Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
intermediate power transistor
U
ترانزیستور با قدرت متوسط
Other Matches
integrate circuit transistor
U
ترانزیستور در مدار مجتمع ترانزیستور مجتمع
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
transistor
U
ترانزیستور
transistors
U
ترانزیستور
transfer resistor
U
ترانزیستور
tranisitor
U
ترانزیستور
pnp transistor
U
ترانزیستور پی ان پی
npn transistor
U
ترانزیستور ان پی ان
field effect transistor
U
ترانزیستور اف ای تی
planar transistor
U
ترانزیستور مستوی
cut off transistor
U
ترانزیستور قطع
most transistor
U
ترانزیستور ماس
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
high frequency transistor
U
ترانزیستور فرکانس بالا
saturated transistor
U
ترانزیستور اشباع شده
insulated gate field effect transistor
U
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
field effect transistor
U
ترانزیستور اثر میدان
field effect transistor
U
اف ای تی ترانزیستور با اثر میدان
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
high frequency alloy juction transistor
U
ترانزیستور الیاژی فرکانس بالا
pnp transistor
U
طرح ترانزیستور دوقط بی که collector
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
drains
U
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
drain
U
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
generation
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
draining
U
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
generations
U
کامپیوترهایی که از مدارهای مجتمع و نه ترانزیستور استفاده می کنند
double base diode
U
دیود- بیس دوبل ترانزیستور یونی- جانکشن
drained
U
یکی از سه ترمینال متصل ترانزیستور نوع FET
transistor
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
transistors
U
ترانزیستور سه لایهای از انواع مختلف نیمه هادی
generations
U
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
generation
U
کامپیوتری که به جای دریچه نوری از ترانزیستور استفاده میکند
thirds
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
third
U
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند
mosfet
U
ترانزیستور میدانی سریع و قوی ساخته شده با روش MOS
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
dtl
U
Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
emitter coupled logic
U
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
ttl
U
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
transphasor
U
ترانزیستور نوری که از کریستال ساخته شده است که قادر به تنظیم اشعه اصلی نور طبق سیگنال ورودی کوچکتر است
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
npn transistor
U
طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
tensions
U
قدرت
tension
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
posses
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
strengths
U
قدرت
strenght
U
قدرت
strength
U
قدرت
zing
U
قدرت
posse
U
قدرت
strong-arm
U
قدرت
vim
U
قدرت
vis
U
قدرت
capability
U
قدرت
vigor
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
vigour
U
قدرت
forcing
U
قدرت
force
U
قدرت
godown
U
قدرت
powering
U
قدرت
nerves
U
قدرت
powers
U
قدرت
nerve
U
قدرت
potency
U
قدرت
power
U
قدرت
powered
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
energy
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
energies
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
might
U
قدرت
abilities
U
قدرت
forces
U
قدرت
authority symbol
U
نماد قدرت
power factor
U
ضریب قدرت
power function
U
تابع قدرت
prepotency
U
قدرت کامل
cans
U
قدرت داشتن
power loss
U
تلف قدرت
power source
U
منبع قدرت
power outege
U
قطع قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
rating plate
U
پلاک قدرت
adhesive stress
U
قدرت چسبندگی
puissance
U
توان قدرت
almightiness
U
قدرت کامل
prepotence
U
قدرت کامل
absorbency
U
قدرت جذب
absorption power
U
قدرت جذب
power cable
U
کابل قدرت
power consumption
U
مصرف قدرت
accelerating power
U
قدرت شتاب
power dissipation
U
اتلاف قدرت
power test
U
ازمون قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
power transmission
U
انتقال قدرت
power supplay
U
منبع قدرت
power distribution
U
پخش قدرت
power structure
U
ساخت قدرت
authority figure
U
مظهر قدرت
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
explosive energy
U
قدرت انفجار
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
high powerd money
U
پول پر قدرت
horse power
U
قدرت اسب
engine power
U
قدرت موتور
engine performance
U
قدرت موتور
emissive power
U
قدرت صدور
imperium
U
قدرت مطلقه
effective power
U
قدرت موثر
economic power
U
قدرت اقتصادی
explosive force
U
قدرت انفجار
fire power
U
قدرت تیراندازی
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
gripping power
U
قدرت مهارکنندگی
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
great power
U
کشور با قدرت
power switch
U
کلید قدرت
generator output
U
قدرت مولد
hiding power
U
قدرت پوشش
fluxing power
U
قدرت سیلان
fire power
U
قدرت اتش
high power engine
U
موتورپر قدرت
fasces
U
قدرت مجازات
economic potential
U
قدرت اقتصادی
increase of power
U
افزایش قدرت
countervailing power
U
قدرت همسنگ
conveying capacity
U
قدرت انتقال
monopoly power
U
قدرت انحصاری
combat power
U
قدرت رزمی
cogency
U
قدرت عقیده
circuit breaking capacity
U
قدرت قطع
palgwe
U
فوق قدرت
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
benumb
U
بی قدرت کردن
bearing capacity
U
قدرت تحمل
low power stage
U
طبقه کم قدرت
cutting capacity
U
قدرت برش
damping power
U
قدرت میرایی
input power
U
قدرت ورودی
driving power
U
قدرت محرکه
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
ionic strength
U
قدرت یونی
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
diagonal power
U
قدرت قطری
detection range
U
قدرت اکتشافی
detectability
U
قدرت اشکارسازی
destructivity
U
قدرت تخریب
deglutition
U
قدرت بلع
basicity
U
قدرت بازی
world power
U
قدرت جهانی
dynamism
U
قدرت تحرک
will-power
U
قدرت اراده
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
purchasing power
U
قدرت خرید
resolutions
U
قدرت تشخیص
resolution
U
قدرت تشخیص
cutting power
U
قدرت برش
creativity
U
قدرت ابداع
world power
U
قدرت دنیوی
will to power
U
قدرت خواهی
voltage source
U
منبع قدرت
stock-cars
U
قدرت و دوام
stock-car
U
قدرت و دوام
stock car
U
قدرت و دوام
superpower
U
ابر قدرت
useful power
U
قدرت مفید
staying power
U
طاقت قدرت
discourses
U
قدرت استقلال
discourse
U
قدرت استقلال
posses
U
قدرت قانونی
posse
U
قدرت قانونی
creativity
U
قدرت خلاقه
magnitude
U
شدت قدرت
omnipotence
U
قدرت مطلق
omnipotence
U
قدرت تام
authoritarians
U
قدرت طلب
authoritarian
U
قدرت طلب
rods
U
میله قدرت
rod
U
میله قدرت
power
U
قدرت نیرو
powered
U
قدرت نیرو
authority
U
مرجع قدرت
powers
U
قدرت نیرو
powering
U
قدرت نیرو
canning
U
قدرت داشتن
acidity
U
قدرت اسیدی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com