Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poppyhead
U
تزئیناتی بشکل سرگل شقایق که درمعماری سبک گوتیک درکلیساها بکار رفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pulsatilla
U
شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
filigree
U
تزئیناتی بشکل ذرات ریز یادانههای تسبیح که امروزه بصورت سیمهای ریز طلاونقره و یا مسی در اطراف الات زرین وسیمین ساخته میشود
applied
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
installed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
بکار رفته
intakes
U
جای ابگیری نیروی بکار رفته
intake
U
جای ابگیری نیروی بکار رفته
applied
U
برای هدف معین بکار رفته کاربسته
Gothic
U
زبان گوتیک سبک معماری گوتیک
quasi
U
بصورت پیشوندنیز بکار رفته و بمعنی "شبه " و "بظاهرشبیه " است
Cinquecento
U
[واژه ای که در قرن شانزدهم ایتالیا در هنر و معماری رنسانس بکار می رفته است.]
court style
U
سبک کورت
[دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
diptych
U
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
yin yang
U
مرد و زن
[نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
leiwen
U
لی وان
[در اصطلاح به معنی رعد می باشد و نگاره آن در حواشی فرش های چین بکار می رفته است.]
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
parmakli
U
لوزی پنجه ای
[این طرح در گلیم های ترکیه بکار رفته و در اصطلاح محلی به معنی انگشت می باشد.]
umbrella
U
طرح چتر
[یکی از علائم هشتگانه بودا که در فرش های چینی بکار رفته و نشانه قدرت و اقتدار دولت است.]
struck
U
بصورت پسوند نیز بکار رفته وبمعنی ضربت خورده و مصیبت دیده یا مصیبت زده میباشد
lotus
U
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
metallic thread
U
نخ زربفت
[اینگونه نخ ها که از تابیده شدن ورقه های نازک طلا، نقره و یا دیگر فلزات بدور نخ تهیه می شوند، جهت تزئین فرش بکار رفته.]
pearl
U
مروارید
[طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
double knotting
U
گره دوخفتی یا دو رو
[که در بعضی از فرش های تزپینی ایران بکار رفته و هر دو طرف فرش دارای پرز با نقشی متفاوت است.]
dye analysis
U
[آنالیز کردن رنگینه های بکار رفته در فرش جهت تعیین طول عمر فرش و سابقه تاریخی نوع رنگینه]
tree of life
U
درخت زندگی
[این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
knot ratio
U
نسبت تعداد گره
[این کسر جهت مقایسه تراکم گره در طول و عرض بافت بکار رفته و عاملی جهت تعیین قیمت فرش می باشد.]
Temerchin motife
U
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
turret motife
U
طرح شیروان
[این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
hawksbell
U
[تزئیناتی به شکل گل سینه]
Afshar design
U
طرح افشاری
[ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
lappets
U
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
damped wave
U
موجی که دامنه ان رفته رفته کاهش میابد
critical mach number
U
عدد ماخی که در ان جریانهای شتابدار اطراف یک جسم دربعضی نقاط رفته رفته به سرعتهای مافوق صوت میرسند
kikalak design
U
طرح قوچ
[در ترکی این واژه به معنای شاخ قوچ می باشد. این طرح در فرش های ترکیه بکار رفته و بصورت قرینه در چهار طرف نقطه مرکزی بافته می شود.]
The sun has set (hadd set).
U
آفتاب رفته است ( رفته بود )
clypeus
U
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.]
clipeus
U
[تزئیناتی شبیه سپر گرد و کوچک و براقی که به دست می بندند.]
brussels
U
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
landscape carpet
U
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
Mina-khani design
U
طرح میناخانی
[این طرح منسوب به شخصی به همین نام و اهل تبریز است. گل های بزرگ بکار رفته بصورت قرینه و بندی کل متن را در بر گرفته و بوسیله شبکه های لوزی شکل یا الماسی شکل به یکدیگر متصل می شوند.]
dwindle
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindled
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindles
U
رفته رفته کوچک شدن
to peter out
U
رفته رفته کوچک شدن
dwindling
U
رفته رفته کوچک شدن
khatayi
U
طرح یا گل های ختائی
[این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
red weed
U
شقایق
corn rose
U
شقایق
spectrophotometry
U
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
gothic vault
U
طاق گوتیک
Gothic bond
U
آجرچینی گوتیک
pasque
U
شقایق نعمانی
actinia
U
شقایق بحری
graybeard
U
شقایق پیچ
anemones
U
شقایق نعمان
anemone
U
شقایق نعمان
wind flower
U
شقایق نعمان
corn poppy
U
شقایق سرخ
corn flower
U
گل خشخاش شقایق
thimbleweed
U
شقایق نعمان
sea anemone
U
شقایق دریایی
pulsatilla
U
شقایق نعمانی
wind rose
U
شقایق اگرمون
windflower
U
شقایق نعمانی
sea flower
U
شقایق دریایی
ponceau
U
رنگ گل شقایق
paeony
U
شقایق فرنگی
paeony
U
شقایق پرپر
Gothic
U
سبک معماری گوتیک
Free Gothic
U
احیای سبک گوتیک
gothicize
U
بسبک گوتیک در اوردن
branch
U
[تیرک گوتیک در طاق]
gothicize
U
بسبک گوتیک در امدن
copses
U
خشخاش بستانی شقایق
clematis
U
شقایق پیچ قلماتیس
wood anemone
U
شقایق جنگلی امریکایی
copse
U
خشخاش بستانی شقایق
High Gothic
U
[معماری سبک گوتیک در آلمان]
Gothic Survival
U
[ادامه عنصر سبک گوتیک]
flamboyant gothic
U
شیوه گوتیک شعله اسا
ball-flower
U
[ابزار تزئینی به سبک گوتیک ثانوی]
tracery
U
تزئینات ونقش ونگار پنجرههای گوتیک
gothic defence
U
دفاع گوتیک در بازی سه اسب شطرنج
High Victorian
U
[سبک احیای گوتیک با ساختار چند رگه]
conoid
U
[فرمی مخروطی شکل در طاق های گوتیک]
Gothic cornic
U
[کتیبه های قرن هجدهم به سبک گوتیک]
Dantesqua
U
[منسوب به دانته احیاگر سبک گوتیک در قرن نوزدهم]
corpe
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
corp
U
[برآمدگی در مجسمه سازی سبک گوتیک به شکل برگ]
cathedral style
U
[احیای سبک گوتیک در اوایل قرن نوزدهم میلادی]
Collegiate Gothic
U
[گوتیک غیرمذهبی در کالج کمبریج و آکسفورد در قرن نوزدهم میلادی]
card-cut
U
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
Gothick
U
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
Gothic Revival
U
[سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
chateau style
U
[سبک معماری قرن نوزدهم فرانسه که ترکیب سبک های گوتیک و رنسانس بود.]
peony
U
طرح شقایق فرنگی
[این طرح در فرش های چینی و مفول رواج داشته و بیشتر حاشیه ها را با آن پر می کنند.]
short tempered
U
از جا در رفته
departed
U
رفته
frenetical
U
از جا در رفته
dislocated
U
در رفته
bit by bit
<adv.>
U
رفته رفته
by inches
U
رفته رفته
by degrees
<adv.>
U
رفته رفته
gradually
<adv.>
U
رفته رفته
thrawart
U
در رفته
in process of time
U
رفته رفته
gradually
U
رفته رفته
inchmeal
U
رفته رفته
averaged
U
روی هم رفته
altogether
U
روی هم رفته
on a par
U
روی هم رفته
red-hot
U
ازجادر رفته
averaging
U
روی هم رفته
on average
[on av.]
U
روی هم رفته
averages
U
روی هم رفته
he knew that i had gone
U
او میدانست که من رفته ام
it has escaped my remembrance
U
از خاطرم رفته
frenzied
U
ازجا در رفته
average
U
روی هم رفته
cavetto
U
[پخی تو رفته]
neatest
U
شسته و رفته
neater
U
شسته و رفته
all in all
U
روی هم رفته
all told
U
روی هم رفته
first and last
U
روی هم رفته
pulled
U
تحلیل رفته
sunken
U
فرو رفته
unbridle
U
مهاردر رفته
defunct
U
ازبین رفته
gone
<adj.>
U
از دست رفته
extinct
U
ازبین رفته
windswept
U
بر باد رفته
off shade
U
رنگ رفته
averagly
U
روی هم رفته
overalls
U
رویهم رفته
overall
U
رویهم رفته
truncated soil
U
خاک رو رفته
neat
U
شسته و رفته
madding
U
از کوره در رفته
chafed
U
پوست رفته
pallid
U
رنگ رفته
retreating forehead
U
پیشانی تو رفته
averaged
U
روی هم رفته
frantic
U
ازکوره در رفته
emaciated
U
گوشت رفته
away
U
غایب رفته
smudgier
U
رنگ و رو رفته
smudgiest
U
رنگ و رو رفته
iam bored
U
حوصله ام سر رفته
exhausted
U
تحلیل رفته
weatherbeaten
U
رنگ و رو رفته
consumptive
U
تحلیل رفته
in the a
U
روی هم رفته
day a day
U
روی هم رفته
in the lump
U
روی هم رفته
overseen
U
غلط رفته
smudgy
U
رنگ و رو رفته
by and large
<idiom>
U
روی هم رفته
deep-set
U
فرو رفته
consumptives
U
تحلیل رفته
I'm glad he's gone.
U
خوشحالم که او رفته.
jitters
U
از کوره در رفته
i have been to paris
U
پاریس رفته ام
advanced pawn
U
پیاده پیش رفته
I feel pins and needles in my foot.
U
پایم خواب رفته
go out the window
<idiom>
U
اثرش از بین رفته
He is on leave of absence .
U
مرخصی رفته است
The child
[kid,baby]
has taken after her mother.
بچه به مادرش رفته.
lost
U
از دست رفته ضایع
you are mistaken
U
خطا رفته اید
As limp as a rag.
U
شل واز حال رفته
forged side
U
سطح فرو رفته
saddle nose
U
بینی فرو رفته
what is done cannot be undone
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
we cannot undo the past
U
اب رفته بجوی برنمیگردد
furibund
U
اشفته ازجادر رفته
Vanished(shattered, dashed) hopes.
U
امیدها ی بر باد رفته
Have you been there recently (lately)
U
تازگیها آنجا رفته ای ؟
sunken eyes
U
چشمان فرو رفته
power
U
توان از دست رفته
immersed in debt
U
فرو رفته در فرض
lost chain
U
زنجیره از دست رفته
pale
U
رنگ رفته بی نور
neat
U
شسته و رفته مرتب
neater
U
شسته و رفته مرتب
revendication
U
استردادزمین ازدست رفته
ha-ha
U
دیوار فرو رفته
palest
U
رنگ رفته بی نور
he must have gone
U
باید رفته باشد
neatest
U
شسته و رفته مرتب
paler
U
رنگ رفته بی نور
washed up
U
بکلی تحلیل رفته
he is off to the war
U
رفته است به جنگ
lorn
U
از دست رفته بربادرفته
powered
U
توان از دست رفته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com