Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
calorification
U
تولید حرارت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
diapositive
U
تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
town fog
U
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود
Other Matches
exothermic
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal
U
حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress
U
ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis
U
تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
ardor
U
حرارت
fired
U
حرارت
temperature
U
حرارت
fires
U
حرارت
clammy
U
بی حرارت
heat
U
حرارت
warmth
U
حرارت
fire
U
حرارت
warm
U
با حرارت
warmed
U
با حرارت
adust
U
با حرارت
fervidity
U
حرارت
ardour
U
حرارت
pyogenic
U
حرارت زا
warms
U
با حرارت
warmest
U
با حرارت
enthrusiasm
U
حرارت
vehemence
U
حرارت
mettlesome
U
با حرارت
heats
U
حرارت
verve
U
حرارت
hotness
U
حرارت
temperatures
U
حرارت
fervidness
U
حرارت
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
heat absorption
U
جذب حرارت
heat transfer
U
انتقال حرارت
heat drop
U
افت حرارت
heat
U
حرارت دادن
strenuousness
U
حرارت و اصرار
expansion heat
U
حرارت انبساط
heat
U
گرما حرارت
gradient
U
افت حرارت
enthalpy
U
حرارت فعال
gradients
U
افت حرارت
transformation of heat
U
تبادل حرارت
heats
U
گرما حرارت
interchange of heat
U
تبادل حرارت
central heating
U
حرارت مرکزی
energetically
U
از روی حرارت
heat expansion
U
انبساط حرارت
heat exchange
U
تبادل حرارت
fervently
U
از روی حرارت
heat economy
U
اقتصاد حرارت
heat of hydration
U
حرارت ئیدراسیون
impetuosity
U
تندی حرارت
impressment
U
جدیت حرارت
initiatives
U
شوق و حرارت
thermometer
U
حرارت سنج
thermometers
U
حرارت سنج
heat unit
U
واحد حرارت
heats
U
حرارت دادن
zeal
U
ذوق حرارت
initiative
U
شوق و حرارت
temperature
U
درجه حرارت
calorimeter
U
حرارت سنج
calefactory
U
حرارت بخش
ardency
U
شور و حرارت
thermophysics
U
فیزیک حرارت
ginger
U
تندی حرارت
heat conductor
U
هادی حرارت
steamier
U
پر حرارت پر بخار
steamiest
U
پر حرارت پر بخار
steamy
U
پر حرارت پر بخار
thermotherapy
U
حرارت درمانی
thermoregulation
U
تنظیم حرارت
actinometer
U
حرارت سنج
actinometre
U
حرارت سنج
low heat cement
U
سیمان کم حرارت
temperatures
U
درجه حرارت
live wires
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
burner
U
تولیدکننده حرارت در بالن
live wire
U
آدم پر حرارت و با پشتکار
heat affected zone
U
منطقه حرارت دیده
burners
U
تولیدکننده حرارت در بالن
maximum temperature
U
درجه حرارت حداکثر
reducer
U
کم کننده شعله یا حرارت
heat conductivity
U
قابلیت هدایت حرارت
temperature
U
درجه حرارت دما
temperatures
U
درجه حرارت دما
critical temperature
U
درجه حرارت بحرانی
hyperpyrexia
U
درجه حرارت بالاتر از صد
operating temperature
U
درجه حرارت کار
enthusiasms
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
heatedly
U
از روی هیجان یا حرارت
fervidly
U
از روی حرارت و غیرت
central heating system
U
دستگاه حرارت مرکزی
pre heat
U
حرارت دادن مقدماتی
tempering temperature
U
درجه حرارت بازپخت
forced convection
U
تبادل حرارت اجباری
final temperature
U
درجه حرارت نهایی
thermolysis
U
تحلیل حرارت بدن
filament temperature
U
درجه حرارت فیلامان
thermostable
U
باثبات در اثر حرارت
steam heating
U
ایجاد حرارت با بخار
intermediate temperature
U
درجه حرارت متوسط
intermediate temperature
U
درجه حرارت میانی
thermal resolution
U
حداقل سنجش حرارت
thermal resolution
U
حداقل اختلاف حرارت
sunbaked
U
حرارت افتاب دیده
thermal exposure
U
میزان جذب حرارت
low temperature
U
درجه حرارت پایین
internal temperature
U
درجه حرارت داخلی
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
isothermal
U
نقاط هم حرارت اب دریا
thermoregulator
U
دستگاه تنظیم حرارت
thermoregulatory
U
وابسته تنظیم حرارت
preheat
U
قبلا حرارت دادن
ignition temperature
U
درجه حرارت احتراق
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
preheated
U
قبلا حرارت دادن
preheats
U
قبلا حرارت دادن
enthusiasm
U
هواخواهی با حرارت شوروذوق
to steam ahead or away
U
با حرارت کار کردن
Fahrenheit
U
درجه حرارت فارنهایت
ambient temperature
U
درجه حرارت محیطی
thermostats
U
نافم درجه حرارت
thermostat
U
تنظیم کننده حرارت
thermostat
U
نافم درجه حرارت
thermostats
U
تنظیم کننده حرارت
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
hypothermal
U
وابسته به تقلیل درجه حرارت
radiant
U
دستگاه پخش کننده حرارت
maximum surface temperature
U
درجه حرارت سطحی حداکثر
maximum safe temperature
U
درجه حرارت مجاز حداکثر
muffle furnace
U
کوره با حرارت غیر مستقیم
magnetic transition temperature
U
درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
psychrophilic
U
رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
internal temperature rise
U
افزایش درجه حرارت داخلی
high temperature alloy
U
الیاژ درجه حرارت بالا
geothermal
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
heat rash
U
عرق جوش حرارت سوزان
pyrometallurgy
U
استخراج فلزات در اثر حرارت
thermolabile
U
بی ثبات یا ناپایدار درمقابل حرارت
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
vulcanization
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی
radiant exposure
U
پخش حرارت یا انرژی حرارتی
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
telethermoscope
U
حرارت سنج از مسافات دور
geothermic
U
وابسته به حرارت مرکزی زمین
thermocoagulation
U
دلمه شدن نسوج در اثر حرارت
thermoplastic
U
قابل ارتجاع یا نرمش پذیردراثر حرارت
phosphate esters
U
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
thermojet
U
نیروی جت حاصله از حرارت موتور جت حرارتی
seizes
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
heat setting
U
ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
termograph
U
دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
declaims
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
Thermos
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
Thermoses
U
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
seize
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized
U
گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
pyrolyze
U
در اثر حرارت تغییر شیمیایی دادن
anneal
U
حرارت زیاد دادن و بعد سردکردن
thermotaxis
U
تنظیم خودبخود حرارت در بدن دماواکنش
declaimed
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
daily range of soil temperature
U
دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
pyrocondensation
U
تغلیظ یا تکاثف شیمیایی بوسیله حرارت
declaiming
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
bound barrel
U
لولهای که در اثر حرارت تاب برداشته
declaim
U
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
thermonuclear
U
وابسته بدرجه حرارت هسته اتمی
advection
U
حرکت افقی تودهای ازهوا دراثرتغییردرجهء حرارت
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
volcanize
U
تحت تاثیر حرارت اتشفشانی قرار دادن
vulcanization
U
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com