Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attachment
U
توقیف و ضبط شخص یا مال به دلایل قانونی ضمیمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
habeas corpus
U
حکم توقیف از طرف دادگاه باذکر دلایل توقیف
attachment
U
توقیف کردن ضمیمه
unlawful detention
U
توقیف غیر قانونی
false imprisonment
U
توقیف غیر قانونی
arbitrary arrest
U
توقیف غیر قانونی وخودسرانه
habeas corpus
U
دستور احضار زندانی دستوری که دادگاه به زندان محل توقیف زندانی یی که توقیفش را غیر قانونی می داند
excursus
U
مقالهء ضمیمه ضمیمه تشریحی
annexing
U
ضمیمه کردن ضمیمه
annexes
U
ضمیمه کردن ضمیمه
annex
U
ضمیمه کردن ضمیمه
under restraint
U
در توقیف تحت توقیف د ربند
to lay down a rule
U
قانونی را درست کردن قانونی را وضع نمودن
wherefores
U
دلایل - علل
reasons of safety
U
دلایل امنیتی
security reasons
U
دلایل امنیتی
an infinity of reasons
U
دلایل بی شمار
because of
[for]
medical reasons
U
بخاطر دلایل پزشکی
for security reasons
U
به خاطر دلایل امنیتی
for reasons of safety
U
به خاطر دلایل امنیتی
symbolically
U
مط العه دلایل و عقاید
symbolic
U
مط العه دلایل و عقاید
logic
U
دانش تفکرات و دلایل
to cut the ground from under a person's
U
دلایل کسی را خنثی کردن
argumentum
U
یک سلسله دلایل قابل قبول
automatic release date
U
تاریخ انقضای عمر قانونی وسایل سررسید عمر قانونی
hack
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacked
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
hacks
U
تجزیه کردن سیستم کامپیوتری به دلایل غیرقانونی
backtracks
U
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtracked
U
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
backtrack
U
برگشت در لیست پردازش ها با شروع از هدف و رسیدن به دلایل و اثباتها
machined
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machine
U
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
legitimated
U
عذر قانونی قانونی
legitimating
U
عذر قانونی قانونی
legitimates
U
عذر قانونی قانونی
legitimate
U
عذر قانونی قانونی
malfunctions
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunctioned
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
malfunction
U
تابع نرم افزاری برای یافتن کمک کردن به تشخیص دلایل خطا یا اشتباه
prolixity
U
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
authorized stoppage
U
برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
diagnostic
U
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
accompaniments
U
ضمیمه
enclosure
U
ضمیمه
appendices
U
ضمیمه
accompanying
U
ضمیمه
annexing
U
ضمیمه
accompaniment
U
ضمیمه
addendum
U
ضمیمه
appurtenence
U
ضمیمه
insertion
U
ضمیمه
appurtenance
U
ضمیمه
appendant
U
ضمیمه
addenda
U
ضمیمه
apendix
U
ضمیمه
attached
U
ضمیمه
appendage
U
ضمیمه
appendages
U
ضمیمه
enclosures
U
ضمیمه
supplement
U
ضمیمه
appendixes
U
ضمیمه
inclusive of
<prep.>
U
به ضمیمه
including
<prep.>
U
به ضمیمه
comprising
<prep.>
U
به ضمیمه
complemented
U
ضمیمه
exhibit
U
ضمیمه
appendix
U
ضمیمه
complements
U
ضمیمه
supplemented
U
ضمیمه
supplementing
U
ضمیمه
supplements
U
ضمیمه
attachment
U
ضمیمه
including
U
به ضمیمه
thereto attached
U
ضمیمه به ان
complement
U
ضمیمه
complementing
U
ضمیمه
exhibited
U
ضمیمه
exhibiting
U
ضمیمه
amendment
U
ضمیمه
exhibits
U
ضمیمه
annexes
U
ضمیمه
annex
U
ضمیمه
amendments
U
ضمیمه
accompanied
U
ضمیمه کردن
accompanies
U
ضمیمه کردن
adjunct
U
ملازم ضمیمه
encloses
U
ضمیمه کردن
accompany
U
ضمیمه کردن
tacks
U
ضمیمه کردن
given in
U
ضمیمه شده
enclosed
U
ضمیمه شده
enclosing
U
ضمیمه کردن
adjuncts
U
ملازم ضمیمه
annexed
U
ضمیمه منضم
affix
U
ضمیمه کردن
affixes
U
ضمیمه کردن
attach
U
ضمیمه کردن
enclose
U
ضمیمه کردن
vermiform appendix
U
ضمیمه اعور
tacking
U
ضمیمه کردن
codicil
U
ضمیمه وصیتنامه
codicils
U
ضمیمه وصیتنامه
attaching
U
ضمیمه کردن
cirrus
U
اویز ضمیمه
tacked
U
ضمیمه کردن
affixed
U
ضمیمه کردن
tack
U
ضمیمه کردن
affixing
U
ضمیمه کردن
add
U
ضمیمه کردن
append
U
ضمیمه کردن
attaches
U
ضمیمه کردن
tags
U
ضمیمه شدن به
tags
U
ضمیمه کردن
extrinsic
U
جزئی ضمیمه
tag
U
ضمیمه شدن به
tag
U
ضمیمه کردن
attributed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
attached
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
postscript
U
ضمیمه کتاب
postscripts
U
ضمیمه کتاب
affected
[added]
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
appendixes
U
ضمیمه ذیل
appendix
U
ضمیمه ذیل
affixed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
annexed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
subjoin
U
ضمیمه کردن
attachment
U
ضمیمه الصاق
an a to a dictionary
U
ضمیمه فرهنگ
arrangements
U
ضمیمه قرارداد
arrangement
U
ضمیمه قرارداد
enclosed
<adj.>
<past-p.>
U
ضمیمه شده
adject
U
ضمیمه کردن
attachment
U
ضبط ضمیمه
adjoint
U
مشوق ضمیمه
AI
U
طراحی و پیشبرد برنامههای کامپیوتری که از هوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید می کنند و شامل دلایل ابتدایی و سایر خصوصیات بشری هستند
cirrate
U
دارای زائده و ضمیمه
pendant
U
بی تکلیف ضمیمه شده
pendants
U
بی تکلیف ضمیمه شده
annex
U
پیوستن ضمیمه سازی
the a invoice
U
صورت حساب ضمیمه
adjunction
U
ضمیمه مشاع سازی
additions
U
اسم اضافی ضمیمه
annexation
U
ضمیمه سازی انضمام
annexing
U
پیوستن ضمیمه سازی
annexes
U
پیوستن ضمیمه سازی
addition
U
اسم اضافی ضمیمه
scheduled
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplemented
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplements
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
tagged
U
بر چسب زده ضمیمه دار
glossaries
U
واژه نامه ضمیمه کتاب
glossary
U
واژه نامه ضمیمه کتاب
attachment
U
ضمیمه اثاث جمع اوری
schedule
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
supplement
U
تکمیل کردن ضمیمه شدن به
schedules
U
صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
copy of his letter is here with enclosed
U
رونوشت نامه وی ضمیمه است
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
return account
U
صورتحسابی که به برات رجوعی ضمیمه میشود
attachable
U
قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
chyron
[American E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
Lower third
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston
[British E]
U
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
nabbed
U
توقیف
durance
U
توقیف
nab
U
توقیف
detentions
U
توقیف
sequestration
U
توقیف
trustee process
U
توقیف
attachment
U
توقیف
stoppages
U
توقیف
stoppage
U
توقیف
distrainment
U
توقیف
supperession
U
توقیف
nabs
U
توقیف
internment
U
توقیف
custody
U
توقیف
nabbing
U
توقیف
detention
U
توقیف
bail
U
توقیف
confinement
U
توقیف
distress
U
توقیف
distresses
U
توقیف
arrestment
U
توقیف
garnishment
U
توقیف
caption
U
توقیف
hold up
U
توقیف
seizure
U
توقیف
seizures
U
توقیف
restraint
U
توقیف
embargo
U
توقیف
embargoes
U
توقیف
imperisonment
U
توقیف
arrests
U
توقیف
hold-ups
U
توقیف
hold-up
U
توقیف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com