English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cpi U تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pitches U تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
pitch U تعداد حروف کم در یک اینچ از خط جا می شوند
tpi U تعداد شیار در هر اینچ
bpi U تعداد بایت در هر اینچ
bytes per inch U تعداد بایت ها در یک واحد اینچ
character pitch U تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
kpsi U [واژه مخفف معادل تعداد گره در هر اینچ مربع]
track U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
bpi U تعداد بیتهایی که در یک اینچ از رسانه ذخیره سازی قابل ضبط است
tracks U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
tracked U تعداد شیارهای داده هم مرکز روی سطح دیسک در واحد اینچ
string U تعداد حروف یک رشته
width U تعداد حروف در یک صفحه یا خط
space U فضای خالی بین حروف یا خط ها
spaces U فضای خالی بین حروف یا خط ها
item U تعداد حروف و ارقام در داده
items U تعداد حروف و ارقام در داده
lengths U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
length U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
pitches U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
pitch U وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند.
length U تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
lengths U تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
lengths U تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length U تعداد رکوردها یا فیلدها یا حروف در یک بلاک داده
length U تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
lengths U تعداد حروف یا بایتها در یک فایل ذخیره شده
righting U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
righted U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
right U مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد
code U سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
length U کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
catena U 1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
lengths U کل تعداد حروف در فیلدهای مختلف در رکورد ذخیره شده
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
rate U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
rates U مقدار اطلاعات در هر حرف ضرب در تعداد حروف ارسالی در ثانیه
printed U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
print U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
prints U تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
knot density U چگالی گره [تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
spacing U فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده
storage U تعداد بیتهایی که در واحد فضای ذخیره سازی رسانه قابل ضبط است
justifying U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justify U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
justifies U تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود
Huffman code U کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند
format U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
formats U تعداد حروف که روی صفحه نمایش قابل نمایش اند. با دادن طول سط ر و ستون
multiprocessor U تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
mini- U اینچ و معمولا به اینچ
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter U حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
combinatorics U محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
separated U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures U حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift keys U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
normalize U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype U ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalised U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
round U تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest U تعداد تیر تعداد شلیک دور
graphics U ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
cases U حروف بزرگ یا حروف معمولی
types U حروف چاپی حروف چاپ
typed U حروف چاپی حروف چاپ
type U حروف چاپی حروف چاپ
case U حروف بزرگ یا حروف معمولی
odd U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
oddest U ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
non destructive cursor U صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
point size U اینچ
pollex U یک اینچ
inched U اینچ
inches U اینچ
inching U اینچ
inch by inch U اینچ اینچ
mini- U اینچ
inch U اینچ
by inches U اینچ اینچ
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism U اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
in. U مخفف اینچ
trackes per inch U شیار در اینچ
dpi U نقطه در هر اینچ
microfloppy U اینچ دیسک
typefaces U نقط ه در اینچ
typeface U نقط ه در اینچ
dots per inch U نقطه در هر اینچ
square inch U اینچ مربع
inches per second U اینچ بر ثانیه
character per inch U دخشه در اینچ
pound per square inch U پوند بر اینچ مربع
RPI [row per inch] U رجشمار نسبت به اینچ
ounce per inch square U اونس اینچ مربع
uncia U یک دوازدهم یک اینچ یک اونس
prints U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
print U معمولا با معیار نقط ه در اینچ
cpi U Inch Per Character دخشه در اینچ
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
I measure 30 inches round the waist . U اندازه دوز کمرم 30 اینچ است
cubit U مقیاس قدیمی طول معادل 81 تا 22 اینچ
italic U حروف یک وری حروف کج
micronlitre U یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
turret guns U توپهایی که کالیبر انها بیش از 6 اینچ است
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
bin storage space U فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
pica U نوعی نوشتن در چاپگر که ده حرف در اینچ چاپ میکند
elite type U یک اندازه تحریر که دوازده کاراکتر را در هر اینچ تحریرقرار میدهد
syllabary U حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
enhance U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhanced U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhancing U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
enhances U حرف واضح تر یا چاپ گرافیکی با استفاده از نقاط کوچکتر و بیشتر واحد اینچ
silicon U قطعه نازک کریستال سیلیکون خالص با قط ر چند اینچ که روی آن مدارهای مجتمع قرار دارند.
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. U هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
it gives me the hump U جرم می گیرد
bit mapped screen U RA قرار گیرد
breadboard U می صورت گیرد
capital ship U کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
penful U انچه در یک قلم جا گیرد
bow arm U بازویی که کمان را می گیرد
laughter is infectious U خنده همه را می گیرد
Our affairs are shaping well. U کارها داردسروصورت می گیرد
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
what p do you receive? U صدی چندمی گیرد
The fortune teller tells fortunes . U فالگیر فال می گیرد
magnum U بطری که دو باده در ان جای گیرد
magnums U بطری که دو باده در ان جای گیرد
He does not bite. U او [مرد] گاز نمی گیرد.
footprints U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
privat docent or zent U اموزگارمجازدردانشگاه که که مواجب ازدانشجویان می گیرد
she is too p about her dress U زیاد درلباس دقت می گیرد
footprint U فضایی که یک کامپیوتر در میز می گیرد
manager U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
managers U و بخشهای فایل را در نظر می گیرد
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
heuristic U آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
Our organization is just standing on its own feet. U تشکیلات ما تازه دارد جان می گیرد
Unless the dog is trodden on the tail , it will no. <proverb> U تا پا روى دم سگ نگذارى گاز نمى گیرد .
classes U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
pyrophorus U چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
The poor fellow ( guy ) is restless. U بیچاره قرار نمی گیرد ( ندارد )
deforciant U کسی که مالی را از دیگری بزور می گیرد
classed U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
palmful U انقدرکه دریک کف دست جای گیرد
foundation pile U میله هایی که در فونداسیون قرار می گیرد
class U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
classing U محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
He is a corrupt official . U مأمور فاسدی است ( رشوه می گیرد وغیره )
What is worth doing is worth doing well . <proverb> U کارى ارزش دارد که خوب انجام گیرد .
He is giving her French lessons in exchange for English lessons U به اودرس فرانسه می دهد ودرعوض انگیسی می گیرد
advisee U کسی که از مشاور در مدرسه یا دانشگاه کمک می گیرد
desktop U سیستم کامپیوتر کوچک که روی میز جا می گیرد
Barking dogs seldom bite. <proverb> U سگى که پارس مى کند بندرت گاز مى گیرد.
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
trainbearer U کسیکه دنباله لباس دیگری رامی گیرد
priority U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
priorities U شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
nuclear equipoise U گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد
point four U رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد
transmitter U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
transmitters U وسیلهای که سیگنال ورودی را می گیرد , پردازش میکند
cartridges U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
cartridge U درایوی که یک دیسک یا نوار را در کارتریج به کار می گیرد
dutiable goods U کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
cycles U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
cycle U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
dioptometer U اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
cycled U زمانی که بین دو باس ساعت متمادی صورت می گیرد
object ball U گویی که با گوی اصلی بیلیاردمورد ضربت قرار می گیرد
rent U ان چه که به زمین به عنوان یکی ازعوامل تولید تعلق می گیرد
shooting line U خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
hydrolyte U جسم یا مادهای که تحت تاثیر تجزیه بوسیله اب قرار گیرد
fly wheel U چرخ دندانه داروزینی که روی محور دواری قرار می گیرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com