Perdic | تغییر ناگهانی هوا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 224 (13 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	storm U	تغییر ناگهانی هوا
	stormed U	تغییر ناگهانی هوا
	storming U	تغییر ناگهانی هوا
	storms U	تغییر ناگهانی هوا

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	quirk U	خصوصیات تغییر ناگهانی
	quirks U	خصوصیات تغییر ناگهانی
	hangover U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	hangovers U	تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
	turn U	پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
	turns U	پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
	surging U	تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
	revulsion U	تغییر ناگهانی عمل کشیدن
	surge U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	surged U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	surges U	یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
	whim U	وهم تغییر ناگهانی
	whims U	وهم تغییر ناگهانی
	coup detat U	تغییر ناگهانی درحکومت
	ground loop U	تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
	overshift U	تغییر محل ناگهانی
	peripeteia U	تغییر ناگهانی
	surge protector U	محافظ تغییر ناگهانی ولتاژ محافظ نوسان برق
	switcheroo U	تغییر ناگهانی
	voltage surge protector U	محافظ تغییر ولتاژ ناگهانی
Other Matches

	ambivalence U	توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
	nose dive U	شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
	flurry U	اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
	flurries U	اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
	spurted U	جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
	spurt U	جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
	spurts U	جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
	spurting U	جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
	end strings U	نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
	unclocked U	مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
	transition U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	transitions U	عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
	income effect U	اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
	vary U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	varies U	تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
	plastic U	تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
	variable area nozzle U	نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
	change over U	تغییر روش تغییر رویه
	change U	تغییر کردن تغییر دادن
	changes U	تغییر کردن تغییر دادن
	changing U	تغییر کردن تغییر دادن
	changed U	تغییر کردن تغییر دادن
	fm U	فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
	cycled U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycle U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	cycles U	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
	counter march U	تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
	fet U	وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
	angular travel U	تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
	gradient circuit U	مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
	instantaneous U	ناگهانی
	strikes U	تک ناگهانی
	spontaneity U	ناگهانی
	strike U	تک ناگهانی
	on the spur of the moment <idiom> U	ناگهانی
	all at once <idiom> U	ناگهانی
	precipitated U	ناگهانی
	sudden U	ناگهانی
	snaps U	ناگهانی
	precipitates U	ناگهانی
	snapping U	ناگهانی
	precipitating U	ناگهانی
	abrupt U	ناگهانی
	snapped U	ناگهانی
	snap U	ناگهانی
	precipitate U	ناگهانی
	surprise attack U	تک ناگهانی
	frights U	ترس ناگهانی
	sudden-death U	مرگ ناگهانی
	fright U	ترس ناگهانی
	walk out <idiom> U	ناگهانی رفتن
	flaws U	اشوب ناگهانی
	accidents U	مصیبت ناگهانی
	he acted from impluse U	نیروی ناگهانی یا
	shoot up <idiom> U	ناگهانی بلندکردن
	flaw U	اشوب ناگهانی
	bump U	تکان ناگهانی
	hit-and-run <idiom> U	تاثیر ناگهانی
	gust U	باد ناگهانی
	sudden death U	مرگ ناگهانی
	accident U	مصیبت ناگهانی
	canvassing U	حمله ناگهانی
	canvassed U	حمله ناگهانی
	irruption U	ایجاد ناگهانی
	canvass U	حمله ناگهانی
	sorties U	حمله ناگهانی
	spurt U	افزایش ناگهانی
	spurted U	خروج ناگهانی
	spurted U	افزایش ناگهانی
	spurting U	خروج ناگهانی
	gusts U	باد ناگهانی
	spurting U	افزایش ناگهانی
	spurts U	خروج ناگهانی
	spurts U	افزایش ناگهانی
	raids U	حمله ناگهانی
	spurt U	خروج ناگهانی
	in one's tracks <idiom> U	ناگهانی ،بیدرنگ
	canvasses U	حمله ناگهانی
	all of a sudden <idiom> U	به طور ناگهانی
	target of opportunity U	هدف ناگهانی
	power surge U	برق ناگهانی
	flicks U	تکان ناگهانی
	flicking U	تکان ناگهانی
	flicked U	تکان ناگهانی
	flick U	تکان ناگهانی
	shocks U	هراس ناگهانی
	shocked U	هراس ناگهانی
	shock U	هراس ناگهانی
	scream U	ناگهانی گفتن
	catastrophes U	بلای ناگهانی
	catastrophe U	بلای ناگهانی
	screamed U	ناگهانی گفتن
	killing U	توفیق ناگهانی
	killings U	توفیق ناگهانی
	snaps U	شتابزدگی ناگهانی
	supervention U	اتفاق ناگهانی
	sudden stoppage U	توقف ناگهانی
	sortie U	حمله ناگهانی
	claps U	صدای ناگهانی
	clapping U	صدای ناگهانی
	clapped U	صدای ناگهانی
	clap U	صدای ناگهانی
	saltus U	انتقال ناگهانی
	saltation U	جنبش ناگهانی
	snap U	شتابزدگی ناگهانی
	snapped U	شتابزدگی ناگهانی
	snapping U	شتابزدگی ناگهانی
	screams U	ناگهانی گفتن
	raiding U	حمله ناگهانی
	twitch U	انقباض ناگهانی
	twitch U	تکان ناگهانی
	opportunity target U	هدف ناگهانی
	nosedived U	افت ناگهانی
	detonation U	انفجار ناگهانی
	detonations U	انفجار ناگهانی
	nosedives U	افت ناگهانی
	nosediving U	افت ناگهانی
	lunging U	حمله ناگهانی
	lunges U	حمله ناگهانی
	lunged U	حمله ناگهانی
	lunge U	حمله ناگهانی
	twitched U	تکان ناگهانی
	twitched U	انقباض ناگهانی
	twitches U	تکان ناگهانی
	raid U	حمله ناگهانی
	xenogenesis U	خلق ناگهانی
	brainwave U	الهام ناگهانی
	brainwaves U	الهام ناگهانی
	booms U	ترقی ناگهانی
	booming U	ترقی ناگهانی
	boomed U	ترقی ناگهانی
	boom U	ترقی ناگهانی
	nosedive U	افت ناگهانی
	twitching U	انقباض ناگهانی
	twitching U	تکان ناگهانی
	twitches U	انقباض ناگهانی
	raided U	حمله ناگهانی
	burst force U	نیروی ناگهانی
	abruption U	قطع ناگهانی
	crashingly U	ورشکستگی ناگهانی
	an abrupt departure U	حرکت ناگهانی
	to bolt U	ناگهانی جهیدن
	blow out U	خروج ناگهانی
	accidental war U	جنگ ناگهانی
	break down U	سقوط ناگهانی
	flare up U	اشتعال ناگهانی
	randomly U	مسیر ناگهانی
	random U	مسیر ناگهانی
	explosive U	یورش ناگهانی
	crashes U	ورشکستگی ناگهانی
	crash U	ورشکستگی ناگهانی
	crashed U	ورشکستگی ناگهانی
	crashing U	ورشکستگی ناگهانی
	suddenly U	بطور ناگهانی
	flare up U	غضب ناگهانی
	crashed U	متوقف شدن ناگهانی
	transients U	موج ناگهانی در ولتاژ
	cardiac arrest U	توقف ناگهانی قلب
	lunge U	پیشروی ناگهانی خیز
	transient U	موج ناگهانی در ولتاژ
	lunge U	پرتاب ناگهانی جهش
	lunged U	پرتاب ناگهانی جهش
	bust [colloquial] U	حمله ناگهانی پلیس
	squawk U	جیغ ناگهانی زدن
	lunged U	پیشروی ناگهانی خیز
	lunges U	پرتاب ناگهانی جهش
	lunges U	پیشروی ناگهانی خیز
	take back <idiom> U	ناگهانی بدست آوردن
	a pang of hunger U	احساس ناگهانی گرسنگی
	jumped U	جهش افزایش ناگهانی
	taken aback <idiom> U	ناگهانی متعجب شدن
	squawked U	جیغ ناگهانی زدن
	squawks U	جیغ ناگهانی زدن
	jump U	جهش افزایش ناگهانی
	jumps U	جهش افزایش ناگهانی
	cardiac arrests U	توقف ناگهانی قلب
	crash U	متوقف شدن ناگهانی
	williwaw U	تند باد ناگهانی
	lash out <idiom> U	ناگهانی حمله به کسی
	aposiopesis U	قطع ناگهانی سخن
	round-up U	حمله ناگهانی پلیس
	flounce U	حرکت تند و ناگهانی
	pops U	ضربت ناگهانی زدن
	raided U	تک ناگهانی حمله هوایی
	nosedived U	نزول شدید یا ناگهانی
	twitching U	حرکت یا کشش ناگهانی
	police raid U	ورود ناگهانی پلیس
	intuition U	کشف دریافت ناگهانی
	twitches U	حرکت یا کشش ناگهانی
	intuitions U	کشف دریافت ناگهانی
	twitched U	حرکت یا کشش ناگهانی
	round-up U	ورود ناگهانی پلیس
	twitch U	حرکت یا کشش ناگهانی
	nosedive U	افت ناگهانی کردن
	nosedive U	نزول شدید یا ناگهانی
	raided U	ورود ناگهانی پلیس
	raiding U	ورود ناگهانی پلیس
	raid U	تک ناگهانی حمله هوایی
	raid U	ورود ناگهانی پلیس
	raiding U	تک ناگهانی حمله هوایی