English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stratification U تشکیل طبقات زمین چینه بندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
stratification U تشکیل طبقات
stratification U تشکیل چینه
stratification U چینه بندی
outcrops U فهور چینه درسطح زمین
outcrop U فهور چینه درسطح زمین
tectonics U مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
dunite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
syenite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
andesite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
hypogene U تشکیل شده یا متبلورشده در زیر سطح زمین اذرین
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
stratify U چینه چینه کردن
formation U سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
polder U زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
folia U طبقات
tag rag U طبقات
stratum U چینه
fault U چینه
folium U چینه
rough waller U چینه کش
pise U چینه
pise wall U چینه
provine U چینه
faulted U چینه
faults U چینه
layer U چینه
bait U چینه
cobs U چینه
enclosures U چینه
baited U چینه
baits U چینه
cob U چینه
enclosure U چینه
straticulate U چینه چینه
layers U چینه
economic classes U طبقات اقتصادی
folia U طبقات نازک
categories of maintenance U طبقات نگهداری
high-class U از طبقات بالا
the inner layer U چینه درونی
stratigraphy U چینه شناسی
ingluvies U چینه دان
folia U جمع چینه
inclosure U چینه کشیدن
inclose U چینه کشیدن
clay wall U دیوار چینه
craw U چینه دان
macro U طبقات و عملیات در یک تابع
ratag U طبقات پایین اجتماع
across the board U شامل تمام طبقات
the rabble U طبقات پایین اجتماع
ragtag U توده طبقات پست
nob U کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs U کسیکه از طبقات بالاباشد
The various strata of society. U طبقات مختلف اجتماع
coal measures U طبقات زغال خیز
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
enclosures U چینه کشی حصار
enclosure U چینه کشی حصار
interbedded U خوابیده در میان چینه ها
hedger U چینه ساز حصارکش
stratigrapher U دانشمند چینه شناس
to encircle with a wall U دیوار یا چینه کشیدن
castes U طبقات مختلف مردم هند
classless U بدون طبقات اجتماعی یا اقتصادی
caste U طبقات مختلف مردم هند
upper class U وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper classes U وابسته به طبقات بالای اجتماع
Brahmin U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
rabble U توده طبقات پست ازدحام
goody U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
Brahmins U آدم با فرهنگ از طبقات بالا
state of the realm U طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
goodies U زن کامل و محترمه از طبقات پایین
crop U حاصل دادن چینه دان
crops U حاصل دادن چینه دان
cropped U حاصل دادن چینه دان
ranks U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranked U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank U طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
inter laminate U [در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن]
interlaminate U در بین ورقه ها یا طبقات متناوب قرار دادن
enclose U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
enclosing U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
encloses U به پیوست فرستادن حصار یا چینه کشیدن دور
staged U تغییر بین سیستم قدیم و جدید در یک سری طبقات
germ layer U یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
intercalated strata U چینه هایی که ازروی بی ترتیبی در میان چینههای دیگرقرارگرفته باشند
ichthyosaurus U یکجور خزندهء بزرگ ماهی مانند در دورهء دوم طبقات الارضی
advection U جابجایی و حرکت طبقات اتمسفری بصورت افقی و تحت تاثیر گرما
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
rool crush U اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
word warp U فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
tertiery U پر سومین ردیف بال مرغ سومین دوره طبقات الارضی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
telescopic U دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
classifications U طبقه بندی رده بندی
lineament U طرح بندی صورت بندی
lineaments U طرح بندی صورت بندی
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification U طبقه بندی رده بندی
wording U جمله بندی کلمه بندی
rand U لبه برامدگی لبه طبقات سنگ نوار
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
unit categories U انواع مختلف یکانها یا انواع طبقات یکانها از نظر استعدادو سازمان و امادگی رزمی
line astern U صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
endomorphism U تشکیل
incorporation U تشکیل
endomorphy U تشکیل
entelechy U تشکیل
establishment U تشکیل
establishments U تشکیل
transparently U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent U نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
air stability U وضعیت ثبات جوی در طبقات مختلف وضع ثبات جوی
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
organizers U تشکیل دهنده
organising U تشکیل دادن
capital formation U تشکیل سرمایه
organises U تشکیل دادن
to erect into U تشکیل دادن از
ossification U تشکیل استخوان
siltation U تشکیل لجن
bonding U تشکیل پیوند
sacculation U تشکیل کیسه
organizer U تشکیل دهنده
formative U تشکیل دهنده
former U تشکیل دهنده
metamerism U تشکیل حلقهای
enthalpy of formation U انتالپی تشکیل
tournament U تشکیل مسابقات
preformation U تشکیل قبلی
embryogen U تشکیل جنین
embryogeny U تشکیل جنین
formation U صف ارایی تشکیل
the house went into secret session U تشکیل داد
forms U تشکیل دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com