Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nosedive
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosedived
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosedives
U
نزول شدید یا ناگهانی
nosediving
U
نزول شدید یا ناگهانی
vortex trail
U
دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
mush
U
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
U
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
hidden momentum of population growth
U
نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
tortious liability
U
ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
low cycle fatigue
U
خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
ambivalence
U
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
fervour
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
fervor
U
حرارت شدید اشتیاق شدید
nose dive
U
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurry
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurries
U
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
U
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
U
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
look ahead
U
جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
mechanical
U
مکانیکی
gadget
U
مکانیکی
mechnical
U
مکانیکی
gadgets
U
مکانیکی
crane shovel
U
بیل مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
contact mine
U
مین مکانیکی
absolute viscosity
U
گرانروی مکانیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
shoveled
U
بیل مکانیکی
forklift track
U
بیل مکانیکی
grab bucket
U
بیل مکانیکی
shovel
U
بیل مکانیکی
grab crane
U
بیل مکانیکی
dashpot
U
خفه کن مکانیکی
grab excavator
U
بیل مکانیکی
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
bucket
U
بیل مکانیکی
mechanic
U
هنرور مکانیکی
ultrasonic
U
نوسانات مکانیکی
automatons
U
ادم مکانیکی
mechanically
U
بطور مکانیکی
shovels
U
بیل مکانیکی
shovelling
U
بیل مکانیکی
shovelled
U
بیل مکانیکی
automaton
U
ادم مکانیکی
robot
U
ادم مکانیکی
robots
U
ادم مکانیکی
shoveling
U
بیل مکانیکی
buckets
U
بیل مکانیکی
mechanical energy
U
انرژی مکانیکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
mechanical stabilization
U
استوارسازی مکانیکی
mechanotherapy
U
معالجه مکانیکی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
actuator
U
عملگر مکانیکی
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
mechanician
U
هنرور مکانیکی
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
mechanical stimulation
U
تحریک مکانیکی
mechanical resolution
U
تراکم مکانیکی
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
elision
U
باقوه مکانیکی شکستن
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
grab bucket crane
U
جرثقیل با بیل مکانیکی
motors
U
منبع نیروی مکانیکی
fractional sampling
U
نمونه گیری مکانیکی
motored
U
منبع نیروی مکانیکی
mechanical analysis
U
تجزیه مکانیکی خاک
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
fan blower
U
بادزن مکانیکی یاماشینی
mechanical data processing
U
پردازش داده مکانیکی
power rammer
U
زمین کوب مکانیکی
boom
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
boomed
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booms
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
shovelful
U
حجم و اندازه بیل مکانیکی
mechanical equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
static equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
lever watch
U
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
rocker shovel
U
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
thermodynamics
U
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powering
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
mechanical sweep
U
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
break down
U
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
electromotion
U
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
inductive coupling
U
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
rugged
U
شدید
grievous
U
شدید
violent
U
شدید
intense
U
شدید
drastic
U
شدید
vigorous
U
شدید
stalwart
U
شدید
stalwarts
U
شدید
strenuous
U
شدید
towering
U
شدید
drastically
U
شدید
severe
U
شدید
boisterous
U
شدید
tougher
U
شدید
two fisted
U
شدید
forcible
U
شدید
acute
U
شدید
incontrollable
U
شدید
intensive
U
شدید
tough
U
شدید
toughest
U
شدید
diametric
U
شدید
draconic
U
شدید
high wrought
U
شدید
extensive
U
شدید
diametrical
U
شدید
severer
U
شدید
vehemently
U
شدید
vehement
U
شدید
sopping
U
شدید
inclement
U
شدید
climacteric
<adj.>
U
شدید
raging
U
شدید
sweltering
U
شدید
hyperpyrexia
U
تب شدید
severest
U
شدید
slashing
U
شدید
rigorous
U
شدید
keenest
U
شدید
keen
U
شدید
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
hypersensitivity
U
حساسیت شدید
booming
U
رونق شدید
penchant
U
میل شدید
an intensive particle
U
ادات شدید
chronic
U
شدید گرانرو
violent wind
U
باد شدید
aggravator
U
شدید کننده
advertising blitz
U
تبلیغات شدید
workout
U
تمرین شدید
rushing
U
حرکت شدید
galloping inflation
U
تورم شدید
hyperinflation
U
تورم شدید
booms
U
رونق شدید
high order detonation
U
انفجار شدید
high rate discharge
U
تخلیه شدید
boomed
U
رونق شدید
boom
U
رونق شدید
workout
U
ورزش شدید
slats
U
ضربه شدید
slat
U
ضربه شدید
clavus
U
سردرد شدید
heavy
U
شدید پرزور
heaviest
U
شدید پرزور
heavies
U
شدید پرزور
gird
U
ضربه شدید
heavier
U
شدید پرزور
workout
U
کار شدید
actude conditions
U
شرایط شدید
rain shower
باران شدید
hardest
U
مشکل شدید
harder
U
مشکل شدید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com