English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 167 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pledge U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledged U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges U تعهد والتزام گروگذاشتن
pledging U تعهد والتزام گروگذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
considerations U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration U وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties U تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty U تضمین تعهد تعهد قانونی
pawned U گروگذاشتن
pawning U گروگذاشتن
pawns U گروگذاشتن
pawn U گروگذاشتن
impledge U گروگذاشتن
mortgage U گرونامه گروگذاشتن
pledge U گروگذار گروگذاشتن
pledged U گروگذار گروگذاشتن
mortgages U گرونامه گروگذاشتن
mortgaging U گرونامه گروگذاشتن
To lay oneself under an obligation. U ریش گروگذاشتن
pledging U گروگذار گروگذاشتن
engage U گیردادن گروگذاشتن
engages U گیردادن گروگذاشتن
pledges U گروگذار گروگذاشتن
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
to stake money on something U سرچیزی شرط بندی کردن پول روی چیزی گروگذاشتن
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
warranties U تعهد
warranty U تعهد
sponsion U تعهد
engagement U تعهد
engagements U تعهد
assumpsit U تعهد
assunption U تعهد
bank bond U تعهد
committment U تعهد
oblogation U تعهد
obstriction U تعهد
undertaking U تعهد
bond U تعهد
obligation U تعهد
obligations U تعهد
assumes U تعهد
assume U تعهد
onus U تعهد
contract U تعهد
commitments U تعهد
liabilities U تعهد
mandated U تعهد
mandates U تعهد
mandating U تعهد
assurance U تعهد
assurances U تعهد
guaranteed U تعهد
liability U تعهد
commitment U تعهد
guarantees U تعهد
guarantee U تعهد
mandate U تعهد
subscribers U تعهد کننده
recognizance U تعهد نامه
substitution of an obligation U تبدیل تعهد
undertakes U تعهد کردن
without engagement U فاقد تعهد
take on U تعهد کردن
to take on U تعهد کردن
undertaken U تعهد کردن
preengagement U تعهد قبلی
honors U انجام تعهد
discharge of an obligation U سقوط تعهد
extinction of an obligation U انقضاء تعهد
termination of an obligation U انقضاء تعهد
fulfilment of an obligation U اجرای تعهد
fulfilment of an obligation U ایفاء تعهد
implied assumpist U تعهد ضمنی
liability to disease U تعهد امادگی
substitution of a different obligation U تبدیل تعهد
breach of an obligation U تخلف از تعهد
covenants U تعهد کردن
peremptory undertaking U تعهد قاطع
covenant U تعهد کردن
subscription U تعهد پرداخت
subscriptions U تعهد پرداخت
subscriber U تعهد کننده
nonalignment U عدم تعهد
mature obligation U تعهد حال
honoring U انجام تعهد
underwrote U تعهد کردن
warranty U تعهد کننده
underwriting U تعهد کردن
underwrites U تعهد کردن
honoured U انجام تعهد
honored U انجام تعهد
honours U انجام تعهد
honouring U انجام تعهد
committal U تعهد الزام
warranties U تعهد کننده
underwrite U تعهد کردن
enterprises U تعهد تجارت
enterprise U تعهد تجارت
underwritten U تعهد کردن
honour U انجام تعهد
undertake U تعهد کردن
failure to comply with the transaction U عدم ایفاء تعهد
disengagement U رهایی از قید یا تعهد
honouring U ایفای تعهد کردن
honour U ایفای تعهد کردن
liabilities U تعهد موجودی بانکی
joint bond U تعهد یا ضمانت مشترک
novation U تبدیل تعهد یا مدیون
honors U ایفای تعهد کردن
long tail liability U تعهد طولانی مدت
good performance bond guarntee U وثیقه انجام تعهد
honoured U ایفای تعهد کردن
honoring U ایفای تعهد کردن
warrantor U تعهد کننده ضامن
unilateral contract U تعهد یک جانبه ایقاع
liability U تعهد موجودی بانکی
bond U تعهد موافقت نامه
plight U تعهد دادن گرفتاری
honored U ایفای تعهد کردن
pre engaged U دارای تعهد قبلی
honours U ایفای تعهد کردن
binding cover U پوشش تعهد شده
promissory U وابسته به تعهد یا قول
long term credit commitment U تعهد اعتبار بلند مدت
pacta sunt servanda U تعهد الزام اور است
dishonours U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant in low U تعهد ناشی ازحکم قانون
dishonored U تعهد خود رامحترم نشمردن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
dishonoring U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant U منشور عقد بستن تعهد
dishonors U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonour U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoured U تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonouring U تعهد خود رامحترم نشمردن
covenants U منشور عقد بستن تعهد
subscriptions U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscription U وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
tacit U تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
offset of one obligation against another U تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
sign off U از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
collateral U عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
onerous property U دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
peremptory undertaking U تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
implied assumpist U تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
liquidated damages U خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
nonappropriated funds U اعتبارات غیر سازمانی اعتبارات تعهد نشده
uncommitted U غیر متعهد نشده تعهد نشده
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
warranties U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranty U امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com