English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
vertical adjustment U تنظیم عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
decimal U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimals U تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
escapement U تنظیم ابتدایی حرکات عمودی یک ورق کاغذ در چاپگر
tabbing U تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
Other Matches
standard U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards U دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
vertical redundancy check U بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
perpendecular U عمودی
plumb lines U خط عمودی
straight U عمودی
othogonal U عمودی
upright U عمودی
on end U عمودی
straightest U عمودی
erects U عمودی
plumb line U خط عمودی
straighter U عمودی
vertical U عمودی
righting U حق عمودی
right U حق عمودی
righted U حق عمودی
erecting U عمودی
lineal U عمودی
erected U عمودی
erect U عمودی
perpendicular U عمودی
near vertical U تقریبا عمودی
erectness U حالت عمودی
stringer U تراورس عمودی
whip stall U حرکت عمودی
verticality U حالت عمودی
stringers U تراورس عمودی
nosedives U فرود عمودی
nosedived U فرود عمودی
nosedive U فرود عمودی
Y direction U حرکت عمودی
linal descent U وارث خط عمودی
joint drain U زهکش عمودی
y axis U محور عمودی
aplomb U حالت عمودی
vertical synchronizing U همزمانساز عمودی
cliff U صخره عمودی
vertical integration U ادغام عمودی
vertical growth U رشد عمودی
vertical force U نیروی عمودی
vertical expansion U گسترش عمودی
vertical equity U برابرسازی عمودی
vertical equity U عدالت عمودی
vertical axis U محور عمودی
nosediving U فرود عمودی
cliffs U صخره عمودی
vertical merger U ادغام عمودی
vertical antenna U انتن عمودی
vertical combines U ترکیب عمودی
vertical scrolling U چرخش عمودی
vertical U عمودی [ریاضی]
vertical recording U ضبق عمودی
vertical mobility U تحرک عمودی
apeak U عمودی قائم
vertical justification U تطابق عمودی
vertical interval U فاصله عمودی
plumb U شاقول عمودی
profiling U برش عمودی
hammer-post U تیر عمودی
out of the perpendicular U غیر عمودی
orthotropism U رویش عمودی
orthogonality U حالت عمودی
lineal U عمودی اجدادی
door-post U [تیر عمودی در]
riser U سیم عمودی
profiles U برش عمودی
profile U برش عمودی
portraint orientation U تمایل عمودی
plumbness U حالت عمودی
profiled U برش عمودی
perpendicularity U حالت عمودی
perpendecular U خط عمودی یا قائم
orthogonal rotation U چرخش عمودی
booming U ستون عمودی
out of plumb U غیر عمودی
normal force U نیروی عمودی
boomed U ستون عمودی
normal force U تلاش عمودی
booms U ستون عمودی
normal axis U محور عمودی
apeak U بحالت عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
crown-post U تیرک عمودی
brise-soleil U کرکره عمودی
brise-soleil U پرده عمودی
tap root U ریشه عمودی
boom U ستون عمودی
normal acceleration U شتاب عمودی
off plmb U غیر عمودی
munting U الت عمودی پنجره
stanchion U میلههای عمودی ناو
vertical application U برنامه کاربردی عمودی
lucarne U پنجره عمودی خوابگاه
jamb U تیر عمودی چارچوپ
serrated vertical pulse U ضربه عمودی دندانهای
gules U خطوط موازی عمودی
taproot U ریشه عمودی اصلی
jambs U تیر عمودی چارچوپ
vertical cliffs U صخره های عمودی
rudder U مکان عمودی متحرک
Y coordinate U مختصات بردار عمودی
rudders U مکان عمودی متحرک
profiled U نیمرخ برش عمودی
anchor at short stay U لنگر طولی عمودی
goalposts U تیرک عمودی دروازه
goalpost U تیرک عمودی دروازه
upright U تیرک عمودی دروازه
profiling U نیمرخ برش عمودی
crown-strut U [شمع پشتبند عمودی]
door-jamb U [تیر عمودی چارچوب در]
y axis U بردار عمودی گراف
profile U نیمرخ برش عمودی
stairwell U پله کان عمودی
hoop U میله عمودی کروکه
profiles U نیمرخ برش عمودی
hoops U میله عمودی کروکه
vertical stabilizer U تیغه یا باله عمودی
vertical tab U جدول بندی عمودی
erectly U بطور ایستاده یا عمودی
vrc U بررسی افزایش عمودی
plumb U : راست بطور عمودی
stairwells U پله کان عمودی
profiling U برش عمودی تصویر جانبی
king-pendant U [تیر عمودی در خرپای میانی]
flute U [شیار عمودی روی ستون]
profiles U برش عمودی تصویر جانبی
bulkhead U دیواره عمودی روی قایق
profiled U برش عمودی تصویر جانبی
bulkheads U دیواره عمودی روی قایق
profile U برش عمودی تصویر جانبی
escoinson U [گوشه تیر عمودی چارچوب]
slash pocket U جیب عمودی درجهت درزلباس
vertical events numbering U شماره گذاری عمودی وقایع
vertical speed U سرعت صعود عمودی هواپیما
stump U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumping U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumps U هر کدام از سه میله عمودی کریکت
axis U برای مختصات عمودی در گراف
chimney-jamb U [تیر عمودی چارچوب دودکش]
sternpost U تیر عمودی عقب کشتی
pitches U چرخش عمودی وعرضی ناو
orthotropic U دارای محور اصلی عمودی
pitch U چرخش عمودی وعرضی ناو
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
paper U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
masse U ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
stiles U باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stile U باهو چوب عمودی چهارچوب درب
plumb U عمق پیمودن عمودی قرار دادن
lubber line U خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
papers U حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
y axis U محور عمودی روی یک صفحه مختصات
simple shear U دراین برش تنش عمودی وجودندارد
hanging-post U [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
uprights U تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
y amplifier U تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
capriole U پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
munnion U جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
mullion U جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
durn U [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
high tailed aircraft U هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
springing teal U تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
orientation U جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
stick U هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
column U خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
intertie U تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
columns U خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
two-dimensional U آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
vertical replenishment U تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
bollard U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
bollards U تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
rimrock U صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
lofts U زاویه سطح قسمتی از سرچوب گلف دور از قسمت عمودی
hemstitch U رشتههای نخ رابطورموازی قرار دادن ورشتههای عمودی را ازلای انهاگذراندن
long-and-short work [بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
lanternpinion U چرخ کوچکی که میلههای عمودی داردو مانند است به فانوس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com