Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mechanic
U
تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
garageman
U
تعمیرکار اتومبیل
machinist tool
U
ابزار تعمیرکار اتومبیل
technician
U
تعمیرکار
craftsman
U
تعمیرکار
technicians
U
تعمیرکار
craftsmen
U
تعمیرکار
mechanic
U
تعمیرکار موتور
building trade worker
U
تعمیرکار ساختمان
testing transformer
U
مبدل تعمیرکار
airframe mechanic
U
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficking
U
رفت و امد وسایل نقلیه
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
traffics
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficked
U
رفت و امد وسایل نقلیه
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
earthmover
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
caterpillar bulldozer
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
fare dodger
U
کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
motor tool
U
ابزار و وسایل تعمیر اتومبیل
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
piggyback trafic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggy back traffic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
slingshot
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots
U
مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
stock car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod
U
اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock-car
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars
U
اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
windscreen
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobiles
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
windscreens
U
پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile
U
اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
cpu
U
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
prevention of stripping
U
ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
tackling
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
U
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting
U
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recover
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovers
U
جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property
U
وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
U
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps
U
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios
U
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
dispersal lays
U
محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids
U
وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment
U
وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools
U
وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
U
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items
U
وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
transported
U
وسیله نقلیه
transporting
U
وسیله نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه
transports
U
وسیله نقلیه
transport
U
وسیله نقلیه
vehicle
U
وسیله نقلیه
vehicles
U
وسیله نقلیه
means of transport
U
وسائط نقلیه
transport car
U
وسیله نقلیه
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
steed
U
وسیله نقلیه
steeds
U
وسیله نقلیه
space vehicle
U
وسیله نقلیه فضایی
power plants
U
محرکه وسیله نقلیه
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه ابلاغ
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
vehicle chain
U
زنجیر وسیله نقلیه
articulated vehicle
U
وسیله نقلیه مفصلی
traction motor
U
موتور وسیله نقلیه
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عمومی
utility car
U
وسیله نقلیه عمومی
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
bale cubic capacity
U
تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
crawl drive
U
محرک وسیله نقلیه خزنده
to alight from a vehicle
U
پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
refrigerator vehicle
U
وسیله نقلیه یخچال دار
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
shuttled
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
to catch the connection
U
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عام المنفعه
traffick
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
deadweight tonnage
U
حداکثر تناژ وسیله نقلیه
shuttle
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
traffics
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
crawl type vehicle
U
وسیله نقلیه نوع خزنده
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
trafficked
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
shuttles
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
trafficking
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
intermodal transport
U
حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
hijack
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
intermodal transport
U
حمل با چند نوع وسیله نقلیه
hijacked
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacks
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
stoplight
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
stoplights
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
transshipment
U
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
kits
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit
U
جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
trasship
U
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
trailerite
U
ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
trailer camp
U
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
dilly
U
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
travois
U
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
trailer park
U
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court
U
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
car
U
اتومبیل
hobby car
U
اتومبیل دو در
speedway
U
اتومبیل رو
automobiles
U
اتومبیل
automobile
U
اتومبیل
cars
U
اتومبیل
pony car
U
اتومبیل دو در
horseless carriage
U
اتومبیل
jacks
U
جک اتومبیل
motor coach jack
U
جک اتومبیل
jack
U
جک اتومبیل
sqark plug
U
در اتومبیل
autocar
U
اتومبیل
car jack
U
جک اتومبیل
sag wagon
U
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
hood
U
کاپوت اتومبیل
patrol car
U
اتومبیل گشتی
hoods
U
کاپوت اتومبیل
starting crank
U
هندل اتومبیل
station car
U
اتومبیل استیشن
jackshaft
U
دنده دو در اتومبیل
jitney
U
اتومبیل کرایهای
licence plate
U
پلاک اتومبیل
car ports
U
سایبان اتومبیل
automobile radio equipment
U
رادیوی اتومبیل
automobile gear transmission
U
گیربکس اتومبیل
formula car
U
اتومبیل مسابقه
estate cars
U
اتومبیل استیشن
license plate
U
نمرهی اتومبیل
automotive
U
صنعت اتومبیل
sport car
U
اتومبیل شکاری
sport car
U
اتومبیل کورسی
patrol cars
U
اتومبیل گشتی
sport car
U
اتومبیل اسپورت
drivers
U
اتومبیل ران
sports sedan
U
اتومبیل کوچک
sprinkler truck
U
اتومبیل ابپاش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com