English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surplus production U تولید اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sound U کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounded U کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
soundest U کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
sounds U کارت اضافی که سینگالهای صوتی آنالوگ را تحت کنترل کامپیوتر تولید میکند
overproduction U تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
Other Matches
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
plus U اضافی
overflows U اضافی
accessed U اضافی
accesses U اضافی
accessing U اضافی
overflowed U اضافی
overflow U اضافی
floating U اضافی
redundant U اضافی
access U اضافی
overtime U اضافی
unduly U اضافی
surplusage U اضافی
additional U اضافی
relative U اضافی
surplus U اضافی
accessional U اضافی
extension U اضافی
excess U اضافی
supplementary U اضافی
de trop U اضافی
paragogic U اضافی
excesses U اضافی
supplemantary U اضافی
supernumerary U اضافی
surpluses U اضافی
extensions U اضافی
superimposed U اتش اضافی
regulating cell U پیل اضافی
end cell U پیل اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
overcharge U هزینه اضافی
excess pressure U فشار اضافی
overloads U بار اضافی
excess load U بار اضافی
excess length U طول اضافی
overcharges U هزینه اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
spill water U ابهای اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
excess price U قیمت اضافی
adduct U ترکیب اضافی
sudden-death U وقت اضافی
sudden death U وقت اضافی
flab U گوشت اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
aditional service U سرویس اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
furthers U اضافی زائد
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
additional charges U اتهامات اضافی
surtax U مالیات اضافی
redundant equation U معادله اضافی
days of grace U مهلت اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
adscript U یادداشت اضافی
addition record U رکورد اضافی
further U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
bonuses U پرداخت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
additional score U نمره اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
postiche U متن اضافی
poundage U هزینه اضافی
barrages U وقت اضافی
barrage U وقت اضافی
surcharges U هزینه اضافی
surplus material U ماده اضافی
intercalary U اضافی افزوده
incremental cost U هزینه اضافی
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U نرخ اضافی
surcharges U مالیات اضافی
surcharges U نرخ اضافی
furthered U اضافی زائد
surcharge U هزینه اضافی
supplementary U اضافی مکمل
overvoltage U ولتاژ اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
surplus value U ارزش اضافی
over U گذشته اضافی
extra period U وقت اضافی
overload U بار اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
excess supply U عرضه اضافی
overloaded U بار اضافی
extra duty U خدمت اضافی
overtime U ساعات اضافی
extra current U جریان اضافی
padding U متن اضافی
extra cost U هزینه اضافی
excess stock U مواد اضافی
extra time U وقت اضافی
extra premium U پاداش اضافی
excess profit U سود اضافی
overtime U وقت اضافی
surplus water U ابهای اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
over- U گذشته اضافی
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
surtax U مالیات بر درامد اضافی
margins U زمان یا فضای اضافی
extras U فوق العاده اضافی
overcharged U اضافی هزینه کردن
extra- U فوق العاده اضافی
additionally U بطور اضافی یا زائد
supertax U مالیات بر درامد اضافی
addition U اسم اضافی ضمیمه
value added network U ارزش اضافی شبکه
overcharge U اضافی هزینه کردن
overflow U ابهای اضافی لبریزی
additions U اسم اضافی ضمیمه
supplement U تکمیل کننده اضافی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
bonus U پرتاب پنالتی اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
margin U زمان یا فضای اضافی
bonuses U پرتاب پنالتی اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
third brush generator U دینام با زغال اضافی
third brush regulation U تنظیم با زغال اضافی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
supplements U تکمیل کننده اضافی
terret or rit U حلقه یراق اضافی
overflows U ابهای اضافی لبریزی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
sudden victory U پیروزی در وقت اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
extrasystole U ضربان اضافی قلب
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
plussage U سرامد مقدار اضافی
plusage U سرامد مقدار اضافی
extra U فوق العاده اضافی
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
extra expenses U هزینه های اضافی
cumulative evidence U قرائن یا مدارک اضافی
less than carload U وزن بار اضافی
jury sturt U پایه اضافی یا موقتی
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharging U اضافی هزینه کردن
surcharge U درصد هزینههای اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com