Perdic | تصرف قبلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	prepossession U	تصرف قبلی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	presentiments U	عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
	presentiment U	عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
	provisional ball U	گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
	prior admission U	اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
	possession U	ید تصرف
	acquest U	تصرف
	aforetime U	قبلی
	lien U	حق تصرف
	possessorship U	تصرف
	ex- U	قبلی
	ex U	قبلی
	occupations U	تصرف
	occupations U	حق تصرف
	occupation U	تصرف
	occupation U	حق تصرف
	previous U	قبلی
	possession U	تصرف
	tenure U	تصرف
	predecessor U	قبلی
	predecessors U	قبلی
	seizures U	تصرف
	preceding U	قبلی
	fore U	قبلی
	foregone U	قبلی
	occupancy U	تصرف
	originality U	تصرف
	right of possession U	حق تصرف
	arrangement U	تصرف
	seizure U	تصرف
	arrangements U	تصرف
	prior U	قبلی
	keeping U	تصرف
	one-time U	قبلی
	modification U	تصرف در معنی
	premeditated U	با قصد قبلی
	at sight U	بی مطالعه قبلی
	come into U	تصرف کردن
	forethought U	اندیشه قبلی
	premonitions U	اخطار قبلی
	deflowered U	تصرف کردن
	deflowering U	تصرف کردن
	deflowers U	تصرف کردن
	chain U	از کلمه قبلی
	restitution U	اعاده تصرف
	predilection U	تمایل قبلی
	predilections U	تمایل قبلی
	re entry U	اعاده تصرف
	re-entry U	اعاده تصرف
	chains U	از کلمه قبلی
	forewarning U	اخطار قبلی
	premonition U	اخطار قبلی
	deflower U	تصرف کردن
	figuration U	ترکیب تصرف
	seizin U	تصرف مطلق
	to come into U	تصرف کردن
	to take possession of U	تصرف کردن
	premeditatedly U	با اندیشه قبلی
	pregiurement U	احتساب قبلی
	to come to U	تصرف کردن
	preformation U	تشکیل قبلی
	to get possession of U	تصرف کردن
	prefiguration or prefigurement U	نمایش قبلی
	prefiguration U	تصور قبلی
	tenability U	قابلیت تصرف
	pretreatment U	معالجه قبلی
	seisin U	تصرف املاک
	seisin U	تصرف مطلق
	seizin U	تصرف املاک
	right of lien U	حق تصرف وثیقه
	seizor U	تصرف کننده
	put in possession U	تصرف کردن
	take possession of U	تصرف کردن
	tenendum U	مدت تصرف
	previous work U	کارهای قبلی
	preexistence U	موجودیت قبلی
	preengagement U	تعهد قبلی
	predispostion U	تمایل قبلی
	late war U	جنگ قبلی
	inhabitancy U	تصرف حق سکنی
	glom on to U	تصرف کردن
	foretype U	نمونه قبلی
	foretoken U	اعلام قبلی
	foreordainment U	حکم قبلی
	foredoom U	محکومیت قبلی
	forcible entry and detainer U	تصرف عدوانی
	lien U	حق تصرف وثیقه
	predesignation U	تعیین قبلی
	preconidtion U	شرط قبلی
	vesture U	تصرف اراضی
	precompression U	تراکم قبلی
	precognition U	اطلاع قبلی
	pre arrengement U	قرار قبلی
	pre arrangement U	قرار قبلی
	possessory right U	حق تصرف یا مالکیت
	forceble entry and detainer U	تصرف عدوانی
	grabbed U	تصرف کردن
	seize U	تصرف کردن
	backgrounds U	معلومات قبلی
	preoccupation U	اشغال قبلی
	background U	معلومات قبلی
	presuppositions U	فرض قبلی
	seized U	تصرف کردن
	presupposition U	فرض قبلی
	seizes U	تصرف کردن
	possessing U	در تصرف داشتن
	preview U	اطلاع قبلی
	possesses U	در تصرف داشتن
	possess U	در تصرف داشتن
	occupy U	تصرف کردن
	seizing U	تصرف توقیف
	grabs U	تصرف کردن
	larceny U	تصرف غیرقانونی
	occupies U	تصرف کردن
	grab U	تصرف کردن
	priority U	سبق تصرف
	priorities U	سبق تصرف
	occupying U	تصرف کردن
	occupations U	اشغال تصرف
	previews U	اطلاع قبلی
	hold U	تصرف کردن
	occupation U	اشغال تصرف
	occupation U	تصرف کردن
	holds U	تصرف کردن
	occupations U	تصرف کردن
	grabbing U	تصرف کردن
	premeditation U	قصد قبلی
	preoccupations U	اشغال قبلی
	prelibation U	ازمایش یانوشیدن قبلی
	pre engaged U	دارای تعهد قبلی
	prior permission U	اجازه قبلی پرواز
	A one-month notice. U	اطلاع قبلی یک ماهه
	pre indexing U	فهرست سازی قبلی
	deforce U	تصرف عدوانی کردن
	deforce U	تصرف غاصبانه کردن
	at ten minutes notice U	با ده دقیقه اخطار قبلی
	off the cuff <idiom> U	بدون آمادگی قبلی
	tenements U	هر چیز قابل تصرف
	capturing U	تصرف کردن ربایش
	usucaption U	تصرف بلا معارض
	holds U	جا گرفتن تصرف کردن
	as you were U	به حالت قبلی برگردید
	hold U	جا گرفتن تصرف کردن
	pre indexing U	شاخص گذاری قبلی
	disposable income U	درامد قابل تصرف
	forebedement U	اخبار قبلی پیشگویی
	captures U	تصرف کردن ربایش
	biases U	ولتاژ قبلی دادن
	possession by title of ownership U	تصرف به عنوان مالکیت
	bias U	ولتاژ قبلی دادن
	redisseinsin U	اعاده تصرف عدوانی
	orinality U	قوه انشا تصرف
	prognostications U	تشخیص قبلی مرض
	mere right U	حق مالکیت بدون تصرف
	forcible de ainer U	ضبط یا تصرف عدوانی
	capture U	تصرف کردن ربایش
	to hold in fee U	تصرف مطلق داشتن در
	disseise U	تصرف عدوانی کردن
	leave hanging (in the air) <idiom> U	بدون تصمیم قبلی
	regain U	دوباره تصرف کردن
	prognostication U	تشخیص قبلی مرض
	regained U	دوباره تصرف کردن
	regaining U	دوباره تصرف کردن
	expropriator U	سلب تصرف کننده
	regains U	دوباره تصرف کردن
	malice aforethought U	سوء نیت قبلی
	interpolates U	دخل و تصرف در سند
	dispossess U	از تصرف محروم کردن
	dispossessed U	از تصرف محروم کردن
	interpolating U	دخل و تصرف در سند
	dispossesses U	از تصرف محروم کردن
	dispossessing U	از تصرف محروم کردن
	abating U	غصب یا تصرف عدوانی
	abates U	غصب یا تصرف عدوانی
	abated U	غصب یا تصرف عدوانی
	abate U	غصب یا تصرف عدوانی
	interpolate U	دخل و تصرف در سند
	interpolated U	دخل و تصرف در سند
	premonitory U	متضمن اخطار قبلی
	tenement U	هر چیز قابل تصرف
	prerequisites U	شرط قبلی لازمه امری
	prerequisite U	شرط قبلی لازمه امری
	personal disposable income U	درامد قابل تصرف شخصی
	quondam U	قبلی مربوط به چندی قبل
	reduction into possession U	از قوه به فعل دراوردن تصرف
	inherited error U	خطایی در فرآیند یا عمل قبلی
	premisses U	فرض قبلی فرضیه مقدم
	sight-reads U	بدون امادگی قبلی اجراکردن
	lien U	حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
	sight-reads U	بدون مطالعه قبلی خواندن
	pre condition U	شرط لازم الاجرای قبلی
	prognosticator U	تشخیص دهنده قبلی مرض
	prenotion U	احساس قبلی نسبت بچیزی
	prefiguration or prefigurement U	تشبیه از پیش تصور قبلی
	premise U	فرض قبلی فرضیه مقدم
	prefiguration U	پیش بینی احتساب قبلی
	premised U	فرض قبلی فرضیه مقدم
	preoccupies U	از پیش اشغال یا تصرف کردن
	prepossession U	اشغال قبلی تمایل بیجهت
	preoccupy U	از پیش اشغال یا تصرف کردن
	preoccupying U	از پیش اشغال یا تصرف کردن