Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
countermarch
U
تغییر جهت حرکت ارتش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stable
U
بی حرکت یا بی تغییر
stables
U
بی حرکت یا بی تغییر
manipulate
U
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulates
U
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
manipulated
U
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده
jibe
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibed
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibes
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
jibing
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
gibes
U
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد
combined arms army
U
ارتش مختلط ارتش متشکل از نیروهای مرکب
gl
U
مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
ground loop
U
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود
tack
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacked
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacking
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
tacks
U
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bell crank
U
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
active army
U
ارتش پیمانی ارتش کادر ثابت
army of occupation
U
ارتش فاتح ارتش اشغالگر
change of edge
U
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن
end around
U
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
in service
U
درخدمت ارتش در ارتش
square wave
U
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
judge advocate general
U
رئیس دادرسی ارتش مشاور حقوقی وزارت جنگ یا وزارت دفاع مشاور حقوقی ارتش
end strings
U
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان
unclocked
U
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت
transition
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
transitions
U
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر
hangovers
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
income effect
U
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها
hangover
U
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است
varies
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
vary
U
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن
plastic
U
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر
variable area nozzle
U
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
changing
U
تغییر کردن تغییر دادن
change
U
تغییر کردن تغییر دادن
change over
U
تغییر روش تغییر رویه
changed
U
تغییر کردن تغییر دادن
changes
U
تغییر کردن تغییر دادن
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
field army
U
ارتش
army
U
ارتش
armies
U
ارتش
cycles
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
U
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
militarism
U
ارتش سالاری
army stores
U
فروشگاه ارتش
majored
U
سرگرد ارتش
irregulars
U
ارتش نامنظم
military campaign
U
لشکرکشی
[ارتش]
army artillery
U
توپخانه ارتش
active army
U
ارتش کادر
active duty
U
ارتش کادر
army group
U
گروه ارتش
pentagon
U
ارتش امریکا
majoring
U
سرگرد ارتش
major
U
سرگرد ارتش
military
U
جنگی ارتش
combined arms army
U
ارتش مرکب
army corps
U
سپاههای ارتش
army commander
U
فرمانده ارتش
pentagons
U
ارتش امریکا
regular army
U
ارتش دائمی
general staff
U
ستاد ارتش
the rank and file
U
توده ارتش
general issue
U
ملزومات ارتش
constable
U
افسر ارتش
serviceman
U
عضو ارتش
servicemen
U
عضو ارتش
field army
U
ارتش صحرایی
the red army
U
ارتش سرخ
regular army
U
ارتش منظم
standing army
U
ارتش دائمی
standing army
U
ارتش منظم
state guard
U
ارتش ایالتی
supreme commander's staff
U
ستاد کل ارتش
the a of the army
U
پیشرفت ارتش
the losses of the army
U
تلفات ارتش
field army
U
ارتش رزمی
women's army corps
U
ارتش زنان
constables
U
افسر ارتش
standing
U
ارتش ثابت
regulars
U
ارتش کادر
regular
U
ارتش کادر
counter march
U
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
quartermaster general
U
رئیس کل کارپردازی ارتش
army general staff
U
ستاد عمومی ارتش
standing army
U
ارتش کادر ثابت
army beta test
U
ازمون بتای ارتش
punitive article
U
قوانین جزایی ارتش
regular army
U
ارتش کادر ثابت
rifleman
U
تفنگ دار
[ارتش]
reserve army of unemployed
U
ارتش ذخیره بیکاران
conscript army
U
ارتش سربازان وفیفه
army alpha test
U
ازمون الفای ارتش
marching order
[travel order]
U
دستور پیشروی
[ارتش]
jcs
U
رئیس ستاد ارتش
supreme commander's staff
U
ستاد عالی ارتش
brass hat
U
افسر ارشد ارتش
brass hats
U
افسر ارشد ارتش
general officer
U
امرای ارتش امیران
dismissal of the armey
U
مرخص کردن از ارتش
foreignlegion
U
سرباز داوطلب در ارتش
regiment
U
گردان در ارتش انگلیس
regiments
U
گردان در ارتش انگلیس
field grade
U
افسر ارشد ارتش
military justice
U
قوانین جزایی ارتش
army
U
ارتش نیروی زمینی
USA
U
ارتش ایالات متحده
yeomanry
U
ارتش داوطلب از زارعین
the main army
U
بخش عمده ارتش
general issue
U
تدارکات عمومی ارتش
army service area
U
منطقه عقب ارتش
women's army corps
U
قسمت زنان ارتش
joint chief of staff
U
رئیس ستاد ارتش
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
army troops
U
یکانهای رده ارتش
armies
U
ارتش نیروی زمینی
vivandiere
U
اغذیه فروش ارتش
martial
U
وابسته به ارتش نظامی
to fall out
U
معاف کردن
[ارتش]
to dismiss
[American E]
U
معاف کردن
[ارتش]
reserve components
U
قسمتهای احتیاط ارتش
to dismiss
[American E]
U
مرخص کردن
[ارتش]
to fall out
U
مرخص کردن
[ارتش]
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
MI6
U
بخش 6 اطلاعات ارتش انگلستان
combat helmet
U
کلاه ایمنی جنگی
[ارتش]
staffs
U
چوب پرچم ستاد ارتش
fusilier
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
staffed
U
چوب پرچم ستاد ارتش
defense
[American E]
U
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
fusileer
U
هنگ تفنگداران ارتش انگلیس
candidate
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
candidates
U
داوطلب خدمت در ارتش نامزد
defence
[British E]
U
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
warlord
U
افسر عالی رتبه ارتش
post exchange
U
فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
seasoned troops
U
ارتش ورزیده و جنگ دیده
marksman
U
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
theater army
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
to issue marching order
U
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
pole position
U
آغازگاه
[ستاره شناسی]
[ارتش]
the army lost heavily
U
ارتش تلفات سنگین داد
to see service
U
در ارتش یانیروی دریایی خدمت
invasion currency
U
پول رایج ارتش اشغالگر
army in the field
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
staff
U
چوب پرچم ستاد ارتش
MI5
U
بخش 5 اطلاعات ارتش انگلستان
marksman
U
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com