English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
protreptic U تشویق کننده نصیحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
inspiriting U تشویق کننده
encourager U تشویق کننده
harangued U نصیحت
harangue U نصیحت
haranguing U نصیحت
advice U نصیحت
admonishment U نصیحت
[piece of ] advice U نصیحت
harangues U نصیحت
admonishing U نصیحت کردن
advising U نصیحت کردن
advises U نصیحت کردن
advise U نصیحت کردن
sequacious U نصیحت پذیر
admonish U نصیحت کردن
talking-to U نصیحت توبیخ
admonished U نصیحت کردن
sententiousness U نصیحت امیزی
admonishes U نصیحت کردن
talking to U نصیحت توبیخ
admonitive U نصیحت امیز
sententious U نصیحت امیز
admonish U نصیحت کردن
to read one a lesson U بکسی نصیحت کردن
consultants U متخصصی که نصیحت میکند
pre admonish U از پیش نصیحت دادن
consultant U متخصصی که نصیحت میکند
advises U مستشاری نصیحت کردن
advising U مستشاری نصیحت کردن
hortative U نصیحت امیز ترغیبی
encouragement U تشویق
persuasion U تشویق
cheer U تشویق
abetted U تشویق
exhortation U تشویق
abetting U تشویق
eulogy U تشویق
cheered U تشویق
cheers U تشویق
abet U تشویق
eulogies U تشویق
abets U تشویق
persuasions U تشویق
encourage U تشویق کردن
abetted U تشویق تقویت
abets U تشویق تقویت
embolden U تشویق کردن
encourage U تشویق کردن
elate U تشویق کردن
encourages U تشویق کردن
reanimate U تشویق کردن
to put a premium on U تشویق کردن
encouraged U تشویق کردن
inspirit U تشویق کردن
abetting U تشویق تقویت
countenance [encourage] U تشویق کردن
lead on U تشویق کردن
persuadable U قابل تشویق
to the cheers of [the crowd] U با تشویق [جمعیت]
applause U تشویق و تمجید
take heart <idiom> U تشویق شدن
lead on <idiom> U تشویق موزیانه
eulogize U تشویق کردن
encouage U تشویق کردن
cheers U تشویق کردن
cheered U تشویق کردن
cheer U تشویق کردن
encouragingly U ازراه تشویق
eulogizing U تشویق کردن
eulogized U تشویق کردن
eulogises U تشویق کردن
eulogising U تشویق کردن
eulogised U تشویق کردن
hearten U تشویق کردن
countenancing U تشویق کردن
countenances U تشویق کردن
countenanced U تشویق کردن
eulogizes U تشویق کردن
countenance U تشویق کردن
cheerleaders U سر دستهی تشویق کنندگان
shot in the arm <idiom> U تشویق یا برانگیختن چیزی
cheerleader U سر دستهی تشویق کنندگان
exhorts U تشویق و ترغیب کردن
exhorting U تشویق و ترغیب کردن
exhorted U تشویق و ترغیب کردن
exhort U تشویق و ترغیب کردن
acclamation U آفرین [تشویق] [تحسین]
unit awards U تشویق نامه یکانی
you tell'em <idiom> U تشویق شخص دربیان گفتهها
overpraise U بیش از حد تشویق و تحسین کردن
export incentive U تشویق دولت در جهت صادرات
gracing U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
graced U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
grace U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
oversold U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
oversells U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
overselling U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
oversell U بیش از حد کسی را به کاری تشویق کردن
citation U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
he inspirited me to do it U مرا بکردن ان کار تشویق کرد
graces U فیض الهی بخشیدن تشویق کردن
citations U تقدیررسمی از ابراز لیاقت تشویق نامه
golden handshake U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
golden handshakes U پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
reward is an iduce to toil U چیزیکه ادم را بکار کردن تشویق میکند پاداش است
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
admonitory U نصیحت امیز توبیخ امیز
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
patronised U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronizes U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronized U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronize U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
patronises U رئیس وار رفتار کردن تشویق کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com