Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
settlement of disputes
U
تسویه منازعات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
law of armed conflicts
U
حقوق منازعات مسلحانه
settle
U
تسویه
settles
U
تسویه
settlements
U
تسویه
liquidation
U
تسویه
adjustment
U
تسویه
adjustments
U
تسویه
clearings
U
تسویه
clearing
U
تسویه
settlement
U
تسویه
defrays
U
تسویه کردن
liquidity
U
تسویه پذیری
defrayed
U
تسویه کردن
liquidising
U
تسویه کردن
liquidize
U
تسویه کردن
liquidized
U
تسویه کردن
liquidizes
U
تسویه کردن
liquidizing
U
تسویه کردن
defraying
U
تسویه کردن
solutions
U
تادیه تسویه
defray
U
تسویه کردن
amicable settlement
U
تسویه دوستانه
automatic treatment
U
تسویه خودکار
checking out
U
تسویه حساب
settlement of credit
U
تسویه اعتبار
settlement day
U
روز تسویه
realization account
U
حساب تسویه
judicial settlement
U
تسویه قضایی
effective treatment
U
تسویه موثر
settlement terms
U
شرایط تسویه
effective treatment
U
تسویه کارا
biological treatment
U
تسویه زیستی
liquidises
U
تسویه کردن
liquidised
U
تسویه کردن
compromising
U
تسویه کردن
compromises
U
تسویه کردن
compromise
U
تسویه کردن
settlements
U
تسویه پرداخت
settlement
U
تسویه پرداخت
offsetting
U
تسویه کردن
arrangement
U
حل و فصل تسویه
clearing
U
تسویه تسطیح
offset
U
تسویه کردن
arrangements
U
حل و فصل تسویه
liquidating
U
تسویه کردن
liquidates
U
تسویه کردن
liquidated
U
تسویه کردن
liquidate
U
تسویه کردن
clearings
U
تسویه تسطیح
solution
U
تادیه تسویه
adjust
تسویه نمودن
retiring a bill
U
براتی را تسویه کردن
liquidator
U
سرپرست تسویه حساب
liquidators
U
سرپرست تسویه حساب
clearing house
U
دفتر تسویه حساب
pay off
U
تسویه کردن پرداخت
offscouring
U
چیز تسویه شده
clearing houses
U
دفتر تسویه حساب
date of change of acountability
U
تاریخ تسویه حساب
full and final settlement
U
تسویه تمام و کمال
wind up
<idiom>
U
به پایان رساندن ،تسویه کردن
pay up
U
حسابهای معوقه را تسویه کردن
adjusting
U
تسویه نمودن مطابق کردن
chemotrophic treatment
U
تسویه خوراک ساخت شیمیایی
pony
U
ریز تسویه حساب کردن
adjusts
U
تسویه نمودن مطابق کردن
ponies
U
ریز تسویه حساب کردن
poney
U
ریز تسویه حساب کردن
settlement by abandonment
U
تسویه در نتیجه صرفنظر شدن از مطالبات
Bank for International Settlements
[BIS]
U
بانک تسویه پرداخت بین المللی
We will be checking out around noon.
ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
pacific settlement
U
تسویه نزاع یا مسئلهای به صورت مسالمت امیز
To pay off someone. To settle old scores with someone.
U
با کسی تسویه حساب کردن ( انتقام جویی کردن )
clearance
U
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearest
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clearer
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clears
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
clear
U
ترخیص کردن از گمرک تسویه کردن
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...