English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sexual reproduction U تولید مثل جنسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clone U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
cloned U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
clones U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
cloning U تولید مثل یاابستنی غیر جنسی
fission U تولید مثل غیر جنسی
clonal U وابسته به تولید مثل یا ابستنی غیر جنسی
Other Matches
androgen U هورمونهای جنسی که باعث ایجاد صفات ثانویه جنسی درمرد
estrogen U هورمن جنسی زنانه که موجب بروز سفات جنسی ثانویه زنان میشود
erogenous U ارضاکننده تحریکات شهوانی و جنسی محرک احساسات جنسی
exhibitionism U نوعی انحرافات جنسی که دران شخص بوسیله نشان دادن الت جنسی خود احساسات شهوانی رافرومینشاند عریان گرائی
isogamete U سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
sexes U احساسات جنسی روابط جنسی
sex U احساسات جنسی روابط جنسی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
unisexual U یک جنسی
diclinous U یک جنسی
kindest U جنسی
ambisexual U دو جنسی
kind U جنسی
gamic U جنسی
road sense U جنسی
unisex U دو جنسی
kinds U جنسی
generic U جنسی
sexual U جنسی
bisexuals U دو جنسی
sexes U جنسی
sex U جنسی
bisexual U دو جنسی
hermaphrodites U دو جنسی
homogeneity U هم جنسی
hermaphrodite U دو جنسی
sexual perversion U انحراف جنسی
sex differentiation U تمایز جنسی
sex glands U غدههای جنسی
sexual maturity U بلوغ جنسی
sexual disorder U اختلال جنسی
sex offenses U جرایم جنسی
sexual development U رشد جنسی
sex perversion U انحراف جنسی
sexual delusion U هذیان جنسی
sexual arousal U برانگیختگی جنسی
asexual U غیر جنسی
sexual aberration U انحراف جنسی
sexuality U عطش جنسی
sexuality U تمایلات جنسی
sexual deviation U انحراف جنسی
sexiness U جاذبه جنسی
sexual offences U جرائم جنسی
sexual receptivity U پذیرندگی جنسی
tax in kind U مالیات جنسی
sexual intercourse U امیزش جنسی
sexual intercourse U مقاربت جنسی
sexism U تبعیض جنسی
truckage U مبادله جنسی
aphrodisiacs U برانگیزنده جنسی
aphrodisiac U برانگیزنده جنسی
erotomania U جنون جنسی
heterosexuality U دگرخواهی جنسی
voyeurism U تماشاگری جنسی
sex appeal U جاذبه جنسی
sexual symbolism U نمادگری جنسی
potency U توان جنسی
sexual relations U روابط جنسی
sexual relations U مقاربت جنسی
climaxes U اوج جنسی
taxes in kind U مالیات جنسی
peepling tom U تماشاگر جنسی
psycholagny U خیالپردازی جنسی
psychosexual U روانی- جنسی
rapes U تجاوز جنسی
anaphrodisia U بی میلی جنسی
autoeroticism U خودانگیزی جنسی
raping U تجاوز جنسی
autoerotism U خودانگیزی جنسی
active algolagnia U ازارگری جنسی
puberty U بلوغ جنسی
rape U تجاوز جنسی
sexual anomaly U نابهنجاری جنسی
impotence U ناتوانی جنسی
impotence U ضعف جنسی
parasexuality U نابهنجاری جنسی
paraphilia U نابهنجاری جنسی
pansexualism U جنسی نگری
raped U تجاوز جنسی
autosomal U غیر جنسی
renifleur U بو پرست جنسی
sodomy U انحراف جنسی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
sex education U اموزش جنسی
petting U نوازش جنسی
scopophilia U تماشاگری جنسی
coitus U مقاربت جنسی
excitements U برانگیختگی جنسی
excitement U برانگیختگی جنسی
sex chromosomes U کروموزومهای جنسی
rapists U متجاوز جنسی
payment in kind U پرداخت جنسی
eroticism U تمایلات جنسی
benefit in kind U نفع جنسی
bisexuality U دو گانگی جنسی
eroticism U تحریکات جنسی
sex discrimination U تبعیض جنسی
commodity money U پول جنسی
multure U مزد جنسی
rapist U متجاوز جنسی
sex differences U تفاوتهای جنسی
heterophilia U دیگرخواهی جنسی
Y chromosome U کروموزوم جنسی
venery U مقاربت جنسی
sexual orientation U گرایش جنسی
Y chromosomes U کروموزوم جنسی
gamete U یاخته جنسی
modesty U شرم جنسی
libido U شور جنسی
libidos U شور جنسی
impotency U ضعف جنسی
idols of the tribe U اوهام جنسی
Peeping Tom U تماشاگر جنسی
gonad U غده جنسی
germ cell U یاخته جنسی
heterosome U کروموزوم جنسی
deviation U انحراف جنسی
deviations U انحراف جنسی
Peeping Toms U تماشاگر جنسی
Sexual assault U تجاوز جنسی
gender identity U هویت جنسی
zygosis U امیختگی جنسی
gonocyte U سلول جنسی
heteroerotism U دگرخواهی جنسی
gynandromorphy U ریخت دو جنسی
climax U اوج جنسی
gametangium U سلول جنسی
gynandrous U نر و ماده دو جنسی
haploid cell U یاخته جنسی
unisexuality U حالت یک جنسی
heteroeroticism U دگرخواهی جنسی
inkind U کمک جنسی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
agamogenesis U تکثیر غیر جنسی
orgasms U اوج لذت جنسی
gonadotropic U موثردر غده جنسی
paedophilia U میل جنسی به کودکان
love life U زندگی عشقی و جنسی
mixoscopia U ارضاء جنسی تماشاگرانه
sexual abuse U بهره کشی جنسی
libidinous U وابسته به شهوت جنسی
sexology U مبحث مطالعات جنسی
zoogamy U زاد و ولد جنسی
cohabiting U رابطه جنسی داشتن
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
cohabits U رابطه جنسی داشتن
gamic U دارای خاصیت جنسی
zoogamy U توالد وتناسل جنسی
libidinal U وابسته به شهوت جنسی
gamogenesis U زاد و ولد جنسی
secondary sex characteristics U ویژگیهای جنسی ثانوی
orgasm U اوج لذت جنسی
asexual U بدون عمل جنسی
heats U تحریک جنسی زنان
clitoral orgasm U اوج جنسی خروسهای
heat U تحریک جنسی زنان
copulates U مقاربت جنسی کردن
copulating U مقاربت جنسی کردن
autosome U رنگینتن غیر جنسی
gonadotrophic U موثر درغده جنسی
polymophous perversity U چندگانگی میل جنسی
copulated U مقاربت جنسی کردن
copulate U مقاربت جنسی کردن
love lives U زندگی عشقی و جنسی
levy duties U گمرک بستن به جنسی
perversions U انحراف جنسی یا اخلاقی
sargassum U جنسی از خزههای دریایی
odontoglssum U جنسی از ثعلبهای امریکایی
acanthus U جنسی از فامیل اکانتاسه
sexual intercourse U رابطه جنسی مجامعت
sexual intercourse U مواقعه نزدیکی جنسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com