Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
throughput
U
تدارک مستقیم اماد تدارک بیواسطه
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
balanced mobilization
U
بسیج متعادل اماد ذخیره تهیه اماد ذخیره به طورمتعادل
shop supply
U
وسایل لازم برای تعمیرگاه تدارک کردن تعمیرگاه
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
credit system of supply
U
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
into plane service
U
تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
procures
U
تهیه و تحویل اماد
procurement
U
تهیه و تحویل اماد
procured
U
تهیه و تحویل اماد
procure
U
تهیه و تحویل اماد
procuring
U
تهیه و تحویل اماد
army material program
U
برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
air target material program
U
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
furtherance
U
تهیه وسایل
sergeanty
U
انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
polemarch
U
سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
cross servicing
U
خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
aircraft mission equipment
U
وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
ways and means
U
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
containers
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container
U
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
special services
U
یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
ganged
U
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
civilian supply
U
امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
logistic route
U
تدارک کردن
procures
U
تدارک کردن
supplied
U
تدارک کردن
procure
U
تدارک کردن
procured
U
تدارک کردن
supplying
U
تدارک کردن
logistics
U
تدارک کردن
supply
U
تدارک کردن
procuring
U
تدارک کردن
supplied
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supply
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
welfare
U
رعایت کردن خدمات اجتماعی
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
coordinated procurement
U
عملیات اماد هماهنگ شده تحویل هم اهنگ شده اماد
resupply
U
تجدید اماد کردن
craft reimbursable supply
U
اماد قابل جایگزین مربوط به هنرهای دستی اماد مصرف شدنی هنرهای دستی
antimateriel agent
U
عامل مخصوص فاسد کردن اماد
assignment of space
U
تخصیص جا برای انبار کردن اماد
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
well-behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
well behaved
U
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند
serviced
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service
U
منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
affording
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
caters
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
augmentation
U
تکمیل کردن واگذار کردن وسایل یا نفرات اضافی یا تقویتی
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
fanned
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fanning
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fan
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
fans
U
1-خنک کردن وسیله با استفاده از وزش هوا. 2-پراکنده کردن مجموعهای از وسایل و مضوعات
camouflages
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged
U
استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
extemporized
U
فورا تهیه کردن
enables
U
تهیه کردن برای
preparation
U
تهیه کردن اتش
enable
U
تهیه کردن برای
harness
U
اشیاء تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
extemporize
U
فورا تهیه کردن
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
programme
U
برنامه تهیه کردن
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
programmes
U
برنامه تهیه کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
processes
U
تهیه و تولید کردن
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
effigies
U
تمثال تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
programs
U
برنامه تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
enabled
U
تهیه کردن برای
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
enhancing
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhances
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhanced
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
enhance
U
تسهیل کردن فراهم کردن وسایل اجرا
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com