English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
supersedure U تعویق اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postponements U تعویق
postponement U تعویق
mora U تعویق
deferment U تعویق
procrastination U تعویق
supersedure U تعویق
retardment U تعویق
retardation U تعویق
to postpone U به تعویق انداختن
cunctation U مکث تعویق
suspend U به تعویق انداختن
suspending U به تعویق انداختن
suspends U به تعویق انداختن
to defer U به تعویق انداختن
imparlance U تعویق دعوا
to delay U به تعویق انداختن
suspense U در حال تعویق
postponing U به تعویق انداختن
to put off U به تعویق انداختن
put off U عذر تعویق
prorogation U اطاله تعویق
procrastinator U تعویق انداز
abeyance or adeyancy U تعلیق تعویق
postponed U به تعویق انداختن
postpones U به تعویق انداختن
postpone U به تعویق انداختن
suspension of the game U تعویق و تاخیر بازی
deferred dobit U تعویق در پرداخت هزینه
postponemnet of inception U تعویق شروع کار
to stay something U موقتا به تعویق انداختن [قانون]
suspensory U موجب تعویق بیضه بند
to suspend somebody's sentence on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
to place somebody on probation U مجازات کسی را با شرط دوره آزمایشی به تعویق انداختن [قانون]
plea in abatement U دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
free float U مدت زمانی که یک فعالیت را میتوان به تعویق انداخت بدون اینکه در سایرفعالیتها اثر کند
carring over U تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
exspuition U تف اندازی
filling U اب اندازی
fillings U اب اندازی
expectoration U تف اندازی
diving U اب اندازی
arm wrestling U مچ اندازی
wrist wrestling U مچ اندازی
cannonry U توپ اندازی
molt U پوست اندازی
cannonade U توپ اندازی
bootstrap U خودراه اندازی
start up U راه اندازی
sortition U پشک اندازی
sortition U قرعه اندازی
snash U دست اندازی
basket dam U بندسله اندازی
chrematistics U علم پس اندازی
extrajection U برون اندازی
ejection U بیرون اندازی
dockage U حق بار اندازی
glaziery U جام اندازی
inbreak U دست اندازی
launghing U براه اندازی
lead work U شیشه اندازی
lead work U جام اندازی
leg pull U دست اندازی
ecdysis U پوست اندازی
encroachment U دست اندازی
triggers U راه اندازی
trap U در تله اندازی
postponement U تاخیر اندازی
postponements U تاخیر اندازی
trigger U راه اندازی
triggered U راه اندازی
encroachments U دست اندازی
gunshot U تیر اندازی
gunshots U تیر اندازی
boot U راه اندازی
firing U توپ اندازی
abortion بچه اندازی
abortions U بچه اندازی
triggering U راه اندازی
contortion U ازشکل اندازی
contortions U ازشکل اندازی
trapping U بدام اندازی
starting U راه اندازی
actuation U بکار اندازی
trapping U در تله اندازی
moulting U پوست اندازی
moulting U شاخ اندازی
gunfire U تیر اندازی
sputtering U بیرون اندازی
shading U سایه اندازی
start button U تکمه راه اندازی
upcast U بالا اندازی تاه کش
to set intrigues on foot U پشت سر هم اندازی کردن
soft start U راه اندازی نرم
starting power U قدرت راه اندازی
tournament casting U مسابقه قلاب اندازی
skish U مسابقه قلاب اندازی
start up disk U دیسک راه اندازی
starting current U جریان راه اندازی
starting time U زمان راه اندازی
starting procese U فرایند راه اندازی
starting power U توانایی راه اندازی
to lay a wager U دست اندازی کردن
starting position U وضعیت راه اندازی
starting motor U موتور راه اندازی
starting lever U اهرم راه اندازی
driver U برنامه راه اندازی
to load off U بار اندازی کردن
encroach U دست اندازی کردن
impinge U دست اندازی کردن
starting torque U کشتاور راه اندازی
self assertion U خودرا جلو اندازی
releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی
boot record U رکورد راه اندازی
drainage U خشک اندازی فاضلاب
shadow ball U تمرین گوی اندازی
drivers U برنامه راه اندازی
igniter switch U کلید راه اندازی
casting U روش قلاب اندازی
attemptable U قابل دست اندازی
gabion U سله اندازی گابیون
ectuating switch U سوئیچ راه اندازی
operating handle U دستگیره راه اندازی
boot U خود راه اندازی
encroach U دست اندازی کردن
cockfights U جنگ اندازی خروس ها
reboot U راه اندازی مجدد
encroaches U دست اندازی کردن
reset U راه اندازی مجدد
resets U راه اندازی مجدد
cockfight U جنگ اندازی خروس ها
cold boot U راه اندازی سرد
encroached U دست اندازی کردن
surf cast U قلاب اندازی از ساحل در موج
drayage U هزینه بارگیری وبار اندازی
device driver U برنامه راه اندازی دستگاه
cranking capacity of battery U فرفیت راه اندازی باتری
system reset U راه اندازی مجدد سیستم
cold starting U راه اندازی در حالت سرد
master boot record U رکورد راه اندازی اصلی
sagittary U سهمی وابسته به تیر اندازی
offhand position U حالت ایستاده در تیر اندازی
innate releasing mechanism U مکانیسم راه اندازی فطری
glazing U شیشه بری جام اندازی
starting winding U سیم پیچی راه اندازی
outfoxing U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxed U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox U در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
grid current starting point U نقطه راه اندازی جریان شبکه
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
pie alley U مسیر اسان برای گوی اندازی
to bring a bout by intrigue U بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
hardware reset U باز راه اندازی سخت افزاری
centrifugal starting switch U سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
instant start lamp U لامپ با راه اندازی در حالت سرد
IRQ U سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
skipped U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense U توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skips U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
skip U ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboards U صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
surfcasting rod U چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
servomechanism U مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
gun-loop U [دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to take a pot shot [pot shots] at somebody [something] U به کسی [چیزی] مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
poker work U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
pyrography U نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop U فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
practice plug U وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
reset U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
resets U سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot U فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
seam bowler U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seamer U توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
To quibble and equivocate. U پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
swing bowler U توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
boot U اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machines U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machine U کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos U System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
kilim [glim] U گلیم [زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler U توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk U فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
darts U پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
clean U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans U کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com