English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 140 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
marina U تفرجگاه ساحلی
marinas U تفرجگاه ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore patrol U انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
parked U تفرجگاه
park U تفرجگاه
parks U تفرجگاه
pleasure ground U تفرجگاه
paradise U تفرجگاه
ambulatio U تفرجگاه
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area U منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
garden variety U باغ تفرجگاه
promenades U گردشگاه تفرجگاه
promenade U گردشگاه تفرجگاه
malls U پیاده رو پردرخت وسایه دار تفرجگاه
mall U پیاده رو پردرخت وسایه دار تفرجگاه
beach diagram U طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot U کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
beach head U سر پل ساحلی
bridge head U سر پل ساحلی
bridgehead line U خط سر پل ساحلی
inshore water U اب ساحلی
sea board U خط ساحلی
seasider U ساحلی
strandline U خط ساحلی
coastal U ساحلی
inshore U ساحلی
offing U اب ساحلی
coastline U خط ساحلی
coastlines U خط ساحلی
shore stablishment U تاسیسات ساحلی
coast defence U پدافند ساحلی
quays U دیوار ساحلی
coastal artillery U توپخانه ساحلی
coastal frontier U حدود ساحلی
shore patrol U دژبان ساحلی
land breeze U باد ساحلی
cabotage U کشتیرانی ساحلی
cabotage U تجارت ساحلی
coastal patrol U گشتی ساحلی
boat telephone U تلفن ساحلی
coast station U ایستگاه ساحلی
territorial sea U دریای ساحلی
beach reserves U ذخایر ساحلی
shore patrol U پلیس ساحلی
coastal route U مسیر ساحلی
littoral U ناحیه ساحلی
intermediate type submarine cable U کابل ساحلی
sea dike U دیوار ساحلی
inshorepatrol U گشتی ساحلی
martello U قلعه ساحلی
inshore water U ابهای ساحلی
inshore current U جریان اب ساحلی
inshore current U جریانات ساحلی
over the beach operations U عملیات ساحلی
dune U توده شن ساحلی
costal frontier U مرز ساحلی
quay U دیوار ساحلی
groyne U سد یا دیواره ساحلی
shore boat U تاکسی ساحلی
coastal zone U منطقه ساحلی
beach patrol U نگهبان ساحلی
beach patrol U گشتی ساحلی
links U تپه ساحلی
barrier light U نورافکن ساحلی
coastguard U گارد ساحلی
foreshores U کمربند ساحلی
beach face U کمربند ساحلی
coastguards U گارد ساحلی
beach exit U معبر ساحلی
beach erosion U فرسایش ساحلی
foreshore U کمربند ساحلی
beach exit U گذرگاه ساحلی
tidewater U خط ساحلی کشند اب
beach organization U یکان ساحلی
shoreline U خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines U خط ساحل یا خط ساحلی
beach obstacle U مانع ساحلی
landing craft U کرجی ساحلی
beach matting U کف پوش ساحلی
territorial waters U ابهای ساحلی
shore erosion U فرسایش ساحلی
costal frontier U نوار مرزی ساحلی
out port U ساحلی مورد استفاده سر پل
levee U دیواره ساحلی رودخانه
lido U میعادگاه قشنگ ساحلی
lidos U میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield U میدان مین ساحلی
sanbar U دیوار شنی ساحلی
continental shelf U حد ساحلی فلات قاره
barrier reef U مرجان سنگ ساحلی
beach support area U منطقه پشتیبانی ساحلی
coaster U کشتی ویژه خط ساحلی
cabotage U کشتی رانی ساحلی
beach matting U تور سیمی ساحلی
cabotage U حمل ونقل ساحلی
beach group U گروه خدمات ساحلی
beach flag U پرچم مشخصه ساحلی
beachmaster's unit U یکان لجستیک ساحلی
coasters U کشتی ویژه خط ساحلی
coastal frontier U نوار مرزی ساحلی
coastal navigation, coasting U حمل و نقل ساحلی
coastal route U راه ابی ساحلی
beach dump U انبار موقت ساحلی
battalion landing team U تیم ساحلی گردان
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
phalarope U مرغ ساحلی نوک دراز
Goa U ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastel low U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay U تخته سنگ ساحلی درجزیره
piloting U ناوبری در کنار ابهای ساحلی
coastal refraction U انعکاس ساحلی امواج رادیویی
littoral law U قوانین مربوط به ابهای ساحلی
beach reserves U ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
surfbird U مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
offshore U دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
shore party U گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
sea frontiers U مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
layig up position U موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
willet U مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
riviera U ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
beach organization U یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
intracoastal sealift U سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
rill U جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
ports U انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
beach marker U علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal U رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
piloting U ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
freedom of seas U ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
coastal convoy U ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com