English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
primary reinforcement U تقویت نخستین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
primary reinforcer U تقویت کننده نخستین
Other Matches
at first a U در نخستین دید در وهله نخستین
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
incipient U نخستین
primary U نخستین
our first parents adam and eva U نخستین ما
premiers U نخستین
proto U نخستین
quadrages ima U نخستین
initials U نخستین
premiering U نخستین
premieres U نخستین
premier U نخستین
premiered U نخستین
premiere U نخستین
first detector U نخستین
mixer U نخستین
mixers U نخستین
initialing U نخستین
initialled U نخستین
primal <adj.> U نخستین
initialed U نخستین
initialling U نخستین
initial U نخستین
first U نخستین
primary group U گروه نخستین
primary drive U سائق نخستین
primary processes U فرایندهای نخستین
primary motivation U انگیزش نخستین
primary personality U شخصیت نخستین
primary needs U نیازهای نخستین
primary treatment U پاکسازی نخستین
crossover U تمرکز نخستین
primary treatment U تصفیه نخستین
proenomen U نام نخستین
prime coat U روکش نخستین
primary zones U نواحی نخستین
primary productivity U فراوردگی نخستین
initial movement U نخستین اقدام
initial expenses U هزینه نخستین
incunabula U نخستین دوره
incipincy U حالت نخستین
incipience U حالت نخستین
in the egg U در مرحله نخستین
his opening remarks U نخستین گفتههای وی
hexateuch U نخستین توریه
initial stage U طبقه نخستین
first rate U نخستین درجه
primary colors U رنگهای نخستین
primary anxiety U اضطراب نخستین
first aids U کمکهای نخستین
octateuch U نخستین عهدعتیق
menarche U نخستین قاعدگی
at the first blush U در نخستین وهله
first hand U نخستین بازی کن
first impression U برداشت نخستین
primordial U اصل نخستین
primary U مقدماتی نخستین
rough coat U نخستین اندود
prototypes U نمونه نخستین
primes U نخستین اولیه
prototypes U نخستین بشر
prototype U نمونه نخستین
prototype U نخستین بشر
trivium U دوره نخستین
by return of post U با نخستین پست
as a first step <adv.> U نخستین [اولا]
book one U جلد نخستین
prime U نخستین اولیه
springer stone U نخستین رگ پاطاق
at the first onset U در نخستین وهله
the first of all U نخستین همه
the first day U نخستین رور
protomartyr U نخستین شهید
at first push U در نخستین وهله
primed U نخستین اولیه
the opening chapter U نخستین فصل
break one's duck U کسب نخستین امتیاز
primary projection area U ناحیه فرافکنی نخستین
recoiling U بحال نخستین برگشتن
incipient stages U مراحل نخستین یا ابتدائی
primary amentia U نقص عقل نخستین
draw first blood U کسب نخستین امتیاز
opener U نخستین مسابقه از یک دورمسابقه
rudimentary knowledge U دانش مقدماتی یا نخستین
on the first occasion U در نخستین وهله یا فرصت
primordial U عنصر نخستین اساسی
the first person U نخستین شخص متکلم
first fruits U نخستین دستاوردهای هر چیز
initial inverse voltage U ولتاژ معکوس نخستین
recoils U بحال نخستین برگشتن
net primary production U تولید خالص نخستین
primary process thinking U اندیشیدن در فرایند نخستین
recoiled U بحال نخستین برگشتن
recoil U بحال نخستین برگشتن
primary sensory area U ناحیه حسی نخستین
protoplast U نخستین ادم افریده
initiates U نخستین قدم رابرداشتن
foal tooth U نخستین دندان اسب
prodelision U حذف نخستین حرفCanis
acrospire U نخستین جوانهء دانه
firstling U نوبر نخستین نتیجه
initiate U نخستین قدم رابرداشتن
initiated U نخستین قدم رابرداشتن
gross primary product U تولید ناخالص نخستین
primary consumers U مصرف کنندگان نخستین
maiden speech U نخستین نطق شخص
maiden speeches U نخستین نطق شخص
at the earliest p moment U در نخستین وهله امکان
hexateuchal U شش کتاب نخستین از تورات
primary mental abilities U تواناییهای عقلی نخستین
initiating U نخستین قدم رابرداشتن
fifteen U نخستین امتیاز گیم
fleshment U خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
relapse U مرتد بحال نخستین برگشتن
heptateuch U هفت کتاب نخستین توریه
hetaerism U ازدواج اشتراکی درقبایل نخستین
relapsed U مرتد بحال نخستین برگشتن
plough monday U نخستین دوشنبه پس از خاج شویان
primate U راسته پستانداران نخستین پایه
prototypes U اصل ماده نخستین افریده
original sin U نخستین گناه ادم ابوالبشر
relapsing U مرتد بحال نخستین برگشتن
relapses U مرتد بحال نخستین برگشتن
prototype U اصل ماده نخستین افریده
retranslate U دوباره بزبان نخستین دراوردن
primary mental deficiency U عقب ماندگی ذهنی نخستین
premiere U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
imfancy U عدم بلوغ نخستین دوره رشد
premiered U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
ground U بگل نشاندن اصول نخستین را یاددادن
sixth man U نخستین بازیگرذخیرهای که وارد میدان میشود
premiering U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
premiers U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
premieres U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
stars and bars U نخستین پرچم ایالات متحده امریکا
protogenetic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
protogenic U وابسته به نخستین دوره نمویا پیدایش
premier U نخست وزیر نخستین نمایش یک نمایشنامه
first reading U طرح نخستین لایحه قانونی درمجلس
previous examination U نخستین امتحانی که درجه A.B در کمبریج باید داد
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
revalorization U اعاده پول کشور به بهای نخستین خود
break shot U نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
fresher U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
freshers U نواموزدانشکده یادانشگاه دانشجوی نخستین سال دانشکده یادانشگا
grilse U ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
restorationism U عقیده باینکه بشرسرانجام بسعادت نخستین خود خواهدرسید
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
mural crown U ناجی که به نخستین بالارونده ازدیوار شهر دشمن داده میشد
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
the great exhibition U نخستین نمایش بزرگ کالاکه درسال 1851 درلندن داده شد
pelasgic U نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند
romulus U رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
debutant U نوازنده یا ناطقی که برای نخستین بار در جلو عموم فاهر میشود
nutrition U تقویت
afforcement U تقویت
reinforcements U تقویت ها
alimentation U تقویت
ampilification U تقویت
consolidation U تقویت
boost U تقویت
revival U تقویت
revivals U تقویت
boosting U تقویت
auxesis U تقویت
abetment U تقویت
reinforcement U تقویت
boosts U تقویت
boosted U تقویت
gain U تقویت
strengthening U تقویت
strutting U تقویت
support U تقویت
over protection U تقویت
reinforce U تقویت
gained U تقویت
gains U تقویت
abet تقویت
furtherance U تقویت
amplification U تقویت
reinforces U تقویت
magnification factor U تقویت
fortifications U تقویت
corroboration U تقویت
fortification U تقویت
invigoration U تقویت
intensification U تقویت
interval reinforcement U تقویت فاصلهای
bar reinforcement U تقویت میله
isotope enrichment U تقویت ایزوتوپ
light amplification U تقویت نور
light gain U تقویت نور
chained reinforcement U تقویت زنجیرهای
web stiffness U تقویت جان
voltage amplification U تقویت ولتاژ
verbal reinforcement U تقویت کلامی
undergird U تقویت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com