English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rod float U تعیین سرعت اب در کانال به طریقه جسم شناور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
indicated airspeed U سرعت تعیین شده بوسیله سرعت نمای هواپیما
subaqueous ranging U طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
pibal U تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
permissible velocity U حداکثر سرعت اب در یک کانال که ایجادفرایش نکند
radio sonobuoy U بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
float gauging U اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
stereography U طریقه برجسته نگاری یا رسم ارتفاعات به طریقه استریوسکوپی
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
lagrangian method U روش تعیین سرعت جریان اب
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
channelled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling U جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
datum dan buoy U علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
floating base U ناولجستیکی شناور یا کاروان لجستیکی شناور دریایی
channelled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeling U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channel U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channeled U 1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
queues U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queue U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queued U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
queueing U 1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود
bed levels U نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
float U شناور شدن شناور بودن
icebergs U کوه یخ شناور توده یخ شناور
floats U شناور شدن شناور بودن
floated U شناور شدن شناور بودن
iceberg U کوه یخ شناور توده یخ شناور
gulls U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
gull U هدف شناور فریبنده سطحی هدف دروغین شناور
bras U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
bra U سرویس ابتدایی ISDN که باعث میشود دو کانال داده داده هایی چند کیلو بایتی را با یک کانال سیگنال برای کنترل سیگنال ها ارسال کنند
authentication U تعیین نشانی تعیین معرف کردن
defaulted U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting U مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
speed ring U طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
inflow ratio U نسبت سرعت واقعی رتورکرافت به سرعت محیطی نوک تیغه ها
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
systems U طریقه
forms U طریقه
genres U طریقه
method U طریقه
methode U طریقه
manner U طریقه
genre U طریقه
system U طریقه
formed U طریقه
form U طریقه
way U طریقه
structure U طریقه
methods U طریقه
lins donawitz process U طریقه ال دی
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
true air speed U سرعت حقیقی هواپیما یا سرعت تنظیم شده ان
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
machine number U عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
absolutism U طریقه مطلقه
modes U طرز طریقه
routine U طریقه عادی
routinely U طریقه عادی
shortcut U طریقه اقتصادی
routines U طریقه عادی
process U روند طریقه
acoustic U به طریقه صوتی
processes U روند طریقه
fashioned U طرز طریقه
fashion U طرز طریقه
fashioning U طرز طریقه
mode U طرز طریقه
method U راه طریقه
methods U راه طریقه
fashions U طرز طریقه
solemn form U طریقه رسمی
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
rate of pouring U سرعت سیلان سرعت جاری شدن
muzzle velocity U سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
sand cone method U طریقه جابجایی ماسه
measuring method U طریقه اندازه گیری
procedure U رویه طریقه فرایند
the manner of doing any thing U روش یا طریقه کاری
method of measurment U طریقه اندازه گیری
power press extrusion U طریقه اشترانق پرس
contact print U چاپ به طریقه تماس
inputted U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input U فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
facture U عمل یا طریقه ساختن هرچیزی
centralized control U انجام کنترل به طریقه تمرکزی
international practice U طریقه معمول به بین المللی
caged storage U انبار کردن به طریقه محصور
brinell hardness test U طریقه اندازه گیری سختی برینل
magnetic anomaly detection gear U دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
aerodynamic missile U موشکی که به طریقه ایرودینامیکی کار میکند
acoustical surveillance U اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
mechanical sweep U مین جمع کردن به طریقه خودکار
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
basic U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics U بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
dosimetry U تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
sonne photography U روش عکاسی به طریقه عکسبرداری از یک نوار ممتدزمین
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
chocked nozzle U خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
accelerates U سرعت دادن سرعت گرفتن
subsonic U با سرعت کمتر از سرعت صوت
accelerate U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerating U سرعت دادن سرعت گرفتن
accelerated U سرعت دادن سرعت گرفتن
mach hold U بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
stereocomparagraph U دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
horizontal clock system U طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
zero wait state U که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
wise U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
a penny for your thoughts <idiom> U [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
wiser U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
wisest U کلمه پسوندیست بمعنی "راه وروش و طریقه و جنبه " و"عاقل "
air priorities committee U کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
air plot wind velocity U سرعت باد در مسیر هواپیما سرعت باد محاسبه شده
transonic U سرعت سیال بین مافوق صوت و زیر سرعت صوت
cut off velocity U سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
fast U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasts U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fastest U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
fasted U وسیله جانبی که با کامپیوتر ارتباط دار د باسرعت زیاد و فقط با سرعت مداریهای الکترونیکی محدود میشود مثلاگ یک وسیله کند مثل کارت خوان که حرت مکانیکی سرعت را مشخص میکند
stereophotogrammetry U تهیه و رسم نقشه جات ازروی عکس هوایی به طریقه برجسته بینی و استریوسکوپی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
declared speed U سرعت اعلام شده به ناوگان سرعت استاندارد ناوگان
airspeed U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
airspeeds U سرعت هواپیما در لحظه پرش با چتر سرعت پرش
supersonic U هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
radar locating U تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
running fix U کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
ground speed U سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
sustained rate U سرعت حرکت مداوم سرعت تکرار مداوم
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
ism U پسوندی بمعنی >عمل < و>کار< و >طریقه عمل < و>حالت < و >شرط < و >پیروی <
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
buoyant U شناور
floating fundation U پی شناور
on the float U شناور
float bridge U پل شناور
ballcocks U شناور
ballcock U شناور
floaty U شناور
flying bridge U پل شناور
pack ice U یخ شناور
free swimming U شناور
bouyant foundation U پی شناور
vessel U شناور
drift ice U یخ شناور
afloat U شناور
above water <adj.> U شناور
pontoon U پل شناور
floats U شناور
pontoons U پل شناور
vessels U شناور
floating bridge U پل شناور
floating U شناور
nectonic U شناور
floated U شناور
float U شناور
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
boom U دستگاه شناور
ice field U یخزار یخ شناور
pontoon bridge U پل شناور قایقی
dipping varnish U لاک شناور
dipped electrode U الکترود شناور
fluxed electrode U الکترود شناور
swim U شناور شدن
immersion thermometer U دماسنج شناور
dipping enamel U لعاب شناور
oil slicks U نفت شناور
buoyed U راهنمای شناور در اب
buoyed U شناور ساختن
buoyed U جسم شناور
buoyed U رهنمای شناور
buoy U راهنمای شناور در اب
buoy U شناور ساختن
life bouy U رهنمای شناور
buoy U جسم شناور
buoy U رهنمای شناور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com