصنوعی چیزی
synthesis
U
تولید مصنوعی چیزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
robotics
U
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
synthesisers
U
وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizer
U
وسیلهای که چیزی تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که چیزی تولید میکند
breeding ground
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding grounds
U
محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
designs
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
design
U
برنامه ریزی یا رسم چیزی پیش از ساخت یا تولید
texture mapping
U
1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
artificial
U
مصنوعی
feigned
U
مصنوعی
synthesic
U
مصنوعی
dummy
U
مصنوعی
dummies
U
مصنوعی
ersatz
U
مصنوعی
accrete
U
مصنوعی
flower work
U
گل مصنوعی
synthetic
U
مصنوعی
artful
U
مصنوعی
man-made
U
مصنوعی
sophisticated
U
مصنوعی
false
U
مصنوعی
postiche
U
مصنوعی
man made
U
مصنوعی
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
robots
U
ادم مصنوعی
synthetic rubber
U
لاستیک مصنوعی
tactical smoke
U
دود مصنوعی
refrigerators
U
یخچال مصنوعی
man made feature
U
عارضه مصنوعی
plumper
U
پستان مصنوعی
artefact
U
محصول مصنوعی
butterine
U
کره مصنوعی
robot
U
ادم مصنوعی
artifacts
U
محصول مصنوعی
rock work
U
کوه مصنوعی
glass eye
U
چشم مصنوعی
artifact
U
محصول مصنوعی
artefacts
U
محصول مصنوعی
bridgework
U
پل دندان مصنوعی
tartan turf
U
چمن مصنوعی
satellite
U
قمر مصنوعی
man-made fiber
U
الیاف مصنوعی
decoys
U
هدف مصنوعی
artificial intelligence
U
هوش مصنوعی
induced ventillation
U
تهویه مصنوعی
contrived scarcity
U
کمیابی مصنوعی
factitious
U
ساختگی مصنوعی
decoying
U
هدف مصنوعی
decoyed
U
هدف مصنوعی
decoy
U
هدف مصنوعی
in vitro
U
در محیط مصنوعی
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
iron lung
U
ریه مصنوعی
refrigerator
U
یخچال مصنوعی
synthetic resin
U
صمغ مصنوعی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
dummies
U
مصنوعی ساختگی
false
U
کاذبانه مصنوعی
bionic
U
دارایاندام مصنوعی
synthetic material
U
ماده مصنوعی
leatherette
U
چرم مصنوعی
dummy
U
مصنوعی ساختگی
satellites
U
قمر مصنوعی
synchronous material
U
ماده مصنوعی
hypnosis
U
خواب مصنوعی
artificial light
U
نور مصنوعی
artificial route
U
مسیر مصنوعی
pathetism
U
تنویم مصنوعی
false horizon
U
افق مصنوعی
artificial climbing
U
صعود مصنوعی
artifical silk
U
ابریشم مصنوعی
artifical light
U
روشنایی مصنوعی
catena d'acqua
U
آبشار مصنوعی
artifical leather
U
چرم مصنوعی
rayon
U
ابریشم مصنوعی
cast stone
U
سنگ مصنوعی
artificialize
U
مصنوعی کردن
astroturf
U
چمن مصنوعی
sportface
U
چمن مصنوعی
artificial daylight
U
سپیده دم مصنوعی
false colour
U
رنگ مصنوعی
factitiousness
U
مصنوعی بودن
artificial recharge
U
تغذیه مصنوعی
prosthesis
U
اندام مصنوعی
artificial satellite
U
قمر مصنوعی
artificial lighting
U
روشنائی مصنوعی
artificial lake
U
دریاچه مصنوعی
artificial horizon
U
افق مصنوعی
artificial silk
U
ابریشم مصنوعی
artificial stone
U
سنگ مصنوعی
pontic
U
دندان مصنوعی
peruke
U
موی مصنوعی
dry fly
U
پشه مصنوعی
cultured pearl
U
مروارید مصنوعی
synthetic turf
U
چمن مصنوعی
escarpment
U
پرتگاه مصنوعی
mayflies
U
طعمهی مصنوعی
wig
U
موی مصنوعی
mayfly
U
طعمهی مصنوعی
nonrepresentational
U
مصنوعی غیرحاکی
artificial language
U
زبان مصنوعی
denaturation
U
مصنوعی سازی
artificial ground
U
زمین مصنوعی
denaturant
U
تقلبی مصنوعی
decoy ships
U
کشتیهای مصنوعی
tortoiseshell
U
لاک مصنوعی
escarpments
U
پرتگاه مصنوعی
somnolism
U
خواب مصنوعی
rockeries
U
کوه مصنوعی
wigs
U
موی مصنوعی
cultured pearls
U
مروارید مصنوعی
rockery
U
کوه مصنوعی
false tooth
U
دندان مصنوعی یاساختگی
peg-leg
U
دارای پای مصنوعی
toupees
U
کاکل یاموی مصنوعی
synthetic resin enamel
U
لعاب صمغ مصنوعی
gas synthesis
U
ترکیب مصنوعی بنزین
toupee
U
کاکل یاموی مصنوعی
peg-legs
U
دارای پای مصنوعی
artificial expended clay
U
رس منبسط شده مصنوعی
denture
U
یکدست دندان مصنوعی
real
U
غیر مصنوعی طبیعی
fly-fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
false colour
U
فیلم رنگی مصنوعی
synthetic plastic material
U
ماده پلاستیکی مصنوعی
denture
U
دندان مصنوعی گذاری
sulphate of soduim
U
نمک فرنگی مصنوعی
fly fishing
U
ماهیگیری با طعمه مصنوعی
synthetic resin glue
U
چسب صمغ مصنوعی
made-up
U
مصنوعی بزک کرده
nymph
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
rock work
U
خاره یا صخره مصنوعی
nymphs
U
طعمه مصنوعی ماهیگیری
artificiality
U
مصنوعی یا ساختگی بودن
dummy
U
مصنوعی بطورمصنوعی ساختن
dummies
U
مصنوعی بطورمصنوعی ساختن
secundine artem
U
بطور ساختگی یا مصنوعی
phenolics
U
خانوادهای از پلیمرهای مصنوعی
rockeries
U
خاره یاصخره مصنوعی
viscose rayon
U
الیاف سلولزی مصنوعی
made up
U
مصنوعی بزک کرده
satellite
U
قمر مصنوعی ماهواره
artificially
U
بطور مصنوعی یا ساختگی
satellites
U
قمر مصنوعی ماهواره
sput nik
U
قمر مصنوعی ماهواره
hypnotic
U
مولد خواب مصنوعی
hydrophobic
U
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
spun rayon
U
ابریشم مصنوعی تابیده
rockery
U
خاره یاصخره مصنوعی
to watch something
U
مراقب
[چیزی]
بودن
[توجه کردن به چیزی]
[چیزی را ملاحظه کردن]
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
pathetism
U
خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
wigs
U
دارای گیس مصنوعی کردن
golem
U
ادم مصنوعی و خود کار
fuji
U
پارچه ابریشم طبیعی یا مصنوعی
fly
U
طعمه مصنوعی بشکل حشره
wig
U
دارای گیس مصنوعی کردن
whips
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whipped
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
whip
U
شلاق ماهیگیری باطعمه مصنوعی
snow gun
U
ماشین ایجادکننده برف مصنوعی
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی resuscitation : syn
sand trap
U
فرورفتگی مصنوعی شن درمیدان گلف
keratol
U
کراتول :چرم مصنوعی سفت
rhinestones
U
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
rhinestone
U
سنگ مصنوعی بیرنگ و براق
AI
U
Inteligence Artificial هوش مصنوعی
tricolette
U
پارچه ابریشم مصنوعی لباس زنانه
recharge rate
U
میزان نفوذ اب به سفره درتغذیه مصنوعی
sing-song
U
دادن آهنگ مصنوعی و یکنواخت به صدا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com